راهگشايي سلامت و اقتصاد در ديپلماسي
گروه اجتماعي - اقتصادي|در دو ماه گذشته حوادثي كه براي همزبانان افغانستاني ما حين ورود غيرقانوني به ايران روي داد در صدر اخبار قرار داشت و بيش از اين موجب فضاسازيهايي عليه ايران و سالها ميزباني از افغانها شد. واقعيت اين است كه در عصر تكنولوژي و ارتباطات مرزها مفهوم سختافزاري خود را از دست دادهاند و در شرايطي كه زبان، تاريخ و فرهنگ مشترك بين مردماني در دو سوي مرز وجود دارد نميتوان به شيوه دهههاي پيشين روابط را مرزبندي و مديريت كرد. اگر در دهه هفتاد و در اوج بيثباتيهاي افغانستان و در اوج آن حمله به سفارت ايران و شهادت ديپلماتهاي ايراني و خبرنگار ايرنا ايده احداث ديوار مطرح شد در اواخر دهه 90 نميتوان از پيشرفتهاي بسيار تكنولوژيك ارتباطي غافل بود و به همان روشهاي سختافزاري دل بست. در شرايطي كه ورود غيرقانوني يك گروه افغان در تاريكي شبي باراني و توفاني از رودخانه هريررود در منطقه موسوم به «دهانه ذوالفقار» بيش از دلايل و تحقيقات، دستخوش برنامهسازي تلويزيونهاي فارسيزبان اروپانشين شد و ويديوهاي كوتاه از ادعاهايي كه تا واقعيت فاصله بسيار داشت در اينستاگرام ذهن ناظران را نسبت به ايران مسموم كرد نميتوان به ترفندهايي چون احداث ديوار مرزي دلخوش بود. جالب اينجاست كه ايران مثل برادري بزرگتر يا پدري مقتدر تا به حال اقدامات و پتانسيلهاي موثري براي اداره بهتر روابط با افغانستان در دست داشته است. يكي از كارهاي اطمينانبخشي كه ميتواند در دل مردمي ريشه بدواند تاثير بر ارتقاي سلامت و خدمات درماني به آنهاست؛ به عبارت ديگر درمان و مراقبت از بيماران همواره يكي از راههاي اثربخش نمكگير كردن بوده و كدام بيمار است كه خدمات پرستارش را فراموش كرده و قدردانش نباشد. بنابراين در شرايطي كه ايران مقصد بسياري از افغانيها براي درمان و دريافت خدمات پزشكي است ميتوان اين محور را به روشي موثر در بهبود رابطه ديپلماتيك و جلوگيري از فضاسازيهاي منفي عليه ايران تبديل كرد. از سوي ديگر حادثه تلخي كه براي يك گروه از افغانستانيهايي كه به صورت غيرقانوني وارد ايران شده بودند و در دام «افغانيكِش»ها نشان داد كه فضاي شبكههاي اجتماعي علاوه بر تلويزيونهاي فارسيزبان تا چه اندازه مسموم است. وقتي 13 انسان بيگناه كه صرفا در جستوجوي وضعيتي بهتر چه از منظر شغلي و چه از منظر زندگي دست به كاري غيرقانوني ميزنند تبعات آن نيز جبرانناپذير ميشود. هنوز داغ آن حريق و مرگ آن همزبانان در جاده مهريز يزد براي ما تازه است. به همين دليل هم گمان ميكنيم مسوولان كشورمان و تصميمگيران و تصميمسازان بايد روشهاي نرمافزاري را جايگزين روشهاي سابق كنند. علاوه بر گردشگري سلامت كه پتانسيل ارزشمندي هم از نظر معنوي و هم از نظر مالي براي ايران محسوب ميشود روابط تجاري بين دو كشور اهميت حياتي و بسزايي در ايجاد امنيت دارد و اين حرف نظر كارشناسان است. در يك نگاه به جز حجم مبادلات اقتصادي ميان دو كشور بحث ترانزيت ميتواند رابطه ما و افغانها را بهشدت ارتقا بخشد؛ آن هم در شرايطي كه از مدتها قبل مسير بندر چابهار به زاهدان و ميلك، احداث راهآهن در اين مسير مبناي توسعه قرار گرفته و در شرايط تحريم ظالمانه امريكا عليه ايران بندر چابهار از تحريمها معاف شده است نبايد اجازه دهيم از اين موقعيت با اتلاف وقت و غفلت ديگران بهرهبرداري كنند. توسعه تجاري با افغانستان چه از طريق فعاليت بيشتر اتاقهاي بازرگاني و چه از طريق فعالتر شدن بازارچههاي مرزي و چه با برجستهشدن ترانزيت ميتواند تحول شگرفي در رابطه دو مردمي ايجاد كند كه علاوه بر ريشههاي فرهنگي و تاريخي همزبان و همدين هم هستند. با اين ديدگاه روزنامه اعتماد به بررسي نقاط ضعف و قوت در روابط دو ملت ايران و افغانستان پرداخته است. مجموعه مطلبي كه پيش رو داريد تلاش دارد از دو منظر اجتماعي و اقتصادي به پتانسيلهاي مغفول مانده پرداخته و پيشنهاد اصلاح در نقاط ضعف را پيگيري كند. اين مجموعه مطلب در حالي تدارك ديده شده است كه ظرف ديروز و امروز ديدارهاي ديپلماتيكي بين هيات افغان و ايران در جريان است و محمد حنيف اتمر، سرپرست وزارت امور خارجه جمهوري اسلامي افغانستان در صدر هياتي بلندپايه به ايران سفر كرده و با محمدجواد ظريف، وزير امور خارجه جمهوري اسلامي ايران ديدار و گفتوگو كرد. در اين ديدار كه در سه دور برگزار شد آخرين تحولات روابط دو جانبه از جمله همكاريهاي سياسي، اقتصادي، امنيتي فرهنگي، مرزي، اتباع و پناهجويان، حملونقل و ديگر موضوعات مورد علاقه گفتوگو و تبادل نظر شد و قرار شد سند همكاريهاي جامع دو كشور حداكثر تا سه ماه آينده نهايي شود. مجموعه مطالب «اعتماد» را در صفحه 5، 7 ، 11و 13 بخوانيد. اين در حالي است كه «اعتماد» در تاريخ 20خرداد99 نيز تيتر اصلي خود را با عنوان «پديده شوم افغانكِشي» به بررسي فعاليت و نقش قاچاق انسان و تاثير سوء آن اختصاص داده بود.