اسطورهخواني، يك پروژه شنيداري در خانه هنرمندان ايران
واكاوي دوباره معناي زندگي
نيلوفر ثاني
اسطورهشناسي قدمت بسياري در علم و هنر دارد بهويژه در هنر تئاتر و سينما و روي آوردن صاحبان اثر به اشاراتي از اسطورههاي يونان، همان كاري است كه به نظر ميرسد عصر انسان امروز به آن نياز دارد. بازگشت به اسطورهها نه براي قهرمانپروري و احياي خدايگان و الهگاني كه داستانهايشان در گرو ذهن فانتزي و ساخته و پرداخته افسانهاي است، بلكه سرنخي براي فهم ظرفيتها و درك تجربه دروني و ساحت شناخت انسان است. انسان امروز كه در انفجار عصر مدرن آنقدر از كنكاشهاي خود و هستياش در عمق، دور مانده كه لبالب از شتاب و عبور از هر آن چيزي است كه بوي نجات و رهايي از وضع موجود دارد. انساني كه بيش از هر زماني، در بند است و آزاديهاي تامين شده، تجملي و در خدمت تكنولوژي و فناوري به شكلي افراطگونه است. بازگشت به اسطورهها، بازگشت به آن رهايي و آزادي و شورشي عليه مصرف شدن مدرن است و مقاومتي در برابر عصر شتاب و قهرمانان دستسازي است كه اگرچه همگي از اساطير گذشته وام گرفتهاند اما ميل به مكانيكي و ماشيني بودن، حضور آنان را از دنياي انساني، دور و ويتريني ميكند براي بازتوليد باورهاي كممايه تبلور سرمايه و دنيايي مصرفيگرا، بيآنكه انديشه مجالي براي بروز بيابد. اسطورهشناسي، نه تنها به عنوان يافتن بعدي از معناي زندگي، بلكه در جهت تجربه معناي زيستي انسان در تقابل با خدايگاني است كه قدرت فراانساني داشتند اما درنهايت تمام آن قدرقدرتي، نمادي از وجوه انساني و مديون به حضور و وجود او، از گذشته تا اكنون است. بازگشت به اسطورهها، راهي براي شناخت و تحليل انساني است كه در هزارههاي پيش، قدرت تخيل و داستانگويياش، چنان وسعت و نفوذ دارد كه تا به امروز مانا و ماندگار مانده است. خلقتها و آفرينشي كه در اساطير رخ ميدهد، نماد زندگي و وجوه تحول اشكال زندگي انساني، ساختارهاي جمعي، وقايع و جنگها و مسيرهايي را كه طي شده و به جهان امروز رسيده است، به معرض ميگذارد.
اسطورهها، سمبلهايي ارايه ميدهند كه بيش از آنكه افسانه و غيرواقعي جلوه كند، ذهن بالارونده انساني را از گذشته تا به امروز در پويشي بنيادي تصوير ميكند. ريزهكاريهاي زيستي، اخلاقمداري، عشق و دانش را در ابعاد انسانهاي بدوي به جهان انسان معاصر ميآورد كه تبارش جلوهگاهي از خرد و شور است. اسطورهشناسي، نگاهي به انسانشناسي است. با كنكاشي در وضعيتهاي او از دوران گذشته كه جز با رجوع به آنان، امكان ديگري در دسترس نيست.
دموكراسي خدايگاني زئوس، عصيانگري پرومته، شور ديونيزوس، احترام و علاقه به جايگاه خانواده هرا، عقل و درايت آتنا، شكوه عشق آفروديت، دلاوري هركول و بسيار انسانهاي هوشمند فاني كه هر يك به مدد و همراهي خدايگان، تاريخ پيشين را ساختند و نقشي برجاي گذاشتند.
سياوش پاكراه، كارگردان و نمايشنامهنويس آثار نمايشي چون صوراسرافيل و كوررنگي، در دوران قرنطينه اپيدمي كرونا و وقفه اجراهاي زنده تئاتري، با خلاقيتي درخشان، از امكان لايو اينستاگرام، سلسله داستانهاي اساطير يونان را از ابتداي خلقت تا دورههاي پس از آن، براي علاقهمندان ترتيب داد كه با روايتي جذاب و خوانشي مسلط و استقبالي شايان، به پروژه شنيداري اساطير يونان با همكاري و تهيه خانه هنرمندان منجر شد كه پادكستهاي آن ماندگار بماند و در دسترس همگان قرار گيرد. اين اقدام معاونت هنري خانه هنرمندان ايران و پيام لاريان، براي ايجاد مرجع و منبع منسجم و معتبر از پيدايش جهان و چهرهنگاري خدايگان با روايتي روان و جذاب، درخور ستايش و قدرداني است كه براي درك بهتر مخاطبان تئاتر و متنهاي نمايشي با چنين محتوايي و پيوند قويتر اسطورهها و انسان، در زيست امروز او، چنين پروژهاي را كليد زدند. پادكستها در سايت شنوتو و صفحات مجازي خانه هنرمندان قابل دسترسي است.
اسطورهشناسي، نه تنها به عنوان يافتن بعدي از معناي زندگي، بلكه در جهت تجربه معناي زيستي انسان در تقابل با خدايگاني است كه قدرت فرا انساني داشتند اما درنهايت تمام آن قدرقدرتي، نمادي از وجوه انساني و مديون به حضور و وجود او، از گذشته تا اكنون است. بازگشت به اسطورهها راهي براي شناخت و تحليل انساني است