مسعود خدابنده از نقشه «مجاهدين خلق» براي ترور «سپهبد صياد شيرازي» گفت
پول صدام، دسيسه مسعود
بامداد ۲۱ فروردين ماه 78، يك نفر كه لباس رفتگران شهرداري به تن و جارويي در دست داشت، با همراهي تعدادي كه مقابل يك منزل مسكوني كمين كرده بودند، جانشين رييس ستاد كل نيروهاي مسلح جمهوري اسلامي را پيش چشم فرزندانش ترور كردند.
علي صياد شيرازي در مهرماه 68 بنا به درخواست رييس ستاد كل نيروهاي مسلح و با موافقت رهبري، به سمت معاونت بازرسي ستاد كل نيروهاي مسلح منصوب شده بود و در شهريورماه 72 به عنوان جانشين رييس ستاد كل نيروهاي مسلح انتخاب شد. ۶ روز پيش از ترور هم از سوي فرمانده كلقوا به درجه سرلشكري ارتقا يافته بود اما به فاصله كمتر از يك هفته، شهيد شد تا كينه مجاهدين خلق از او كه از طراحان عمليات مرصاد و شكست «فروغ جاويدان» مجاهدين خلق بود به انتقام ترور مبدل شود.
اگرچه زهره قائمي از اعضاي تراز اول سازمان منافين (مجاهدين خلق سابق) مسوول عمليات ترور بود اما طراحي و هزينه اجراي اين ترور با برنامهريزي دقيقي از سوي مسعود رجوي انجام شد. مسعود خدابنده، عضو اسبق سازمان مجاهدين خلق (منافقين) و از نزديكترين حلقهها به مسعود رجوي كه در سال 75 از سازمان جدا شد و ناگفتههاي بسياري از اين تشكيلات تروريستي مطرح كرد، در مصاحبهاي كه با مركز اسناد انقلاب اسلامي داشته، مدعي است كه ترور صياد شيرازي جزو ترورهايي بوده كه با دستور مستقيم صدام حسين انجام شده است. او شرح داده كه «ترور صياد شيرازي با دستور صدام صورت گرفت. يعني صدام بابت اين كار به رجوي پول داد. نوارهايش هم وجود دارد. حتي رجوي سر قيمت اين كار چانه ميزد. زدن صياد شيرازي هيچ ربطي به رجوي نداشت. او پول گرفت تا اين كار را بكند. يعني يك حركت كاملا مزدورانه انجام داد.»
اگرچه سازمان مجاهدين خلق مقامات متعددي را ترور كرده اما رويه سازمان تنها ترور شخصيتهاي عاليرتبه نظام جمهوري اسلامي نبود. خدابنده شرح داده كه «مسعود رجوي بعد از اينكه در پاريس كمي جا افتاد، بحث «زدن سرانگشتان رژيم» و بحث «هفت هفتم» را مطرح كرد. يعني چون دستگاه ترور سازمان (مثل دستگاهي كه كلاهي و كشميري را تربيت كرده بود) از بين رفته بود، بهدنبال تهييج «ميليشا» رفت و اين بحث كه بايد هر كسي را كه مثلا لباس پاسداري دارد يا ريش دارد و در كميته خدمت ميكند، هدف قرار بدهيد. با سلاح با چاقو با دست خالي. و اگر هر هفته 7 نفر را بزنيم، عملا اوضاع به حدي شلوغ ميشود كه رژيم
سقوط ميكند.»
او اين اقدام را دورادور مديريت ميكرد. آن طور كه هم خدابنده نقل كرده و هم در تاريخ شفاهي آمده، مسعود رجوي خانهاي در فرانسه خريد كه حدود ۲۵۰ خط تلفن براي آن تعبيه شده بود. خط رهبري داخلي سازمان از اين ساختمان مديريت ميشد و بر اساس سيستمهاي تعبيه شده «تحت نظر چند نفر خبرهتر كه به پاريس آورده شده بودند، تعليم داده شده و خطوط، سوژهها، طرز تهيه بمب و متفجرات را به تيمها آموزش ميدادند. اين سيستم همچنين مسووليت رساندن سلاح و پول به تيمها را هم داشت. يعني سيستم مالي و قاچاقچيهاي سازمان سلاح و پول را با جاسازي (مثلا در يك تلويزيون يا در شكم لاشه گوسفند يا...) از مرزهاي زميني به تيمها ميرساندند.»