پلتفرمهاي آثار تجسمي بيشتر سكوي پرتاب طراحانشان هستند
نقاشي در زمانه عسرت
فاروق مظلومي
انگار فشار روي توليدكننده قبل يا بعد از كرونا نميشناسد و اتفاقا بعد از كرونا بيشتر هم شده است. شايد به تريج قباي هنري بعضي هنرمندان بر بخورد اما درست يا نادرست هنرمند هم يك توليدكننده است و بايد كالايش را به فروش برساند. هنرمند هوا نميخورد و با آب هم نميشود نقاشي كرد حتي نقاشي آبرنگ هم به مدد رنگ ديده ميشود. همين امروز و فرداست كه هنرمندان نقاش با خون دل و رگ نقاشي كنند. قيمت رنگ آنقدر بالا رفته كه ارواح ويليام وينزور - مبدع رنگ وينزور- و هنري نيوتن - نقاش همكار وينزور- از سال 1832 تاريخ ابداع اين رنگ به خاطر ندارند.
همينطور پيش برود احتمال دارد بسترهاي ديگري غير از بوم براي نقاشي ابداع شود مثل پنجرهها و ديوارهاي خانه و باتوجه به محدوديت تعداد پنجرهها بايد مواظب مبلها و ميز و صندليها هم باشيم.
البته در يك اجراي انتزاعي يا مفهومي، نقاشي روي تمام اشياي خانه ميتواند بسيار جذاب باشد اما استيصال هنرمند بينوا را جواب نميدهد. در اين بحبوحه گراني مواد، گراني هزينه اجاره آتليه هم گردن باريكتر از موي هنرمندان مستقل را ميفشارد. آتليهها و كارگاهها يا تحويل موجر داده ميشوند يا هر روز كوچك و كوچكتر ميشوند. اصلا بعيد نيست نقاشي كه تا ديروز آثار انتزاعي با ابعاد فرسكو -نقاشي ديواري- توليد ميكرد حالا با يك قلمموي لاينر
- خطكش- ابروهاي مينياتور چنگنواز را شيطاني ميكند؛ شيطاني نوعي شكل ابرو است براي ترساندن كودكان. به خاطر هزينه كنترلناپذير اجاره املاك خيلي از هنرمندان شهرهاي بزرگ را به مقصد حاشيه اين شهرها ترك ميكنند تا حداقل دسترسي به گالريهاي مركز را حفظ كنند.
اما باعث تاسف است كه خيلي از گالريدارها و موسسات پرزنتيشن - معرفي- كه از اين اوضاع متضرر شدهاند، ميخواهند تمام بار اين تضرر را بر شانههاي نحيف و خسته هنرمندان مستقل بگذارند. پلتفرمهايي كه بعد از كرونا توسط بعضي از همين موسسات و گالريها ايجاد شدند جز منافع شخصي خودشان و عبور بيضرر از اين بحران به چيز ديگري فكر نميكنند. مثلا پلتفرمي كه ادعاي همراهي با نقاشان را در شرايط كرونايي داشت آثار آنها را با شرط قبول 50درصد تخفيف به نمايش ميگذاشت. معلوم نيست اين چه نوعي از كمك و همراهي و رفاقت است كه به جاي خريد با قيمت بالاتر يا حداقل به قيمت يا با همان 30درصد معمول، اثر هنري را با نصف قيمت به فروش ميرساند. بعضي پلتفرمهاي مشابه هم براي معرفي اثر تقاضاي مبالغي را ميكنند كه از قيمت خود اثر از يك هنرمند ناشناس شايد بالاتر باشد. هنرمنداني كه با مجموعهدارهاي مشخص خودشان كار ميكنند با اينگونه پلتفرمها معمولا همكاري نميكنند اما هنرمندي كه از محتواي ظرف شستوشوي قلممو مجددا به عنوان حلال استفاده ميكند مثل غريق در درياي توفاني به هر ريسمان نامطمئني چنگ مياندازد. دفتر امور نگارخانههاي وزارت ارشاد هم همچنان ناظر اين ماجراهاست و هماهنگي يك گفتوگو با مدير يا حتي كارشناس آنقدر نامهنگاري ميخواهد كه آدم را از صرافت كار مياندازد و احتمال دارد لحظه آخر به دليل خرابي باكس تلفن هماهنگي انجام شده هم ناهماهنگ شود. واتسلاو هاول، نويسنده و اولين رييسجمهور جمهوري چك مبدع عبارت «انقلاب مخملي» است اگر بود اسم اين كارها را ميگذاشت حذف مخملي رسانه.