كرونا و مدارس غيردولتي
اين كاسبي مانند ديگر مشاغل يكي، دو سال چوبخوري دارد ولي پس از آن سود سرشار حاصل از شهريهها شروع ميشود. اوليايي كه ميپندارند تحصيل در مدارس غيردولتي از بار آموزشي و تربيتي بالاتري برخوردار است، در ثبتنام و پز دادن در فاميل گوي سبقت را از يكديگر ميربايند. مدارس غيردولتي در كنار شهريه بابت آموزش رسمي به برگزاري كلاسهاي فوقبرنامه نيز اقدام ميورزند. اكثريت قريب به اتفاق اين مدارس از استانداردهاي آموزشي لازم برخوردار نبوده و از كادر آموزشي غيرمتخصص - بدون حق بيمه و دستمزد زير قانون كار - بهره ميبرند.
شيوع كرونا در سال تحصيلي جاري، مدارس غيردولتي را با چالش جدي مواجه كرده است. برگزاري كلاسهاي آنلاين مستمسك خوبي براي بازنگرداندن شهريه بود، ولي استرداد شهريه كلاسهاي فوق برنامه اجتنابناپذير بود. مهدكودكها كه شهريهشان به صورت ماهيانه دريافت ميشد با مشكل مواجه شدند. وزارت آموزش و پرورش با تمام توان از مدارس غيردولتي دفاع و حتي سعي ميكند هزينههاي آموزشي در مدارس را بر دوش دانشآموزان قرار دهد. در چنين شرايطي مدارس دولتي مشكلي از نظر تامين هزينهها نداشتند، ولي مدارس غيردولتي به دليل قراردادهاي منعقده به كمك نياز داشتند. وزارت آموزش و پرورش با تسهيل در ارايه وامهاي كم بهره، سعي كرد تا حدودي مشكل اين مدارس را حل كند. سال تحصيلي جاري براي صاحبان مدارسي كه تعليم و تربيت را به مثابه شغلي پرسود مينگريستند، به هر حال تمام شد ولي قصه پرغصه كرونا در مدارس غيردولتي در سال تحصيلي آينده همچنان باقي است و علاوه بر صاحبان مدارس غيركيفي، دامن روساي ادارات را نيز گرفته است.
اوليا براي تحصيل بهينه فرزندانشان حاضر به پرداخت شهريههاي سنگين در مدارس غيردولتي هستند. وقتي امكان تحصيل به دليل تعطيلي تمام وقت يا نيمه وقت ممكن نباشد، قطعا حاضر به پرداخت اين شهريهها نخواهند شد و سيل حركت به سمت مدارس غيردولتي شروع ميشود. هجوم ۱۵ درصدي دانشآموزان غيردولتي به مدارس دولتي بالاخص در كلانشهرها غيرقابل تصور است. قطعا به استثناي مدارس كيفي غيردولتي، مابقي مدارس غيردولتي ورشكست خواهند شد و تعطيلي تنها راه ممكن است.
اينجاست كه نقطه ضعف انجام پروژههاي روبنايي بدون بهرهمندي از زيرساختهاي مناسب هويدا ميشود. مدارس غيردولتي در عين سودآوري و كاستن مشكلات آموزش و پرورش به راحتي تبديل به يك معضل ميشوند.
اين روزها روساي ادارات براي ثبتنام مهرماه روز خوشي ندارند. مدارس دولتي امكانات و ظرفيت كافي براي پذيرش اين حجم از دانشآموزان غيردولتي را ندارند. در بعضي از مناطق كشور، بيش از ۲۰ هزار دانشآموز غيردولتي وجود دارد. اگر تنها ۲۵ درصد از اين دانشآموزان قصد ثبتنام در مدارس دولتي را داشته باشند به حداقل ۱۶ مدرسه جديد نياز است. رويايي شيرين كه هرگز محقق نخواهد شد. اين در حالي است كه آموزش و پرورش براي پرداخت پاداش بازنشستگان مجبور به فروش قريب به ۳۰ درصد املاك خود شده است. مدارس نميتوانند از ثبتنام دانشآموزان سابق خودداري كنند. براي دانشآموزان جديد، پيشنهاد شهريه بالاتر توسط اولياي متمكن غيردولتي، هر مديري را وسوسه ميكند. دانشآموزاني كه زير خط فقر زندگي ميكنند، همچون هميشه آسيبپذيرتر از همه خواهند بود.
بيبرنامگي، مديران غيرمتخصص و نداشتن اهداف، راهبرد و راهكارهاي اقتصادي، آموزشي و سياسي در دولتها، سرانجامي جز اين نخواهد داشت. از وزارتخانهاي كه در سال جديد به فكر ترميم حقوق كاركنانش ميافتد يا پاداش بازنشستگانش را منوط به فروش املاك و مستغلات ميكند، بيش از اين انتظاري نيست.
فعال صنفي معلمان