جايگاه ادبيات در فضاي آموزشي
جايگاه ادبيات در فضاي آموزشي
زماني كه يك جوان يا نوجوان ايراني بخواهد درباره تاريخ و فرهنگ كشورش به شناختي نسبي برسد، بهترين راه برايش آن است كه به مطالعه و تامل در ادبيات پارسي بپردازد. ادبيات ما، دربرگيرنده بخش بسيار اعظمي از تاريخ اين مرز و بوم است، يعني روايتي از فراز و فرودها، تختنشينيها و حكومتها، جنگها و اتحادها، خيانتها و خدمات، گرايشهاي فكري و مذهبي، رشدهاي فرهنگي، نبوغ سياسي، موقعيت دين و عرفان و عشق و همچنين نقش طواغيت و انقلابات و دگرگونيهايي است كه در طول تاريخ در كشور ايران رخ داده است. درواقع تاثيري كه ادبيات ميتواند روي جامعه و سرنوشت يك كشور ايجاد كند، هيچ انقلاب و دگرگوني قادر بر اين تاثيرگذاري نيست. ادبيات پارسي به دو بخش تقسيم ميشود: ادبيات معاصر و ادبيات كلاسيك. هيچگاه نميتوان اين دو را از يكديگر تفكيك كرد يا بر هر يك ارزشي مجزا گذاشت. مثلا نميشود چنين اظهار كرد كه ارزش اشعار سروده شده در يك قرن پيش، از اشعاري كه در عصر امروز سروده ميشود، والاتر است. يا حتي نميشود شعراي كهن را بر شعراي امروز ارج نهاد و حتي برعكس، در واقع اين دو دسته مكمل هم بوده و به يكديگر جهت ميدهند. بحث، بحث گرايش و نياز مردم است كه آنها را تشويق ميكند تا ادبيات كدام دوره را دنبال كنند.
بسياري از نخبگان و آثار ادبي ما، داراي چنان شهرتي در ميان ملل مختلف جهانند كه بسياري از نويسندگان و شعراي جهان نيز در خلق آثار خود از منابع ادبي پارسي پيروي ميكنند.
به عنوان مثال ميتوان به عمرخيام نيشابوري (فيلسوف، رياضيدان، ستارهشناس و رباعيسراي بزرگ ايراني) و آثار بلندآوازه او اشاره كرد. رباعيات خيام توسط فردي به نام «فيتز جرالد» به زبان انگليسي ترجمه شد و امروزه پس از نمايشنامههاي شكسپير، جزو پرفروشترين كتابهاي جهان به حساب ميآيد. آثار او بخش عظيمي از ادبيات فرانسه را نيز تحت تاثير خود قرار داده است. به عنوان مثال، افرادي همچون موريس بوشور (شاعر و نمايشنامهنويس فرانسوي)، ارمان رنو (شاعر و اديب)، آندره ژيد (برنده جايزه ادبي نوبل)، شارل گرولو (شاعر و مترجم)، ژان شاپلن (شاعر و منتقد) و همچنين دوماكارگو (شاعر اسپانيايي نيز) در آثار خود از رباعيات، تفكر و ديدگاه خيام پيروي كردهاند. اينها ثمره مطالعه و كند و كاو غرب در ادبيات ماست. در حال حاضر بسياري از كتب ادبي ما در جوامع مختلف جهان در حال تدريس است. كتبي كه شايد نه تنها خود ما به آنها توجهي نداريم، بلكه حتي از نويسنده آنها هم به درستي ياد نميكنيم.
رژي بچكا، دانشمند اهل چكسلواكي چنين اظهار ميدارد: «ادبيات پارسي رتبه اول ادبيات عاشقانه جهاني را از آن خود كرده است و در تمام دوران هزار ساله شعر فارسي جاي برجسته و مقام مقدم به حافظ داده ميشود. حافظ مطلقا بزرگترين شاعر در اين زمينه در تمام ادبيات جهان و در تمام طول تاريخ است»
حال جالب اينجاست كه به تازگي در يك برنامه تلويزيوني وقتي از دو تن از دانشجويان كشورمان درخواست شد تا نيمچه مصراعي از اشعار حافظ را از حفظ بخوانند، يا يك شعر از او را فقط روخواني كنند، نتيجهاش چنين شد كه روح حافظ به رنج آمد و تمام سواد ادبي دانشجويان كشورمان به زير سوال رفت.
مهمترين و اساسيترين زماني كه افراد ميتوانند، به شناخت و مطالعه ادبيات پارسي بپردازند و به بخشهاي مختلف آن گرايش پيدا كنند، دوران دوازده سال ابتدايي تحصيلشان است. اگر در مدارس ايران به همان اندازه كه دانشآموز را به يادگيري دروس اختصاصي رياضي و تجربي تشويق و تحميل ميكنند، انرژي لازمه را نيز روي اين دروس به كار ببرند، سواد فرهنگي و ادبي جامعه تا اين حد كاهش پيدا نميكند. به عنوان مثال اگر بسياري از مدارس داراي كتابخانههايي باكيفيت و تنوع موضوعي باشند، ناخودآگاه دانشآموزان را حتي براي دقايقي كوتاه به مطالعه آزاد تشويق ميكند. مهم نيست كه اين مطالعات در زمينه ادبيات شرق يا غرب باشد، مهم تقويت قواي فكري و جهتدهي به ايدئولوژيهاي فردي دانشآموز است. يكي ديگر از منابعي كه دانشآموز را در اين زمينه مشتاق و هدايت ميكند، كتب ادبياتي است كه در دوران مدرسه به آنها تدريس ميشود. اهميت اين كتب در نحوه تدريس، كيفيت و تنوع موضوعي آنهاست كه متاسفانه هر سال با كاهش اين كيفيت مواجه ميشويم. به عنوان مثال، مطالبي كه هر ساله از اين كتب حذف و مطالب بيپايهاي كه جايگزين آنها ميشود و ريشه اين نقص در چنين تفكراتي است: «آموزش و پرورش: ممكن است شعري از يك شخصيت حذف شده باشد، ولي از همان شخص، شعر ديگري در كتاب گنجانده شده است».
خب، درواقع اين نه تنها حق، بلكه نياز يك دانشآموز است كه هر سال با مطالعه اين كتب، با مشاهير و اشعار و نوشتههاي جديدتري از ادبيات پارسي آشنا شود. مثلا اين نياز يك دانشآموز است كه با آثار پدران داستاننويسي نوين ايران، يعني صادق هدايت، محمدعلي جمالزاده و بزرگ علوي آشنا شود يا به مطالعه و تامل در آثار شاعران معاصري همچون احمد شاملو (بنيانگذار شعر سپيد)، بانو فروغ فرخزاد (كارگردان، نويسنده و شاعر)، هوشنگ ابتهاج، سيمين بهبهاني، حسين پناهي بپردازد و همچنين با مطالعه در آثار اشخاص بزرگي همچون بهرام بيضايي «فيلمساز و كارگردان تئاتر و نمايشنامهنويس و فيلمنامهنويس و تدوينگر و استاد دانشگاه» به جهان جديدي از تئاتر وارد و علاقهمند شود. طي بررسي و اخباري كه در فضاي مجازي پخش شده بود، آثار تعدادي از مشاهير ادبي معاصرمان نيز از كتب فارسي حذف شده است. لازم به ذكر است آموزش و پرورش ذرهاي ارتباط نزديك، چه از لحاظ روانشناختي و چه از لحاظ رسانهاي به قشر دانشآموزان ندارد، پس مسلم است كه متوجه نياز اصلي دانشآموزان نباشد و با بيتوجهي بر اين اصل مهم، خود بر اساس انتخابات فردي و الگوهاي كهنه از پيش تعيين شده، اين تغييرات را ايجاد ميكند.
دانشآموز پايه دوازدهم