خبر تلخ و ناراحتكننده صبح روز پنجشنبه به درگذشت سيروس گرجستاني هنرمند كهنهكار تئاتر، سينما و تلويزيون اختصاص داشت كه او در 76 سالگي بر اثر عارضه قلبي در بيمارستان شهيد لواساني تهران دارفاني را وداع گفت. هنرمندي كه طي نيم قرن فعاليت خود در سينما، تئاتر و تلويزيون (1349 تا 1399) شانس همكاري با بسياري از بزرگان دنياي هنر نصيبش شده بود و از اين جنبه كارنامه پرباري داشت؛ از همكاري با مسعود كيميايي در فيلم سينمايي «تيغ و ابريشم» و «زرد قناري »رخشان بنياعتماد، «آدم برفي» داوود ميرباقري، «آپارتمان شماره 13» يدالله صمدي تا سريالهاي «صاحبدلان» محمدحسين لطيفي، «كيف انگليسي» سيدضياءالدين دري، «ولايت عشق» مهدي فخيمزاده، «هتل» مرضيه برومند و... نشان از علاقهاي است كه كارگردانان مطرح براي همكاري با او داشتند.
همكاري با نسل طلايي بازيگران
همچنين گرجستاني شناسنامه پربار و قابل اعتنايش نشان ميدهد كه او همدوره با نسل طلايي بازيگران سينما و تئاتر است و با هنرمنداني نظير هادي اسلامي، منوچهر حامدي، مهدي فتحي، رضا ژيان، جمشيد اسماعيلخاني و نعمتالله گرجي همكاري داشته است. اما در ميان كارگردانان، اگرچه او با داوود ميرباقري در سينما و تلويزيون همكاري به نسبت بيشتري داشت اما اوج محبوبيت اين بازيگر به «متهم گريخت» رضا عطاران برميگردد كه ابتكار عمل و خلاقيت او در هنر بازيگري را بيش از پيش نشان ميدهد. دليل اين مدعا اينكه وقتي خبر فوت اين هنرمند رسانهاي شد مردم به شكل عجيبي به اين مجموعه شيرين رجوع ميكردند و تكههايي از اين سريال را در صفحههاي خود به اشتراك ميگذاشتند. يكي، دو هفته پيش بود كه شبكه آيفيلم سريال «متهم گريخت» را بار ديگر پخش كرد و با بازپخش اين سريال ياد و خاطره و هنرنماييهاي اين بازيگر در اين سريال محبوب و دوستداشتني و خاطرهانگيز دوباره زنده شد البته ذكر اين نكته ضروري است كه گرجستاني صرفا بازيگر سريالهاي طنز نبود. نقش ماندگار او در سريال «شهريار» كمال تبريزي (سال ۸۴) و همچنين ايفاي نقشش در مجموعه تاريخي «كلاه پهلوي» مرحوم ضياءالدين دري نمونههايي از نقشهاي جدي است كه اين بازيگر انتخاب كرده و اتفاقا به خوبي هم از پس انجامشان برآمد.
نظم رفتاري و كلامي داشت
مسعود اطيابي كه در فيلم شرط اول با سيروس گرجستاني همكاري كرده، درباره خصوصيات اخلاقي اين بازيگر ميگويد: «گرجستاني مرد بسيار دوستداشتني بود كه روي حرفه بازيگري بسيار مسلط بود؛ ضمن توانايي براي ايفاي نقشهاي مختلف ميدانست در چه مسيري كار ميكند.» اطيابي صحبتهاي خود را اينگونه ادامه داد: « بعضي بازيگران فيلمهاي كمدي به خاطر نوشتهها و حملههايي كه به فيلمهاي كمدي ميشود عقبنشيني ميكنند و ديگر در فيلمهاي كمدي بازي نميكنند اما او كوتاه نميآمد، ميدانست چه مسيري را براي كارش انتخاب كرده، از آنجايي كه مسلط به حرفهاش هم بود آگاهانه و با دانش نقشهايش را انتخاب ميكرد و طوري شخصيتها را بازي ميكرد كه روي شادابي و نشاط مردم تاثير بسزايي داشت.» به عقيده اطيابي از نظر اخلاقي و رفتاري هم گرجستاني شرافت بالايي داشت: «نظم پنهان در كلام و رفتارش از يك سنجيدگي حكايت ميكرد كه در هر شرايطي خصوصا در پشت صحنه آن را حفظ ميكرد. خلاصه اينكه همكاري با او بسيار لذتبخش بود.»
با هم زندگي كرديم
پوريا آذربايجاني كه با سريال نوار زرد با گرجستاني همكاري داشت در سوگ اين هنرمند چند خطي برايمان نوشت.
هميشه دوست داشتم فرصت همكاري با سيروس گرجستاني پيش بيايد و آن وقت كاراكتر پدر دوستداشتني و شيرين فيلمنامه نوار زرد جذابترين فرصت را ايجاد كرده بود. به دعوتمان پاسخ داد و با سياوش (پسرش) آمد دفتر و كمي درباره نقش صحبت كرد و كمي هم من را شناخت و شد بهترين پدر براي كاوه كيهان قصه ما همانطور كه بهترين بود براي سياوش خودش. بعدها كه سريال را كيلومترها آنطرف دنيا چندباره و روي شبكههاي اينترنتي ميديدم هم جذابترين لحظات برايم لحظات پدر و پسري سيروس گرجستاني بود و امير آقايي، آنقدر كه دلم تنگ ميشد و براي امير (دستيارم) پيغام ميدادم كه سلام من را حسابي برسان به اين سيروسخان گرجستاني و او هم برايم در پاسخ لطف ميفرستاد كه دوباره مشتاق همكاري با من است. همين احوال خوب بين ماست كه وقتي دوباره بازميگردم و قرار است كار كنم به امير ميگويم آقاي گرجستاني را حتما دعوت كنيم براي كار. نقش به گمان من نقش مهم و سختي است. مردي كه سالهاست روي ويلچر نشسته و تمام احساساتش از چشمانش پيداست. دوباره در جواب لطف ميفرستد ولي اينبار يك نه هم به پاسخش الصاق ميكند كه نه، نقشي كه حركت و تكاپو نداشته باشد و نتوانم جاهايي را بداهه بازي كنم قبول نميكنم. ذهنم ميرود به نوار زرد. يكبار دو دقيقه بعد از آخرين ديالوگش در فيلمنامه ادامه داده بود. كات كه داده بودم گفته بود «خوشت اومد؟ كات نداده بودي تا صبح ميرفتم.» راست ميگفت. كات نداده بودند تا آخر دنيا ادامه ميداد. بازي را، پدري را، شيريني را، عشق را و... كسي جايي ناغافل كات داده است.
هنرمندي دور از حاشيهها
گرجستاني از اواخر دهه چهل با نمايش «سنگ و سرنا» 1349 به كارگرداني نصرت پرتوي بازي در تئاتر را آغاز كرد و در نمايشهاي مختلفي همچون «آنتيگون» به كارگرداني جمشيد ملكپور1360، «دكتر كنوك» به كارگرداني ايرج راد 1364، «معركه در معركه» و «عشقآباد» و «دندون طلا» به كارگرداني داود ميرباقري، «برگذر لوطي صالح»، «استر»، «محراب» و «دارالحكومه» به كارگرداني هادي اسلامي، «بكت» به كارگرداني مجيد جعفري1351 و «آسيد كاظم» به كارگرداني مجيد مظفري ۱۳۵۹ بازي كرده بود. در همين راستا ايرج راد كارگردان و بازيگر تئاتر، سيروس گرجستاني را در شمار بازيگراني ميدانست كه با تلاش و توان شخصي و بدون هيچ حمايتي رشد كرده و توانسته به جايگاه خود در بازيگري دست پيدا كند. او به واسطه همكاري با گرجستاني در نمايش «دكتر كنوك» درباره تجربه دوستي و همكاري خود با گرجستاني ضمن گفتوگو با مهر توضيح ميدهد كه براي من شنيدن خبر درگذشت سيروس گرجستاني خيلي دردناك بود. ما پيش از شيوع ويروس كرونا در سفري با هم بوديم و با هم قرار گذاشتيم تا بيشتر همديگر را ببينيم. سيروس انسان بسيار شريف، فوقالعاده و زحمتكشي بود. او با اتكا به خود و زحماتي كه كشيد، بدون حمايت از سوي ديگران به جايگاه قابلقبولي در عرصه بازيگري دست پيدا كرد. سيروس سبك و شيوه بازيگري خاص خود را داشت. سالهاي سال در اداره تئاتر در كنار هم بوديم. او به عنوان يك دوست و ياور سعي ميكرد از همه حمايت كند و كمتر با ديگران اختلاف پيدا ميكرد. بسيار دقيق و با نظم بود و كار تئاتر و بازيگري برايش بسيار ارزشمند بود. سيروس براي بازيگري از خيلي چيزها دست كشيد تا بتواند در اين عرصه تاثيرگذار باشد.
كارگردان نمايش «دكتر كنوك» با بيان اينكه برايم عجيب بود كه سيروس گرجستاني بر اثر سكته قلبي درگذشت، توضيح داد: سيروس براي اينكه خود را در فرم بازيگري حفظ كند مدام تمرينهاي بازيگري را انجام ميداد و به همين خاطر شرايط مطلوب جسماني داشت. سيروس گرجستاني در نمايش «دكتر كنوك» حضور فوقالعادهاي داشت كه از خاطر من و بسياري كه نقشآفرينياش را ديدند، فراموش نميشود. او همچنين با تاكيد بر اينكه براي سيروس گرجستاني حاشيهها مطرح نبودند، گفت: «او هميشه سعي ميكرد با تمام توانمندياش و به بهترين وجه كارش را انجام دهد به همين خاطر اعتماد به نفس خاصي داشت.»
حيف شد كه گرجستاني رفت
رامبد جوان با سيروس گرجستاني در فيلم «قانون مورفي» همكاري داشت، او گرجستاني را بازيگري دوستداشتني دانست و گفت: حيف شد زود از دنيا رفت. جوان طي گفتوگويي با ايسنا بيان كرد: «سالها بود كه من و آقاي گرجستاني حرفش را ميزديم كه با هم كار كنيم و بالاخره در «قانون مورفي» اين اتفاق افتاد. من با عشق و افتخار از او دعوت كردم تا در اين فيلم بازي كند و وقتي قبول كرد، همه خيلي خوشحال شديم. سيروس گرجستاني آدمي بسيار دوستداشتني، مهربان و صبور بود. سرصحنه خيلي خوشاخلاق بود و با همه شوخي ميكرد ولي در عين حال در كارش بسيار جدي بود؛ آنقدر جدي كه ترجيح ميدادي از او فاصله بگيري تا تمركزش بههم نريزد. او با اشاره به درگذشت ناگهاني اين بازيگر گفت: سيروس گرجستاني كارهاي زيادي در طول سالها فعاليت خود انجام داده كه برخي آثارش هم ماندني شدند. خيلي حيف شد كه رفت.
جاي او را كسي نميتواند بگيرد
مهران غفوريان از بازيگران كمدي و طنزپرداز كه در بعضي سريالها با گرجستاني همكاري داشته به خاطرهاي از اين هنرمند اشاره ميكند و ميگويد: «افتخار اين را داشتم كه در بسياري از كارها با او همكار بودم، از جمله فيلم «ناردون» آقاي حسنپور و سريال «زن بابا» كه يكي از كارهاي خاطرهانگيز من با آقاي گرجستاني بود. خاطرم هست يك سكانس ۹ دقيقهاي مشترك سر سريال «زن بابا» به كارگرداني سعيد آقاخاني با آقاي گرجستاني داشتيم. او استاد و پيشكسوت من بود و اين همكاري برايم افتخار بود. بازي او آنقدر شيرين و جذاب بود كه اصلا احساس نميشد كه اين سكانس ۹ دقيقهاي است. واقعا از فوت اين بازيگر متاسف هستم. هر كدام از هنرمندان را كه از دست داديم جايشان پر نشده است. كسي را نداريم كه بتواند نقشهايي را كه سيروس گرجستاني بازي ميكرد، ايفا كند و جاي او باشد. به خانواده گرجستاني، خانواده سينما و تلويزيون تسليت ميگويم.»
كاش پدرم را بغل ميكردم
غفوريان در بخش ديگر صحبت خود به مكالمه خودش با پسر سيروس گرجستاني (سياوش) اشاره ميكند كه گفته بود: «ديشب ميخواستم بابا را بغل كنم، اجازه ندادند و گفتند بايد جواب تست كروناي او بيايد و ببينيم كه تست كرونا مثبت است يا منفي. در راه خانه بودم كه گفتند تست كروناي پدر منفي است.» غفوريان ميگويد: «پسر آقاي گرجستاني گريه ميكرد و ميگفت اي كاش زودتر گفته بودند و من پدرم را بغل كرده بودم.»
آرزو ميكنم مثل هاشم آقا تو سردخونه
زنده بشه
گرجستاني هم چهره مشهور و شناخته شدهاي بود و هم به واسطه نقشهاي كمدي آميخته با كلام شيرين و جذاب در ميان مردم محبوبيت زيادي داشت، به همين جهت روز پنجشنبه فضاي مجازي پر بود از ابراز همدردي مردم با خانواده اين هنرمند، كاربران با ابراز غم و اندوه در سوگ اين بازيگر نوشتند: «آقاي گرجستاني كاش مثل متهم گريخت دوباره زنده بشي»، «سفر به سلامت نازنين مرد»، «خدا رحمتش كنه كه كلي لبخند رو لب مردم آورد»، «كلي باهات خاطره خوب داشتيم»، «به همون اندازه كه دل مردم رو شاد كرد روحش شاد باشه»، «حتي خاطرههاش هم از جنس خنده بود»، «اصلا مرگ به چهره اين مرد دوستداشتني نمياد»، «ممنون به خاطر تمام لحظاتي كه تو اوج غم ماها رو خندوندي.» يكي از كاربران هم آرزويش را اينگونه نوشت: «اميدوارم مثل هاشم آقا تو سرخونه زنده بشه.» مخاطب ديگري با تعجب نوشت: «باورم نميشه، با من شوخي نكنيد، او زنده است.»
آخه چرا؟
پرويز پرستويي در همين راستا در فضاي مجازي نوشت: «سيروس جان، برادر عزيز، همكار خوب، همسفر نازنين، آخه چرا؟ قربونتون برم، ياد روزهاي خوب در اداره تئاتر، ياد ناهارهاي هر روز دوقاشقه تو قهوهخونههاي خيابون منوچهري، خيابون جمهوري، ياد پرسهزدنهاي تو خيابون و اشك ريختن از شرايط سخت روزگار، ياد سفرهاي تئاتري در غربت، ياد پشت صحنههاي تئاتر بلبل سرگشته، عشقآباد، سريال امام علي، فيلم آدم برفي و...
ياد، يادت بخير، يادش بخير... نميدونم چي بگم، نميدونم. تازه داشتي زندگي ميكردي، زود بود رفتن. روحت شاد و يادت گرامي. خداوند صبر به بازماندگانت بده...»
احترام به بزرگان
به اين نكته هم اشاره كنيم سيروس گرجستاني در مصاحبههايي كه انجام ميداد اعتقاد داشت در همه حال بايد به بزرگتر خود احترام گذاشت: «يك جوان تازهوارد اگر احترام به پيشكسوت را فراموش كند، بد است، من زماني كه سال 48 وارد اداره تئاتر شدم، يك جوان كم سن و سال بودم، اما وقتي نزد پيشكسوتاني مانند استاد انتظامي، علي نصيريان، جمشيد مشايخي و... ميرفتم، هميشه اصول را رعايت ميكرديم. احترام به بزرگتر و استاد يك «فرهنگ» است و نبايد بر اثر گذر زمان به فراموشي سپرده شود، متاسفانه هستند در بين ما عدهاي از هنرپيشگان كه به معروفيت رسيدهاند و يكسري از مسائل مهم را فراموش كردهاند.» تجربيات اين بازيگر خوب كشورمان ميتواند الگويي براي جوانان كشورمان باشد.
آيين بدرقه
آيين تشييع و تدفين اين بازيگر قديمي سينما و تئاتر و تلويزيون شنبه ۱۴ تير در قطعه هنرمندان برگزار ميشود. روابط عمومي خانه سينما اعلام كرده آيين تشييع سيروس گرجستاني ساعت ۱۰ و 30 صبح شنبه ۱۴تير در قطعه هنرمندان بهشت زهرا (س) برگزار ميشود. با پيگيري ايسنا مشخص شده پيكر اين بازيگر سينما، تئاتر و تلويزيون در خانه ابدي، در طبقه دوم قبر «منوچهر حامدي» دفن ميشود.
گرجستاني بازيكن تيم فوتبال هم بود اگرچه نتوانست در اين مسير مثل بازيگر موفق باشد؛ ورزش سه در همين زمينه گزارش داده كه حميد جاسميان، بازيكن سابق شاهين و تيم ملي و اولين كاپيتان تاريخ پرسپوليس، درباره سيروس گرجستاني بازيكن سابق شاهين گفت: «بله يادم هست، يك فصل ايشان با تيم شاهين تمرين ميكرد. سالها بود او (گرجستاني) را نديده بودم، بارها از طريق دوستان مشترك پيام داده بود. بازيگر خيلي خوبي بود و خيلي از شنيدن خبر فوتش ناراحتم، مدافع سالهاي طلايي تيم ملي و شاهين درباره اينكه سيروس گرجستاني گفته بود به خاطر مسائل و مشكلات مالي نتوانستم فوتبال را ادامه بدهم، گفت: «راست ميگويد، خيليها مشكل داشتند. من خودم با زحمت زياد و درحالي كه نه پولي در ميان بود و نه حتي كفشي داشتيم به تمرين ميرفتم. ما مجاني بازي ميكرديم و خيلي از بچهها مشكل مالي داشتند. مثل الان نبود كه اين همه پول به بازيكن بدهند.»
پوريا آذربايجاني: وقتي دوباره بازميگردم و قرار است كار كنم به امير ميگويم آقاي گرجستاني را حتما دعوت كنيم براي كار. نقش به گمان من نقش مهم و سختي است. مردي كه سالهاست روي ويلچر نشسته و تمام احساساتش از چشمانش پيداست.
دوباره در جواب لطف ميفرستد ولي اينبار يك نه هم به پاسخش الصاق ميكند كه نه، نقشي كه حركت و تكاپو نداشته باشد و نتوانم جاهايي را بداهه بازي كنم قبول نميكنم. ذهنم ميرود به نوار زرد. يكبار دو دقيقه بعد از آخرين ديالوگش در فيلمنامه ادامه داده بود. كات كه داده بودم گفته بود «خوشت اومد؟ كات نداده بودي تا صبح ميرفتم.» راست ميگفت. كات نداده بودند تا آخر دنيا ادامه ميداد. بازي را، پدري را، شيريني را، عشق را و... كسي جايي ناغافل كات داده است
مسعود اطيابي: گرجستاني مرد بسيار دوستداشتني بود كه روي حرفه بازيگري بسيار مسلط بود؛ ضمن توانايي براي ايفاي نقشهاي مختلف ميدانست در چه مسيري كار ميكند.
بعضي بازيگران فيلمهاي كمدي به خاطر نوشتهها و حملههايي كه به فيلمهاي كمدي ميشود عقبنشيني ميكنند و ديگر در فيلمهاي كمدي بازي نميكنند اما او كوتاه نميآمد