ناصري و هاشمي از اصلاحطلبي جامعه و قدرتمحور در انتخابات گفتند
«1400»؛ سال چالش اصلاحطلبان
اصلاحات جامعهمحور يا اصلاحات قدرتمحور؟ پاسخ به اين پرسش ميتواند تكليف اصلاحات را براي 1400 روشن كند. در واقع اگر قاطبه اصلاحطلبان در مورد انتخاب يكي از اين دو روش به توافق برسند بسيار راحتتر ميتوان پيشبيني كرد كه در انتخابات دوره سيزدهم رياستجمهوري كه كمتر از يكسال ديگر و در سال 1400 برگزار خواهد شد، چه اتفاقي در انتظار اين جريان فكري - سياسي است البته كه همچنان هيچ همگرايي در آن ديده نميشود. اصلاحطلبان فعلا مشغول مجادلههاي قلمي هستند يا در گفتوگوهايشان با رسانهها پاسخ يكديگر را ميدهند. اين ميان رسانههاي اصولگرا و برخي رسانههاي وابسته به نهادهاي حاكميتي نيز از اين مناظرههاي غيرمستقيم گاهي گلآلود، ماهي خود را ميگيرند و عمدتا اين مجادلهها را به معناي پايان اصلاحات يا مرگ يك جريان فكري تلقي ميكنند. خبرگزاري فارس روز گذشته مصاحبهاي چالشي با عبدالله ناصري، عضو شوراي مشورتي سيد محمد خاتمي منتشر كرد. عبدالله ناصري از جمله اصلاحطلباني است كه باور دارد اصلاحات از بالا به پايين و درون حاكميتي ديگر ميسر نيست. ناصري اين موضوع را در پاسخ به اين پرسش كه بالاخره اصلاحطلبان در درون حاكميت فعالند يا بيرون از آن، گفته «اميدي به اصلاحات درون حاكميت ندارم.» او مبناي تمايز ميان اصلاحطلبان را نيز همين خط ميداند، گروهي كه به هر قيمتي شركت در انتخابات و به «منويات هرم قدرت» توجه كرد كه مصداق و گروهي ديگر كه به جامعه رجوع ميكند و انتخاباتمحور نيست و البته اين متمايز را نزاع گفتماني نميداند، بلكه نزاعي راهبردي تلقي ميكند. علاوه بر جدا دانستن اين دو طيف از اصلاحطلبان كه آن را نشان از پويايي جريان اصلاحات ميداند، ميگويد هركس كه جنبش آبانماه ۹۸ را نكوهش كند و آشوب بداند، اصلاحطلب نيست و بر اين اساس و در پاسخ به اين پرسش كه چه كسي را اصلاحطلب ميداند، گفته «هركسي در هر دورهاي گفتمان اصلي اصلاحطلبي را ترويج كند، اصلاحطلب است.» اما آنچه ناصري در بخشهاي مختلف مصاحبه به آن اشاره ميكند، دليل اصلي عدم توفيق اصلاحات است. او معتقد است: «گفتمان اصلاحات هميشه در تاريخ پيروز بوده است، اگر در جمهوري اسلامي توفيق نيافت خردهگفتمانهاي خود را پيش ببرد، نه به خاطر ضعف گفتماني يا عدم اقبال مردم به آن، بلكه به اين دليل بوده كه ضد اصلاحاتيها آنچنان قدرتمند بودند كه مقابل روند اصلاحات ايستادند. خبرگزاري فارس متعلق به همان جريان انقلابي ضد اصلاحات است كه همانند شوراي نگهبان اساسا اصلاحات و اصلاحطلبي را قبول ندارد. به عبارت ديگر شما و جريان همفكر شما كه ميدان عمل اصلاحات را بستهايد، نميتوانيد ديگر از توفيق يا عدم توفيق اصلاحات سخن بگوييد.» ناصري همچنين معتقد است كه جريان اصلاحات پيش از حضور در انتخابات 1400 ابتدا بايد با «استدلال قوي و جامعهپسند شركت در انتخابات را توجيه كند.» او با اين رويكرد گمانهزنيهاي فارس در مورد كانديداهاي رياستجمهوري را بررسي ميكند و معتقد است سورنا ستاري ميتواند رييسجمهوري نزديك به «گام دوم» باشد و كانديداي واقعي اصلاحطلبان چهرههايي چون مصطفي معين، محسن صفاييفراهاني يا رضا خاتمي. اين عضو شوراي مشورتي معتقد است كه تكرار راهبرد سال 92 و رفتن به دنبال چهرهاي چون علي لاريجاني خودكشي سياسي است چراكه فصل استراحت خانواده لاريجاني به خصوص علي لاريجاني فرا رسيده است. همچنين چهرههايي چون ناصر همتي يا محمدجواد آذريجهرمي نيز از منظر ناصري هيچ ارتباطي با اصلاحات ندارند. اين رويكرد ناصري كه در بخش اعظمي از چهرههاي منتسب به جريان اصلاحطلبي ديده ميشود، برخلاف رويكردي است كه كارگزارانيها در پيش گرفته و احتمالا در 1400 نيز ادامه ميدهند. اين بخش از اصلاحطلبان كه برخي ناظران آنان را «راست مدرن» ميدانند، معتقدند كه بايد براي در قدرت ماندن، در انتخابات حضور فعال داشت. همزمان با انتشار مصاحبه ناصري در فارس، محسن هاشمي، رييس شوراي مركزي حزب كارگزاران سازندگي در گفتوگويي كه با ايسنا داشته، هشدار داده كه «اگر اصلاحطلبان در انتخابات 1400 شركت نكنند، از صحنه سياسي كشور حذف خواهند شد.» او همچنين گفته: «حزب كارگزاران خود را بخشي از جريان اصلاحطلبي غيرافراطي ميداند و نميخواهد كه به صورت مستقل يا خودمختار عمل كند. در انتخابات رياستجمهوري نيز كارگزاران تلاش خود را براي اقناع سران اصلاحات در مورد راهبرد صحيح انجام خواهد داد.» حزب كارگزاران سازندگي و ارگان رسانهاي آن در مدت اخير كه بحث بر سر اصلاحات و انتخابات 1400 داغ شده، در گفتوگوها يا يادداشتهايي اذعان كردهاند كه مرزهاي خود را با اصلاحطلبي راديكال جدا كردهاند. اين جريان اصلاحطلب يكي از منتقدان جدي نامه آيتالله موسويخوئينيها به رهبري در اعتراض به شرايط موجود بودند و از آن با عنوان «اصلاحطلبي راديكال» ياد كردند. پيش از محسن هاشمي، غلامحسين كرباسچي، دبيركل اين حزب نيز چه پيش از انتخابات مجلس يازدهم چه پس از آن نسبت به موضع برخي اصلاحطلبان مبني بر انجام اصلاحات جامعهمحور نه قدرتمحور موضع گرفته و واكنش نشان داده بود. به نظر ميرسد كه انتخابات 1400 يكي از جديترين چالشهاي ميان اصلاحطلبان خواهد بود كه احتمالا تكليف را روشن كرده و ريزشها و رويشهايي را براي اين جريان فكري –سياسي به همراه خواهد داشت.