ادامه از صفحه اول
مجلس يازدهم و مسائل كشور
حتي اگر در تحقق برخي از اين شعارها ناموفق بوده يا نمايندگان با الگوي اداره كشور توسط آن موافق نيستند، امكان پشت كردن كامل به آن شعارها و الگوي كلي را ندارد؛ بگذريم از اينكه از بسياري از اين شعارها براي جلب رضايت و حمايت مخالفان خود عدول كرده اما نه تنها در تاليف قلوب منتقدان خود توفيقي نيافته، بلكه حمايت بخش قابل توجهي از بدنه اجتماعي و سياسي خود را نيز از دست داده است. به نظر ميرسد رويكرد اصولي آن باشد كه مجلس، دولت فعلي را با همين الگو تا پايان دوره مسووليتش تحمل كند و از ظرفيتهاي خود در اصلاح مديريت كشور در همين چارچوب مديريتي و حكمراني بهره گيرد و منتظر باشد تا سال آينده دولت مطلوب و مقبول مجلس انقلابي بر سر كار آيد. طبيعي است انتظارات نمايندگان براي تحقق مديريت جهادي و انقلابي از دولتي منطقي است كه با همين شعارها از مردم راي گرفته باشد. اگرچه بسياري معتقدند اين نحوه تقابل با دولت بيشتر در راستاي جهتدهي به افكار عمومي براي انتخابات سال آينده است، اما معتقدم نيازي به اين تلاشها نيست و ادامه روند كنوني در كشور نتيجه مطلوب اصولگرايان تندرو را در انتخابات آينده رقم خواهد زد.
گذشته از اين موضوع، مساله ديگر مجلس عدم شناخت برخي نمايندگان از شأن و جايگاه خود، وظايف نمايندگي و تشخيص مسائل عمومي اولويتدار كشور است كه در اظهارات و اقدامات برخي نمايندگان تجلي يافته است. از طرح ختم روزانه قرآن در مجلس، تا آرزوي فيلترشدن اينستاگرام و پيشنهاد تشكيل فراكسيون سير و عدس مواردي است كه منجر به قطع اميد بسياري از مردم و حتي حاميان سياسي اين جريان شده است. چنين به نظر ميرسد كه در اين مدت نمايندگان متنفذ و سابقهدار بيشتر درگير چانهزنيها و سياسيكاريهاي خود براي تقسيم غنايم (كرسيهاي هيات رييسه، چينش اعضا و هيات رييسه كميسيونهاي پرطرفدار و انتخاب رييس دو نهاد مهم زيرمجموعه مجلس) و نيز تسويه حساب با برخي نمايندگان اقليت در بحث اعتبارنامه بودهاند و سايرين نيز فرصتي براي جلبتوجه رسانهاي و مطرح كردن نامشان در سطح جامعه ميجستهاند و عملا تاكنون طرح يا ايده مشخصي از مجلس براي حل يكي از مسائل بزرگ يا كوچك كشور ديده نشده است.
در عين اينكه معتقدم يك ماه براي قضاوت درباره عملكرد مجلس زمان اندكي است اما برونداد يكماهه اين مجلس مصداق بهار سال نكوست. گمان ميكنم اگر نمايندگان محترم با توجه به موارد فوق و توصيههاي دلسوزان كشور و نمايندگان ادوار قبل و با بهرهگيري از ظرفيتهاي علمي و كارشناسي موجود در كشور (كه عموما فارغ از تعلقات سياسيشان علاقهمندند از دانش خود براي حل مسائل كشور بهره گرفته و به نمايندگان مشاوره كارشناسي بيطرفانه ارايه دهند) بهره گرفته و با شناسايي مسائل عمومي و اولويتدار كشور، آسيبشناسي قوانين و مقررات موجود و تلاش براي اصلاح آن با همفكري دستگاه بروكراسي و در نيام كردن شمشيرهايي كه براي دولت از رو بستهاند؛ در حل مسائل كليدي كشور همچون مسائل مرتبط با توليد، سرمايهگذاري، رشد اقتصاد، آسيبهاي اجتماعي، حمايت از بخش خصوصي و جامعه مدني و ابرچالشهاي حكمراني كشور اقدام كنند نهتنها در انتخابات سال آينده به نتيجه مطلوب دست خواهند يافت، بلكه ميتوانند فارغ از شعارزدگي، نمونه موفقي از رويكرد انقلابي مدنظرشان را نمايش داده و دعاي خير مردم را به همراه داشته باشند.
بازار سرمايه و انتظاراتتورمي
اين امر از تصميمگيريها مشهود است. هرچه نقدينگي شتاب بيشتري به بازار سرمايه داشته باشد، كمك شاياني به ساير بازارها براي رشد كنترلشدهتر ميكند. اگر جهش بورس به اين صورت نبود، همانطور كه گفته شد چهبسا قيمتهاي بالاتري در بازارهاي موازي رخ ميداد. البته ارادهاي نيز براي هدايت نقدينگي به سمت بازار سرمايه هست. البته وجود اراده براي هدايت نقدينگي به معناي خوب و بد مطلق اقتصادي نيست، چراكه هرقدر بازار سرمايه توسعهيافتهتر باشد، ميتواند يك عامل اصلي و مهم در جهت توسعه اقتصادي باشد. درواقع هيچ كشور پيشرفتهاي وجود ندارد كه بازار سرمايه كوچكي داشته باشد. در تمام اقتصادهاي پيشرفته بازار سرمايه بزرگ است و بنگاهها براي تامين مالي خود به بازار سرمايه رجوع ميكنند، اما به نظر ميرسد اين نگاه به بازار سرمايه نيست و در پس هدايت نقدينگي به سمت بورس، توسعه اقتصادي نيست ممكن است گهگاه شعاري نيز داده شود اما درنهايت اصل ماجرا چيز ديگري است. فعلا به عنوان محلي است كه بخشي از نقدينگي عظيم كشور را جذب كند، زيرا هر چه ميزان افزايش قيمت سهام بيشتر باشد، تاثيري بر تورم و زندگي عامه مردم ندارد. تنها جايي از اقتصاد است كه اگر سهمي هزار برابر هم شود، افزايش هزينه خانوار را به دنبال نخواهد داشت. در شرايط فعلي بازار سرمايه حكم يك مسكن را دارد كه علاوه بر جذب نقدينگيها ميتواند بر عمق بخشيدن به بازار سرمايه و افزايش ضريب آن در بين مردم در بلندمدت ميانجامد. هرچند افسوس باقي ميماند كه چقدر دير بازار سرمايه به كانون توجهات تبديل شد، اما جنس توجهات نيز كوتاهمدت است. البته بايد نكتهاي را مطرح كرد و آن بهبود اقتصاد در بلندمدت با تغيير ضريب نفوذ بورس در بين مردم است. وضعيت بازار سرمايه تا زماني كه انتظارات تورمي وجود داشته باشد، به همين صورت باقي ميماند. نقطهعطف بازار سرمايه انتخابات امريكاست. اگر جو بايدن انتخاب شود، به دليل بالا گرفتن احتمال مذاكرات، كاهشي در انتظارات تورمي رخ ميدهد. اگر هم ترامپ مجددا انتخاب شود، باز هم امكان مذاكره وجود دارد.