در ارديبهشت سال ۱۳۹۶ بعد از حدود ۱۵ سال از يك شامپانزه ماده در باغوحش ارم، نوزادي متولد شد كه بعدها توسط دامپزشك باغوحش «باران» ناميده شد. در آن زمان هميار باغوحش تهران بودم و باور داشتم كه باغوحشها در دنياي امروز ميتوانند به احياي جمعيتهاي حيوانات نادر و در معرض خطر كمك كنند. اين مسالهاي است كه نهتنها از نظر حفاظتي بلكه حتي از نظر حفظ ذخاير ژنتيكي ارزشمند نيز واجد اهميت زيادي است.
دانش حاصل از چگونگي نگهداري گونههاي ارزشمند، تجربه در مسائل پزشكي و بالاخص شناخت داروها و دوزهاي تاثيرگذار بر حيوانات وحشي، شناخت رفتار برخي گونهها، زيستشناسي توليدمثل و مطالعات ژنتيك همه ازجمله دستاوردهاي باغوحشهاي استاندارد هستند.
اما واقعيت اين است كه برخي باغوحشها در ايران برخلاف ظرفيتهاي فراوان از وظايف اصلي خود دور شده و بالعكس به مكاني صرفا براي نمايش بدل شدهاند. از سوي ديگر، ديدگاهها در مورد استانداردهاي موجود براي حيوانات در اسارت هم قابلتعمق است؛ به عنوان مثال خبرگزاري ايسنا از قول رييس اداره نظارت بر امور حياتوحش استان تهران عنوان كرده كه وضعيت تغذيه و جايگاه شامپانزههاي باغوحش ارم از استانداردهاي لازم برخوردار است، چراكه اگر باغوحش ارم از استانداردهاي لازم برخوردار نبود، شامپانزهاي۶۰ ساله كه از دهه ۴۰ به اين باغوحش منتقل شده، تاكنون در اين مكان زنده باقي نميماند.
در اين گزارش وضعيت جهاني شامپانزهها، نقش باغوحشها در نگهداري از آنها و استانداردهاي لازم براي جايگاههاي اين گونه را مرور خواهيم كرد و در آخر هم به سرنوشت پرابهام باران، بچه شامپانزه باغوحش تهران كه اين روزها به يكي از خبرهاي داغ حوزه محيطزيست تبديل شده، خواهيم پرداخت.
اهميت حفاظت از شامپانزهها
شامپانزهها در ساواناها و نواحي جنگلي زيست ميكنند. آنها را ميتوان در كشورهاي آنگولا، كامرون، كنگو، گينه، گابون، غنا، ليبي، مالي، نيجريه، رواندا، سيرالئون، سودان جنوبي و اوگاندا سراغ گرفت. اين حيوانات مهاجر نيستند و متوسط طول عمرشان در طبيعت به ۲۵ سال ميرسد.
شامپانزهها در اصل همهچيزخوارند و از آن گروه حيوانات هستند كه از منابع غذايي به صورت كاملا فرصتطلبانه استفاده ميكنند. يكي از ويژگيهاي منحصربهفرد آنها قابليت استفاده از ابزار است كه سبب شده رفتارشناسان تحقيقات زيادي در مورد آنها انجام دهند. به عنوان مثال شامپانزهها از بخشهايي از گياهان به عنوان ابزار براي استخراج عسل از كدوي زنبورها استفاده ميكنند يا از اين طريق به لانه مورچهها و بيدها دستبرد ميزنند. آنها با استفاده از چوب و سنگ چيزي شبيه چكش ميسازند و بدين طريق پوسته سخت ميوههاي مغزدار را جدا كرده و از قسمت داخلي آن تغذيه ميكنند.
در سال ۲۰۰۳ ميلادي، جمعيت شامپانزهها را در كل دنيا بين 172 هزار و 700 الي 299 هزار و 700 فرد تخمين زدند اما واقعيت اين است كه شامپانزهها زيرگونهها و زيرجمعيتهاي متعددي دارند و همين مساله برآورد جمعيت دقيق آنها را سخت كرده است. با اين وجود در حال حاضر مخاطرات عديدهاي بقاي شامپانزهها را در طبيعت زير سوال برده كه ازجمله مهمترين اين تهديدها ميتوان به توسعه نواحي شهري و روستايي، كشاورزي و الواركني، معدنكاوي، ساخت جادهها، شكار و استفاده از تلههاي گوناگون به منظور خريد و فروش غيرقانوني، بيماريهاي مختلف ويروسي و قارچي و درنهايت تغيير و تخريب زيستگاه كه باعث شده جمعيت شامپانزهها روندي نزولي داشته باشد، اشاره كرد. مجموع اين شرايط است كه باعث شده اتحاديه جهاني حفاظت (IUCN)، شامپانزهها (Pan troglodytes) را در رده در معرض خطر (Endangered, EN) قرار دهد.
تفاوت رفتاري شامپانزهها در اسارت
در ماه مه سال ۲۰۱۶ ميلادي، باغوحش لندن نتيجه تحقيقات خود را روي شامپانزههاي در اسارت منتشر كرد. اين گزارش يكي از جامعترين مطالعات انجام شده روي شامپانزههاي در اسارت است. از نظر تاريخي، نخستين شامپانزه در سال ۱۸۳۵ ميلادي به باغوحش لندن برده شد اما تحقيقات نشان ميدهد كه رفتار طبيعي شامپانزهها و نيازهاي آنها در اسارت با يكديگر بسيار متفاوت است. از سوي ديگر تهديداتي كه بقاي شامپانزهها را در طبيعت زيرسوال برده، سبب شده كه نقش باغوحشها در حفاظت از آنها پراهميتتر باشد.
محققين دانشگاه بيرمنگام نيز سالهاست كه روي درك رفتارهاي شامپانزههاي وحشي، اكولوژي و ژنتيك آنها مطالعه ميكنند و معتقدند كه يك راهحل كليدي براي حفاظت از شامپانزههاي وحشي اين است كه باغوحشها به جاي تمركز بر نگهداري شامپانزهها با شناسايي ويژگيهاي رفتاري و سازگاريهاي فيزيكي به حفاظت از نسل اين حيوانات در طبيعت وحشي كمك كنند. براي رسيدن به اين هدف لازم است كه باغوحشها محل نگهداري از شامپانزهها را وراي يك قفس يا يك جايگاه نگهداري ببينند.
محققان تاكيد دارند كه شامپانزهها بسيار نسبت به مكان نگهداري خود حساس هستند و همين مساله است كه آنها را مستعد اضطراب و ساير بيماريهاي روحي ميكند. در حقيقت محيط زندگي آنها بايد
به گونهاي باشد كه بتوانند در مورد امنيت خود و
به دست آوردن غذا به نوعي تصميمگيري كنند. ازسوي ديگر ساخت جايگاه شامپانزهها بايد بيشتر بر مسائل رفتاري آنها متمركز باشد تا بر مسائل زيباييشناختي، در نتيجه بديهي است كه نقش باغوحشها با گذشته خيلي تفاوت كرده و باغوحشهاي استاندارد امروزي بايد براساس نيازهاي گونههاي جانوري با آنها برخورد كنند.
اولويتها در جايگاه شامپانزهها
خبرگزاري ايسنا از قول محمد كرمي، رييس اداره نظارت بر امور حياتوحش استان تهران نقل كرده كه براساس دستورالعمل ايجاد مراكز نگهداري حيوانات سازمان حفاظت محيطزيست، استاندارد فضايي براي هر ميمون متوسط و كوچك محدودهاي ۳×۳×۳ متر است و باغوحش ارم دستورالعملهاي تعيين شده در اين زمينه را رعايت كرده و از استانداردهاي لازم برخوردار است.
براي بررسي بيشتر اين موضوع مروري داشتهايم بر استانداردهاي جهاني كه براي نگهداري از شامپانزهها در اسارت تعريف شدهاند. بهطور كلي تعيين ابعاد فضايي مناسب براي جايگاه شامپانزهها كار دشواري است، اما به هر شكل حداقل استانداردها بدين شكل است:
- براي افراد يا گروههايي كه وزن آنها بيشتر از
۲۵ كيلوگرم است، فضا حداقل ۲.۳۳ مترمربع و ارتفاع حداقل ۲۱۳.۳۶ سانتيمتر باشد. لازم به ذكر است كه نهتنها ابعاد بلكه حتي تسهيلات جايگاه بايد براي هر فرد با وزن بيشتر از ۵۰ كيلوگرم افزايش پيدا كند.
- در مورد شامپانزهها به طور اخص جايگاههاي فضادارتر به شدت توصيه ميشود اما اين امر دليل استفاده آنها از كل فضاهاي موجود نيست.
- فاكتورهاي متعددي هستند كه از طريق آنها ميتوان كيفيت فضاي جايگاه شامپانزهها را تغيير داد و اين فاكتورها بر چگونگي ادراك شامپانزهها از فضا تاثيرگذارند. ازجمله مهمترين آنها ميتوان به اين موارد اشاره كرد: ۱-كيفيت و كميت ساختارهايي كه شامپانزهها از آنها براي بالا رفتن استفاده ميكنند. ۲- جاگذاري و كيفيت ساختارهايي كه ايجاد سايه ميكنند. ۳- جاگذاري و كيفيت موانع بصري
۴- جاگذاري و كيفيت تجهيزات ۵- ابعاد و ساختار گروههاي اجتماعي شامپانزهها.
نظر به موارد مذكور AZA پيشنهاد ميكند كه راهكارهاي ذيل براي فضاسازي جايگاه شامپانزهها مدنظر قرار گيرد:
۱- گروههاي كوچك (گروههايي كه تعداد آنها ۵ فرد يا كمتر است) بايد فضاي داخلي و خارجي حداقل ۱۸۵.۸ مترمربع داشته باشند و از نظر ارتفاعي بيشتر از ۶.۱ مترمربع برايشان مهيا باشد.
۲- گروههاي بزرگتر بالطبع فضاي بيشتري را نياز دارند يعني به ازاي هر يك فردي كه به گروه ۵تايي مذكور اضافه ميشود، ۹۲.۹ مترمربع فضا بايد اضافه شود.
۳- نكته مهم در مورد جايگاه شامپانزهها اين است كه هنوز هيچ مدرك تجربي در دست نيست كه تاييد كند درنظر گرفتن فضاي بيشتر براي شامپانزهها احيانا زيانآور است، چراكه شامپانزهها اغلب تمايل دارند از يكسري جاهاي خاص جايگاه كه به دلايل خاص خودشان آنها را ترجيح ميدهند، استفاده كنند. اما به هر شكل درنظر گرفتن فضايي خيلي بيشتر از آنچه كه ذكر شد، اغلب قابلقبول نيست و توصيه هم نميشود.
۴- مساحت جايگاهها يعني هم فضاي داخلي و هم خارجي بايد اين امكان را داشته باشد كه بتوان يكسري تجهيزات بزرگ را بدان وارد يا حتي در زمان نوسازي يا بهسازي جايگاه، از آن خارج كرد. اين بدان معناست كه بايد شرايطي در جايگاه مهيا باشد كه بتوان به راحتي درختان بزرگ، صخرهها و ساير المانهاي جايگاه را در آن جابهجا يا حتي جايگزين كرد.
مهمترين نكته جايگاه شامپانزهها اين است كه فضاي لازم براي به اصطلاح رفتارهاي اجتماعي آنها در زماني كه بحث گروهها در ميان است، مهيا باشد. در شرايط خاص، ايزوله يا جدا كردن بعضي افراد اجتنابناپذير است. فضاي نمايش شامپانزهها نيز بايد به شكلي تعبيه شود كه در آن هر فرد بتواند به خوبي خودش را نشان دهد. اما در مورد موانع بايد چند نكته مهم را درنظر گرفت: ۱- قدرت بالاي شامپانزهها ۲- فاصله دسترسي آنها ۳-تمايل آنها براي ديده شدن ۴- ايمني تماس فيزيكي ميان نگهبانان جايگاهها و شامپانزهها و مهمترين عامل نياز بالاي شامپانزهها براي داشتن محيط زندگي تميز و بهداشتي. مصالحي نظير بتون، سيم جوش و صفحات فلزي را ميتوان به خوبي در جايگاه آنها استفاده كرد، چراكه از طريق آنها ميتوان اين امكان را مهيا كرد كه شامپانزهها در جايي مطلوب از جايگاه بتوانند آويزان يا معلق شوند، اما استفاده از ميلههاي فلزي در جايگاه معمول نيست، چراكه شامپانزهها ميتوانند از طريق آنها به راحتي به هر ارتفاعي از ميله كه بخواهند، دسترسي پيدا كنند و به خودشان يا سايرين آسيب بزنند.
هر مانعي كه شامپانزهها به همه قسمتهاي آن دسترسي داشته باشند، لزوما بايد با يك مانع ثانويه (تورهاي مشبك اضافه) يا فضاهاي كافي بين دسترسي حداكثري يك حيوان و نزديكي انسانها (بازديدكنندهها يا مراقبان) تكميل شود، چراكه از اين طريق ديگر امكان صدمه زدن يا دسترسي شامپانزهها به انسانها محدود ميشود.
ضمن اينكه همه درها بايد دو قفله باشند و قفلهاي مناسبي هم براي آنها تعبيه شود. كليد قفلها نيز بايد تنها دراختيار افراد خاص و نگهبانان تعليم ديده قرار داده شود.
نكات مهم موانع اين است كه:
۱- پرهيز از كاربرد لبههاي تيز به منظور آسيب نرسيدن به شامپانزهها
۲- جلوگيري از هرگونه دسترسي اتفاقي شامپانزهها به فضاي باز جايگاه
۳- امكان قرنطينه كردن برخي افراد به منظور حذف تماس فيزيكي
۴- تعبيه سرپناه مناسب به منظور تميز ماندن و خيس نشدن شامپانزهها در فصول باراني
۵- مهمترين نكته در مورد موانع جايگاه شامپانزهها اين است كه امكان دسترسي آنها به حيوانات وحشي يا بومي مثل سنجابها (يا فرضا حيوانات خياباني مانند گربهها) كاملا محدود شود. بديهي است كه اين دسترسي ميتواند بالعكس هم باشد يعني فرضا ورود يك حيوان مثل گربه يا سنجاب يا موش به جايگاه شامپانزهها اغلب خشونت بالا را از جانب شامپانزهها در پي خواهد داشت و عاقبت آن هم معمولا مرگ حيوان متجاوز خواهد بود، ضمن اينكه اين حيوانات ميتوانند انواع بيماريها را با خود به شامپانزهها منتقل كنند لذا موانع جايگاه بايد بهگونهاي باشند كه چنين امكان دسترسيهايي به طور كل محدود شود.
آيا شرايط براي نگهداري از باران
در باغوحش فراهم است؟
روزنامه اعتماد ماه گذشته مصاحبهاي با ايمان معماريان، مشاور دامپزشكي در امور گربهسانان اتحاديه جهاني حفاظت از طبيعت IUCN در مورد باران داشت و ايشان آن زمان در اين مورد گفته بودند: «باران بدون شك مثل هر بچه شامپانزه ديگري كه در سن حدود ۵ سالگي از مادر خود جدا ميشود، بايد طي روندي آرام از من جدا شود. بچه شامپانزهها از 3 سالگي شروع به آموختن ملزومات زندگي گروهي ازجمله فرا گرفتن آداب، رسوم، فرهنگ و زبان گروه خود ميكنند. آرام آرام و تاحدود ۵ يا ۶ سالگي از مادر خود مستقل ميشوند. اما اين استقلال به معناي زندگي تكي نيست و از اين زمان با كسب رده اجتماعي مشخص، زندگي اجتماعي بسيار پيچيده خود را آغاز ميكنند. اين شرايط در حال حاضر در باغوحش0 تهران فراهم نيست، لذا توصيه من اين است كه باران به يتيمخانههاي استاندارد مخصوص شامپانزه برده شود.»
معماريان آن زمان تاكيد كرده بود كه هدف يتيمخانههاي شامپانزه در سراسر دنيا، اعطاي شانس دوباره زندگي سالمِ گروهي به بچه شامپانزههايي است كه به هر دليلي از گروه خود جدا ماندهاند. شامپانزههايي كه به تنهايي زندگي كنند، بهشدت عصبي ميشوند و مشكلات رواني شديدي پيدا ميكنند، مشكلاتي كه بعضا حتي با اصلاح شرايط هم قابل بازگشت يا درمان نيستند كه اين به معني ۶۰ تا ۷۰ سال زندگي تحت فشار عصبي شديد است.اين دامپزشك حياتوحش در خاتمه صحبتهايش به نكتهاي هم اشاره داشت: «باران يا هر شامپانزه ديگري همچون باران در بهترين جايگاه دنيا و بهترين كشور دنيا هم اگر تنها باشد و تنها بزرگ شود، مشكلات رواني بسيار شديدي پيدا خواهد كرد. معرفي بچه شامپانزههاي جدا مانده از گروه به گروههاي بالغ شامپانزه حتي اگر اين گروهها از نظر رواني سالم باشند، بسيار دشوار است و در مورد گروههايي كه مشكلات رواني مشهود و با پيشينه كشتن بچهها دارند (همانند گروه بالغ شامپانزههاي باغوحش تهران)، صحيح نيست. من باور دارم كه باران در صورتي كه زودتر به يتيمخانه شامپانزهها منتقل نشود، محكوم به سالها عذاب و زندگي تنها خواهد بود. آيا ديدن باران، تنها و تحت فشار شديد عصبي در قفس لذتبخش است؟! نياز به زندگي اجتماعي غريزه باران و ساير شامپانزهها است و چيزي نيست كه كسي بتواند از باران بگيرد! حتي به زور! اين نياز غريزي، ارتباطي به جدا شدن منطقي و درست باران از من كه بايد طبق اصولي صورت پذيرد بههيچ عنوان ندارد! شايد باران در گوشه قفسي غيراستاندارد و به تنهايي سالها زنده بماند، شايد من و شما هم در چنين شرايطي زنده بمانيم، ولي اين به معناي زندگي با زجر و مشكلات روحي و رواني شديد است.» اكنون قريب يك ماه است كه موضوع اين بچه شامپانزه در صدر اخبار محيطزيستي است و در ظرف روزهاي اخير خبرهاي مثبتي هم در اين باره شنيده ميشود. روزنامه شرق در تاريخ ۸ تير ماه از قول علي دقيقيان، مديرعامل مجموعه فرهنگي و ورزشي ارم درباره مقاومت باغوحش براي انتقال باران به يتيمخانه نوشت: «ما مقاومت نميكنيم، سازمان محيطزيست مجوز نداده است وگرنه ما مدعي نيستيم. هر ارگاني، چه سازمان محيطزيست، چه دامپزشكي يا هر دستگاهي دستور بدهد كه اين اقدام صورت بگيرد، ما چرا بايد مقاومت كنيم. ما در مجموعه ارم يك حيوان كه نداريم؛ صدها گونه حيواني داريم. واقعا اگر به صلاح اين حيوان است كه خارج از كشور برود، اشكالي ندارد، اما هرگونه فعل و انفعال شامل خريد و اهداكردن -زيرا ما فروش حيوان نداريم- بايد با مجوز سازمان محيطزيست باشد و محيطزيست اين مجوز را نميدهد.» خبرگزاري ايلنا هم روز چهارشنبه مورخ ۱۱ تير ماه از قول سعيد محمودي، مديركل حفاظت محيطزيست استان تهران عنوان كرد: «براساس قانون، اين حيوان بايد دراختيار باغوحش قرار ميگرفت و در محلي كه براساس ضوابط محيطزيست است، نگهداري شود. در حال حاضر هم اين حيوان در باغوحش ارم و زيرنظر دامپزشك نگهداري ميشود و با انتقال آن به خارج پس از اخذ مجوز سايتيس نيز موافق هستيم.» با اين اوصاف بايد منتظر ماند و ديد كه سرنوشت باران در آينده چگونه رقم خواهد خورد؟ آيا سازمان حفاظت محيطزيست سرانجام باران را به يتيمخانه شامپانزهها تحويل خواهد داد و اين شامپانزه خواهد توانست زندگي دور از جنجالهاي ايجاد شده داشته باشد؟
باران يا هر شامپانزه ديگري همچون باران در بهترين جايگاه دنيا و بهترين كشور دنيا هم اگر تنها باشد و تنها بزرگ شود، مشكلات رواني بسيار شديدي پيدا خواهد كرد. معرفي بچه شامپانزههاي جدا مانده از گروه به گروههاي بالغ شامپانزه حتي اگر اين گروهها از نظر رواني سالم باشند، بسيار دشوار است و در مورد گروههايي كه مشكلات رواني مشهود و با پيشينه كشتن بچهها دارند، صحيح نيست.من باور دارم كه باران در صورتي كه زودتر به يتيمخانه شامپانزهها منتقل نشود، محكوم به سالها عذاب و زندگي تنها خواهد بود. آيا ديدن باران، تنها و تحت فشار شديد عصبي در قفس لذتبخش است؟!