انيوموريكونه، آهنگساز معروف ايتاليايي كه به مدت هفت دهه بيش از ۵۰۰ فيلم آهنگسازي كرد روز گذشته در ۹۱ سالگي درگذشت. تنظيمكننده، رهبر اركستر و نوازندگي از ديگر تخصصهايش بود. او نخستين آهنگساز سينما بود كه موفق شد جايزه پولار مشهور به «نوبل موسيقي» را به دست بياورد. اين استاد موسيقي ايتاليايي در طول ۵۰ سال بيش از ۵۰۰ موسيقي براي فيلمهاي سينمايي و تلويزيوني ساخت و هم براي اين حجم از كار و هم براي كيفيت بينظير آثارش بود كه شناخته شده بود. وي عمده شهرت خود را براي ساخت موسيقي هفت فيلم از ساختههاي «سرجيو لئونه» كارگردان بزرگ ايتاليايي در ژانر وسترن كسب كرده بود.اوپنجبار با فيلمهاي «روزهاي بهشت» (۱۹۷۸)، «ماموريت» (۱۹۸۶)، «تسخيرناپذيران» (۱۹۸۷)، «باگزي» (۱۹۹۱) و «مالنا» (۲۰۰۰) نامزد كسب جايزه اسكار شد و در سال ۲۰۰۷ ميلادي نيز جايزه افتخاري آكادمي علوم و هنرهاي سينمايي اسكار را دريافت كرد و در سال ۲۰۱۶ نيز در سن ۸۷ سالگي براي فيلم «هشت نفرتانگيز» ساخته «كوئنتين تارانتينو» جايزه اسكار موسيقي متن را كسب كرد.او يكي از ۲ چهره عرصه موسيقي است كه در تاريخ اسكار جايزه اسكار افتخاري براي مجموعه آثارش دريافت كرد.موريكونه با كارگردانان بسياري چون سرجو لئونه، برناردو برتولوچي، رومن پولانسكي، فرانكو زفيرلي، اليور استون، كوئنتين تارانتينو، جوزپه تورناتوره، و پيرپائولو پازوليني همكاري داشت.«مرگ يك دوست» در سال ۱۹۵۹ و «باراباس» در سال ۱۹۶۱ از اولين آثار وي در اركستراسيون موسيقي و «فاشيست» در سال ۱۹۶۱ نخستين اثر او در مقام آهنگساز فيلم بود.
موسيقي فيلمهايي مانند «فاشيست» (۱۹۶۱)، «يك مشت دلار» (۱۹۶۴)، «به خاطر چند دلار بيشتر» (۱۹۶۵)، «خوب بد زشت» (۱۹۶۶)، «روزي روزگاري در غرب» (۱۹۶۸)، «روزي روزگاري در امريكا» (۱۹۸۴)، «سينما پاراديزو» (۱۹۸۸)، «هملت» (۱۹۹۰)، «افسانه ۱۹۰۰» (۱۹۹۸)، «بهترين پيشنهاد» (۲۰۱۳)، «بيل را بكش» و «حرامزادههاي لعنتي» از ديگر آثار اين موسيقيدان برجسته ايتاليايي محسوب ميشود.
عشق و سينماي كلاسيك
احمد طالبي نژاد درباره انيو موريكونه معتقد است كه او مرد هنرمندي بود كه درگذشتش احساس عاطفي زيادي ايجاد كرد بهطوريكه به نظرش رسيد يكي از عوامل عشقورزي سينماي كلاسيك از دست رفت.
او ميگويد: «آهنگسازاني هستند كه بخشي از شهرت و محبوبيت فيلمها مربوط به موسيقياي ميشود كه آنها براي متن فيلمها ساختند. موريكونه، موريس ژار، ژرژ دلرو والبته در سينماي ايران اسفنديار منفردزاده از آن جمله هستند . در بين اين افراد برجسته موريكونه به لحاظ سابقه و حجم كار و نوع موسيقي برجستهتر و ماندگارتر از بقيه به شمار ميرود. در كارنامه او ساخت موسيقي بيش از پانصد فيلم و سريال ثبت شده كه شايد بعضي از آنها را يا به خاطر نياوريم يا كمتر به ياد داشته باشيم. اما برجستهترين و آشناترين آثار او از جمله ميتوان به سه فيلم وسترن اسپاگتي «خوب بد زشت»، «به خاطر چند دلار بيشتر» و «يك مشت دلار» و فيلم معروف روزي روزگاري غرب ساخته سر جيولئونه اشاره كرد كه در ميان آنها «خوب بد زشت» از آن نوع فيلمهاي تجاري خوبي است كه ضمن برخورداري از كشش و جذابيت، موسيقي بسيار زيبايي هم دارد، ساز غالب در اين فيلم سوت است كه همين نواختن سوت باعث شد كه نوازنده آن (سوت زن) به هنرمند موفق و پولسازي تبديل شد.
به گفته اين منتقد سينما موسيقي موريكونه در مجموع آثارش به خصوص«خوب بد زشت» بسيار دلنواز است. ملوديهايي كه او ميساخت حال و هواي طنزآلودي دارند و طنز جزئي از ويژگيهاي موسيقي او به شمار ميرود: « در دو سه دهه اخير موسيقي متن دلنشين «سينما پاراديزو» كه معتقدم بخش عمده محبوبيت اين فيلم به خاطر موسيقي است كه موريكونه براي اين فيلم ساخته است از مهمترين ساختههاي او به شمار ميرود.»
طالبينژاد ميگويد: «موسيقي كه در فيلم «سينما پاراديزو» ميشنويم تعمدا چند پاره است؛ از دوران كودكي توتو شروع ميشود تا بعد در دوران نوجواني و آغاز عشقورزي كه موسيقي فيلم حال و هواي رمانتيك پيدا ميكند و به خصوص آن سكانس طولاني ملاقات توتو با محبوبه قديمياش را براي مخاطب جذاب و سرشار از عاطفه ميكند.»
مهمترين توانايي موريكونه اين بود كه تلاش ميكرد در همه كارهايي كه حضور دارد جزو اركان اصلي فيلم باشد و در حاشيه قرار نگيرد. برعكس بعضي سازندگان موسيقي متن كه هويت قابل اعتنايي در كيفيت فيلم ندارند در شمار آهنگسازاني است كه با چند نسل از كارگردانان برجسته سينماي جهان كار كرده از نسلهاي بعد از لئونه گرفته تا اوليور استون يا تارانتينو همه جوانها تمايل داشتند با او كاركنند و تمام فيلمسازان جوان براي ساخت فيلمهايشان تلاش ميكردند از اعتبار نام موريكونه براي فيلمشان بهره ببرند، همانطور كه ميدانيد بعضي هنرمندان حضورشان به فيلم اعتبار ميدهد و موريكونه از آن مواردي بود كه اسمش براي فيلم شأن و كلاس ميآورد و مخاطب را به تماشاي فيلم وادار ميكرد . همچنان كه آثار اسفنديار منفردزاده، مرتضي حنانه، احمد پژمان به گونهاي بود كه به فيلمها هويت و اعتبار ميبخشيد. فيلم قيصر بدون موسيقي منفردزاده ناقص به نظر ميرسد. به اين نكته هم اشاره كنيم كه در بين فيلمهايي كه موريكونه كار كرده چند فيلم متوسط همچون تسخيرناپذيران دي پالما هم پيدا ميشود اما در مجموع كارنامه تاثيرگذار و حسرت برانگيزي دارد.
كارنامهاي با كارهاي خوب، معمولي و بد
با فرزاد موتمن درباره تنوعي كه كارنامه اين آهنگساز دارد گفتوگو كرديم. او ميگويد: « كارهاي سينمايي انيو موريكونه و موسيقي كه او براي فيلمهاي سينمايي ساخته توجهم را بيشتر جلب كرده اين درحالي است كه اين آهنگساز برجسته ساختههاي متفاوتي در شناسنامه كارياش ديده ميشود ازجمله موزيكهاي مستقل كه اساسا ربطي به جهان فيلمهايي كه كار كرده ندارد . او اوائل دهه شصت كار آهنگسازي را آغاز كرده و با فيلمهاي وسترن اسپاگتي سرجو لئونه مشهور شد برخلاف اينكه منتقدان و مردم موزيكهايي كه او براي لئونه ساخته را بسيار ميپسندند ولي من در اينكه اين موسيقيها جدي باشد ترديد دارم. بعضي وقتها فكر ميكنم كه آيا اين موسيقي كه ما از موريكونه در فيلمهاي وسترن ميشنويم نكند شوخي باشد؟ وقتي هم كه فيلم را نگاه ميكنم شك ميكنم كه شايد لئونه هم با ما شوخي ميكند؟ به رغم اينكه ميزانسنها و كمپوزيسيون عالي و منحصر به فرد هستند اما يك نوع حماقتي بر فيلم سايه انداخته كه فيلم را جدي نگيرد.
به اعتقاد موتمن، موريكونه را بايد در زمره آهنگسازهايي دانست كه براي تعداد بيشماري فيلم، موسيقي ساخته، به تعبيري او يكي از مهمترين و بزرگترين آهنگسازهاي دنياست كه فيلمهاي زيادي كار كرده و همين زياد كار كردن باعث شده موسيقيهايش يك دست نباشد، يعني دركارنامه او گاهي شاهد آهنگهاي خوب هستيم، گاهي موزيكهاي معمولي وگاهي هم آهنگهاي بد. معتقدم او بايد كمتر كار ميكرد آخر چرا بايد اينقدر زياد كاركرد؟
فرزاد موتمن در ادامه با اشاره به اينكه در كارنامه اين آهنگساز ششصد اثر به اسمش ثبت شده كه نزديك به دويست موسيقي او مربوط به فيلمهاي سينمايي است ميگويد: « يعني بهطور متوسط سالي هفت و هشت فيلم كار ميكرد؛ نظرم اين است موريكونه بسته به فيلمهايي كه كار كرده جذاب و غير جذاب تقسيم ميشود . هيچ كس از موسيقي فيلمهاي ضعيفش مثل فيلم «وقتي كه زنها دم داشتند» ياد نميكند ولي به هر جهت او آهنگساز بزرگي است كه كارهاي به يادماندني در كارنامهاش كم ندارد و شخصا موسيقي فيلمهاي «روزهاي بهشت» ساخته ترنس ماليك و «1900 » برتولوچياش را خيلي دوست داشتم.
تنها آهنگساز ستاره
پوريا ذوالفقاري ديگر منتقد سينما در صفحه مجازي نوشت: «ايرج كريمي در نقدش بر مردي از لارامي با عنوان «ميانراه مدنيت و توحش» به زيبايي از ذات وسترن و رمز جهانگير شدن اين ژانر پرده بر ميدارد: «هيچ فيلم وسترني حتي اگر سال و ماه و روز هم براي وقايعش بدهد، ناظر بر تاريخ نيست. ميتوان گفت اين سينما بيشتر جويا و نمايانگر حقايقي كلي است كه بيشتر آن را با جهان افسانه و اسطوره خويشاوند ميسازند تا با تاريخ. اما حقايقي كه آشكار يا منعكس ميكند در گوهر تاريخند و درست به دليل همين سرشت كلي و عام و اسطورهاي و اخلاقي است كه در همه جاي جهان اين سينما را دوست داشتهاند و آن را صرفا روايتگر محض مقطعي تاريخي از كشور بهخصوصي نگرفتهاند. براي همين است كه در كشورهاي گوناگون – از جمله در فيلمفارسي- و حتي در شوروي كمونيستي آن را تقليد كردهاند و وسترن ساختهاند. چون وسترن را هر فردي با هر مليتي خودي يافته است…»
اين منتقد صحبتهايش را اينگونه ادامه ميدهد كه: « براي من راز ماندگاري و مرزگشايي ساختههاي انيو موريكونه هم دقيقا همين است. آن واژه «شكوه» كه در وصف قطعات او به كار ميبريم، ناخواسته اشارتي است به دنياي اسطورهاي و فرامرزي اين آثار كه براي هر شنوندهاي در هر جاي جهان، «خودي» و آشناست. گويي لايهاي ميافزايد به داستان و فراتر ميبرد جهان فيلم را از آنچه صرفا ديدني و شنيدني است در آن و مفاهيمش را جهانشمول ميسازد. اصلا ساختههايش ذهن را ميبرد به همان جا كه اسطورهها در آن جولان ميدهند؛ انسان، عشق، سرنوشت، سرگشتگي، پيروزي، شكست، حسرت و… مرگ. خوشتر نشستن ساختههايش در جهان وسترن شايد از همين هم سرشتي ميآيد و باز شايد به همين دليل تنها آهنگساز ستاره است در جهان كه مخاطبان نه چندان دلداده به سينما و موسيقي هم حتي ندانسته قطعهاي از او را زير لب زمزمه كرده يا با سوت نواختهاند. هر فردي با هر مليتي او را خودي يافته است .
به گفته طالبينژاد موسيقي موريكونه در مجموع آثارش به خصوص«خوب بد زشت» بسيار دلنواز است. ملوديهايي كه او ميساخت حال و هواي طنزآلودي دارند و طنز جزئي از ويژگيهاي موسيقي او به شمار ميرود: « در دو سه دهه اخير موسيقي متن دلنشين «سينما پاراديزو» كه معتقدم بخش عمده محبوبيت اين فيلم به خاطر موسيقي است كه موريكونه براي اين فيلم ساخته است از مهمترين ساختههاي او به شمار ميرود.»
به اعتقاد موتمن، موريكونه را بايد در زمره آهنگسازهايي دانست كه براي تعداد بيشماري فيلم، موسيقي ساخته، به تعبيري او يكي از مهمترين و بزرگترين آهنگسازهاي دنياست كه فيلمهاي زيادي كار كرده و همين زياد كار كردن باعث شده موسيقيهايش يك دست نباشد، يعني دركارنامه او گاهي شاهد آهنگهاي خوب هستيم، گاهي موزيكهاي معمولي وگاهي هم آهنگهاي بد.