روايت محمد جواد حقشناس
از سود ملغيشدن توافق
ارتش و شهرداري تهران
وضعيت صفر- صفر براي پايتخت بهتر از 6- صفر است
محمدجواد حقشناس
نزديك500 سال از عمر تهران ميگذرد، 230سال است كه تهران پايتخت است و شهر تازهپايي نيست. در دوره پايتخت بودن، تهران 3 دوره حكومتي را تجربه كرده است. اولين دوره، دوره آقا محمدخان قاجار كه تهران را به عنوان پايتخت انتخاب و سلسله قاجار را در اين شهر پايهگذاري كرد. تهران يكي از مناطق خوش آب و هوا تابع شهر بزرگتري به نام «شهرري» بود. طبيعتا اولين محور توسعه در آن مقطع اتفاق افتاد چرا كه تهران به عنوان پايتخت نياز به ملزومات و ساخت و سازهايي داشت كه پايتخت شود. دروازههاي دوازدهگانه تهران در آن زمان ساخته شد چون ممكن بود مورد هجوم قرار گيرد. روستاهاي اطراف تهران به عنوان نقاط خوش آب و هوا (ييلاقهاي تهران) مورد توجه خاندان سلطنتي قرار گرفت. مهمترين دوره قاجار مربوط به دوره سلطنت ناصرالدينشاه است. سلطنت قاجاري 130سال به درازا كشيد اما ناصرالدينشاه 50 سال سلطنت كرد. روزي كه ميخواست براي پنجاهمين سال سلطنتش آماده شود، توسط ميرزارضاي كرماني در حرم شاه عبدالعظيم ترور شد.
يكي از كارهايي كه ناصرالدينشاه انجام داد، در ييلاقات خانههاي اشرافي را تعبيه كرد. قبل از انقلاب نام اين منطقه پاسداران نبود، بلكه «سلطنتآباد» بود. دوراهي پاسداران تا پارك نياوران (كاخ شاه) جديدالاحداثي بود كه آن موقع به سلطنتآباد مشهور شد. اين منطقه قريهاي بوده به نام سلطنتآباد. اگر نقشههاي تاريخي را نگاه كنيد هنوز هم حسينآباد، مباركآباد و شمسآباد را داريم. نام اختياريه هم رستمآباد بوده است و جايي كه سفارت تابستاني روسيه، انگلستان، تركيه و سفارت ايتاليا همه يك اندازه است. اين سفارتخانهها در مقطع قاجاريه در ايران حضور داشتند و مساحت سفارت تركيه 13هكتار، ايتاليا 7 هكتار، آلمان 5.5 هكتار است. زمين سفارتهاي روسيه و انگلستان از سوي سلطنت قاجار به سلطنت اين كشورها اهدا شده است. يكي از اين قريهها كه شاه در اختيار داشته سلطنتآباد بوده است. نام يكي از همسران ناصرالدينشاه سلطنت است و اين قريه را به سلطنت هديه ميكند، كاخي در آن ميسازد و نام اين قريه «سلطنتآباد» ميشود. كار ويژه آن از دوره ناصري يك عمارت قديمي سلطاني است با ويژگيهاي باغ ايراني. اينجا عملا از 130 سال پيش پارك يا باغ ايراني بوده و ما چيز جديدي احداث نميكنيم.
اين روند ادامه پيدا ميكند تا روزي كه دوره قاجار تمام ميشود و رضاخان بالاسر شهر ميآيد و رويكرد كاملا نظامي داشته است و توسعه كشور را از منظر يك نظامي و شخصيت اقتدارگرا دنبال ميكند. براي امنيت نيز اينجا نياز به نظم و اقتدار دارد و ابزار آن پادگان است. برخلاف دوره گذشته سلطنت كه كشور ملوكالطوايفي اداره ميشد ايشان كشور را متمركز كرد و جاهايي كه قابليت پادگان شدن دارد را به پادگان تبديل ميكند. يكي از اين مناطق كاخ سلطنتآباد است كه از قاجار به جا مانده بود. مصادرهها از آن زمان آغاز ميشود. يكي از آنها نيز كاخ سلطنتآباد است كه پادگان ميشود. اين پادگان بزرگ بوده كه بخشي از آن در اختيار وزارت دفاع و بخشي در اختيار ستاد ارتش به عنوان مركز آموزش درجهداري شد كه بعد 06 ميشود.
اين يكي از معضلات و مشكلات جدي مديريت شهري بود كه در دو دوره مجلس مطرح ميشود و قانون موقت و كوتاهمدت 5ساله را به آن اختصاص ميدهد كه پادگانها را چطور ميتوان از شهر خارج كرد؟ پس از آن اين موضوع به قانون «تصرف پادگان» تبديل شد. در دوره شهرداري كرباسچي براي توسعه شهر با عدم همكاري پادگانها روبرو شد. چند اتفاق در آن دوره افتاد. اول كشتارگاه را در جنوب تهران ساختند. خاوران كه گورستان بود را تغيير دادند اما وقتي به پادگانها ميرسند همراهي آنها را نميبينند. اما گاهي نيز توفيق پيدا ميكنند مثلا يك مركز نظامي به خانه هنرمندان تبديل شد. در دوره شهرداري قاليباف، به دليل نوع رابطه و نزديكي كه داشته راحتتر اين معضلات را حل ميكند. مانند تغيير در پادگان جي يا بوستان ولايت به راحتي اتفاق ميافتد. دولت ملك را براساس نياز امنيتي شهر در اختيار ارتش قرار داده است. امروز بنا به هر دليلي ارتش نبايد آنجا باشد. ولي بايد توجه كرد كه مالكيت آن انتفاعي و شخصي نيست. تصميمگيري در مورد پادگان 06 به شكلي رخ داده است كه مثل اين است كه دانشگاه تهران كه از زمان رضاشاه ساخته شده است، بگوييم دانشگاه تهران اينجا نباشد. رييس دانشگاه ميتواند بگويد قاعده 70-30 را رعايت كنم. آيا شدني است؟ يا آقاي هاشمي بگويد كه براي ساختمان شوراي شهر تهران 70-30 با شهردار به توافق ميرسيم يا من بعد از دوره نمايندگي بگويم ميخواهم در كنار پاركشهر بمانم. اين شدني است؟ تا به امروز كاربري پادگان 06 نظامي است ولي نبايد از اين به بعد كاربري آن نظامي باشد. طبق قانون تغيير پادگانها، بايد اين ملك كارشناسي شده و براساس قيمت پايه، 35درصد پول ملك را شهرداري، به خزانه دولت واريز كند و دولت اين پول را صرف ساخت پادگان جديد خارج از شهر ميكند. اگر پول اندازه بود كه پادگان ساخته ميشود. اگر پول اندازه نبود، دولت در قانون بودجه آن را پيشبيني كرده و ميسازد.
آن سال كه محمدباقر قاليباف در مورد پادگان 06 توافق كرد، قيمت اين پادگان 3هزار ميليارد تومان بود. شهرداري بايد اين بودجه را به تصويب شورا برساند. اگر پول دارد آن را بخرد و اگر ندارد اوراق مشاركت بفروشد و به خزانه بريزد تا بوستان ارتش را براي شهر تملك كند. اينكه دو بزرگوار در يك توافقي باهم تصميم بگيرند كه در مقابل پارك شدن 35هكتار بدون مصوبه شوراي شهر اجازه 630 هزار متر ساخت و ساز انجام شود خطا است. كاري كه اينجا اتفاق ميافتد اين است كه يك باغ 130ساله آباد و شناسنامهدار دورش ديوار بوده است. براي برداشتن اين ديوار ميخواهيم اجازه 630 هزار متر ساختوساز هتل، اداري، تجاري، مال و مسكوني صادر كنيم.
مجموعهداري و هتلداري و تجارت برخي ارگانها تجربه خوبي بود كه حالا ارتش هم به آن بپيوندد. ارتش كه سالم مانده و انگي به آن نچسبيده، اينقدر ديوارش كوتاه است كه به مجموعهداري، مالداري و... بپردازد؟ آپارتمانهاي اين مجموعه نيز كمتر از 250متر ساخته نميشود و قرار است 7 برج دور اين پادگان به شكل U ساخته شود. در حال حاضر قيمت آپارتمانها در اين منطقه 80 تا 100 ميليون تومان است و سوال اين است كه چه كسي ميخواهد اين آپارتمانها را بخرد؟ حرفهاي من نه بوي سياست ميدهد نه چيز ديگري، من در مورد حق مردم حرف ميزنم. مگر مردم نبايد بتوانند نفس بكشند؟ شهر تهران، يكي از مناطق زلزلهخيز كشور است.
طبق پيشبينيها اگر يك زلزله 7ريشتري در تهران بيايد فقط در ساعات اوليه يك ميليون نفر كشته ميشوند. كدام فضا را داريم كه اگر زلزلهاي رخ داد در ساعات اوليه بتوانيم 100هزار نفر را اسكان دهيم؟ بنابراين ما نميتوانيم فضاي حياتي شهر را از دست بدهيم كه معلوم نيست در آن قرار است چه اتفاقي رخ دهد آن هم به اسم ارتش.
مگر ارتشيها پول دارند كه آپارتمان 250متري با پايه 100ميليون توماني بخرند؟ يعني ارتشيها 20-25 ميليارد تومان دارند كه در طبقه اول آپارتمان بخرند نه طبقه سيام اين مجموعه؟ طبيعتا ارتشيها قرار نيست از اين آپارتمانها استفاده كنند. بلكه اين آپارتمانها فضايي براي كساني فراهم ميكند كه در برجهاي زغفرانيه و الهيه زندگي ميكردند و اجازه ميدهد كه آنها از كوچههاي تنگ فرشته به جايي بيايند كه دو طرف آن بزرگراه است و دسترسي به آن راحت و جنگل بزرگي هم زير پايشان است. عجلهاي كه در اين موضوع وجود دارد محل تامل است. ضمن آنكه اين پروژه بايد مصوبه شوراي شهر را داشته باشد. آقاي شهردار! شما نميتوانيد بدون مصوبه شوراي شهر با ارتش به تفاهم برسيد.
وقتي 630 هزار متر زيربار ساخت و ساز ميرود قطعا مشكلات زيستمحيطي دارد. اين مجموعه پسماند دارد يا نه؟ آب، آسمان و... ميخواهد يا نميخواهد؟ به همين دليل كميسيون محيط زيست در اين موضوع دخيل است. مسائل ترافيكي و فرهنگي آن به كميسيون اجتماعي برميگردد. بنابراين هر 6 كميسيون شوراي شهر تهران در آن دخيل است و در ايجاد شرايط جديد بايد نظر دهند. هنوز ميگويند كه در آن مجموعه انواع پرندگان، خزندگان و حتي روباه و شغال در آنجا هست و محيط بكري محسوب ميشود اما قرار است جاي آن برج بدون پيوست زيست محيطي، فرهنگي، ترافيكي و اجتماعي ساخته شود. اين پروژه اگر پيوستها را دارد، پس اين پيوستها كجاست؟ اگر پيوستي ندارد چطور با ارتش به توافق رسيدهاند؟
اضافه شدن 35هكتار فضاي سبز به شهر اتفاقي ارزشمند است. اينكه نام اين پارك «بوستان ارتش» باشد نيز استقبال ميكنم. ولي حرف من اين است كه ما به ازاي اين 35هكتاري كه ديوار آن برداشته ميشود، 630 هزار متر بناي مسكوني، تجاري، اداري و گردشگري نيست. اين هزينه براي شهر غيرقابل پرداخت است. شهر بايد نفس بكشد و ما نميتوانيم جلوي نفس شهر را بگيريم.
با توجه به خبري كه رييس شوراي شهر درخصوص عدم پيگيري اين تفاهم از سوي ارتش كه به نقل از شهردار تهران بيان شد ضرر بزرگي رفع شده است و قطعا وضعيت صفر – صفر براي پايتخت بهتر از 6-صفر است. اگر اين بنا ساخته شود مانند باخت 6-صفر شهر تهران است. اين باخت شهر تهران به ارتش نيست چرا كه ما ارتش را بخشي از شهر ميدانيم. به نظر من برجسازان سود را ميبرند ولي به نام جاي ديگر و شهر به آنها ميبازد. كار بوستان و پارك تصفيه هوا است و حيوانات آنجا زندگي ميكنند. حالا فرض كنيد دور آن پارك ديوار باشد و عدهاي در آن آموزش ببينند. اگر شايد عدهاي از آن استفاده نكنند باز هم اين بوستان كار خودش را انجام ميدهد. فضاي سبز پادگان 06 نيز بيش از 120سال است كه كارش را انجام ميدهم. اما اگر بخواهيم ديوارش را برداريم و محل سكونت، اداري، تجاري، مال و هتل بشود كاركرد اصلياش را از دست ميدهد و شهر با باخت 6- صفر بازنده اين ميدان ميشود.