روز ملي گفت گو و تعامل با دنيا
حسن اميدوار
اهميت گفتوگو و تعامل از آن نظر است كه گفتوگو و تعامل يكي از موئلفههاي مهم ساختاري فرهنگ صلح است، هدف گفتوگو، كشف عوامل تعيينكننده صلح و تفاهم، تبادل اطلاعات و ايجاد و تقويت روابط با يكديگر است و گفتوگو خود به منزله حركت به سوي صلح و يگانگي است. مكانيسمهاي دفاعي طبيعي انسانهاي بدوي در مواجهه با خطر به سه شكل ١-مكانيسم ستيز، ٢-مكانيسم فرار و ٣-مكانيسم استتار عمل ميكرد وليكن به تدريج با تكامل مغز متفكر انسان، انسانها به سازوكارهاي بديل و جانشيني براي حل منازعات انساني دست يافتند، گفتوگو و تعامل يكي از مهمترين دستاوردهاي بشري براي پرهيز از درگيري و خشونت است. گفتوگو موثرترين و در عين حال پيچيدهترين حالت ارتباط انساني است، گفتوگو فضايي است كه در آن روابط مديريت ميشود اين روابط ممكن است كه براي بسياري گيجكننده و نامرئي باشد. گفتوگو، شكل خاصي از سخن گفتن است، گفتوگو (ديالوگ) با تكگويي (مونولوگ) تفاوت دارد در ديالوگ نوعي تجربه متفاوت از زندگي وجود دارد، نوعي تمركززدايي از برتري خود (Kennedy). در گفتوگو هر طرف در ذهن خود شخص يا اشخاص طرف مقابل را، واقعا با ويژگيهاي خاصشان، ملحوظ ميدارد و به آنان با قصد ايجاد رابطهاي متقابل و زنده، بين خود و آنها، رو ميآورد. در ديالوگ، حقيقتي از پيش تعيين شده وجود ندارد، بلكه اين حقيقت در جريان گفتوگو متولد ميشود . در واقع اصل و اساس آن، دور شدن از تكسخني و انحصارطلبي است و هدفش تنها مبادله طرح و تفسير است. هابرماس نيز همچون سقراط معتقد است كه وجود حقيقت نهفته در زبان و در ديالوگ ميان گويندگان است، و از طريق گفتوگو خود را فاش ميكند. اما بر عكس، در مونولوگ يا تكگويي (گفتمان، مجادله، مكالمه و امثال آنها) يك حقيقت از پيش آماده وجود دارد كه هر يك از افراد در پي اثبات آنند. زبان تكگويانه بيش از همه منجر به سلطه، سوءتفاهم و خشونت ميشود اما غايت ديالوگ رسيدن به فهم و تفاهم ارتباطي است. بنابراين در گفتوگو، از اختلاف و چند گونگي به سمت وحدت و يگانگي و حقيقت نهايي انتقال پيش ميآيد كه البته اين لزوما به معناي هم شكلي و توافق نيست، بلكه گفتوگو ابزاري قابل اعتماد براي تفكر و همكاري است.
اين تعريف از ديالوگ هماهنگي بسياري با تعريف صلح دارد كه آن نيز رسيدن به وحدت و يگانگي در عين كثرت است.
گفتوگو و تعامل سازنده بخشي از چارچوب جهاني بهتر و امنتر است، گفتوگو لزوما در مورد يافتن توافق مشترك نيست در مورد ايجاد احترام متقابل به منظور ايجاد روابط پايدار است. گفتوگو روابط بين طرفين را از معارضه به احترامگذاري تبديل ميكند و راه روابط جديد را ميگشايد. گفتوگو روابط انساني را از حالت ناداني يا عدم تحمل به وضعيت فهم عميقتر و احترام به آنچه مشترك است و آنچه نيست، تبديل ميكند، گفتوگو به جلوگيري، كاهش و احتمالا تغيير تنشها و درگيري كمك ميكند زيرا با تغيير فهم متقابل از يكديگر درگيري تغيير ميكند، گفتوگو براي درك متقابل بر پرسش، گوش دادن و ايجاد همكاري تاكيد دارد و به مشاركتكنندگان كمك ميكند تا از مشكل رها شوند. اين عناصر گفتوگو به كاهش سوءتفاهمها و برطرف كردن كليشهها كمك ميكنند از اين رو ميتوان گفت، گفتوگو روش سازنده صلح است.
گفتوگو مذاكره نيست در مذاكره طرفين با هدف وارد كردن فشار براي رسيدن به توافق همراه هستند در گفتوگو هدف اين است كه بدون الزامي براي دستيابي به يك راهحل در مورد ادراك و درك طرف ديگر از يك موضوع اطلاعاتي كسب شود. در پايان ميتوان گفت، گفتوگو براي بهزيستي انسانها بسيار مهم است زيرا ميتواند مولد تعامل بوده و با مديريت روابط، صلح و حمايت اجتماعي به انسانها بدهد.