همكاريهاي چين و ايران
اردوان اميراصلاني
بسياري از تحليلگران خاطرنشان ميكنند كه استراتژي مشاركت اقتصادي اختلافات بين دشمنان ديروز را فرو نشانده و سبب ايجاد روابط پايدارتر از هر معاهده صلح ميشود. به عنوان نمونه ميتوان به مبادلات اقتصادي به ارزش 77 ميليارد دلار در سال بين ايالات متحده امريكا و ويتنام اشاره كرد كه جنگ خونيني بين دو كشور در طول سالهاي 1965 و 1973 در جريان بود. به نظر نميرسد كه در مورد ايران تاريخ بخواهد خود را تكرار كند. مسووليت اين امر با سياست ايرانستيزي دونالد ترامپ است كه از آغاز حكمراني خود آرزوي تضعيف ايران و چين را در سر ميپروراند. از لحاظ وجهه سياسي و پتانسيل پيشبيني، اين استراتژي دچار نقصان و كاستيهاي زيادي است و تا به حال اثر معكوس داشته است، بهطوري كه راه را براي اصليترين رقيب امريكا يعني چين هموار كرده است. براساس روح برجام كه معمار اصلي آن باراك اوباما بود، قرار بود ايران با توافق هستهاي وين كه در جولاي سال 2015 امضا شد مجددا به جامعه بينالمللي ملحق شود و اوضاع اقتصادي كشور رو به بهبود برود. هدف از تصميم جانشين اوباما با كنارهگيري از برجام در ماه مه 2018 نه تنها دستيابي به مذاكرات مجدد و يك توافق بهتر در راستاي منافع امريكاييها، بلكه نابودي اقتصاد ايران و سرنگوني جمهوري اسلامي بود كه با شكست مضاعف مواجه شد. جمهوري اسلامي ايران به رهبري آيتالله خامنهاي هنوز با قدرت زياد پابرجا است در حالي كه از غرب رو برگردانده است. با كنارهگيري امريكا از برجام و عدم واكنش سريع طرفين اروپايي، به نظر ميرسد كه ايران قطعا انتخاب خود را انجام داده و اكنون نگاهش به سوي شرق است. در هفتههاي اخير شايعات متعددي در شبكههاي اجتماعي ايران در مورد محتواي توافقنامه جامع و استراتژيك بين چين و ايران كه مذاكرات آن تقريبا يك سال به طول انجاميده و دو كشور را براي مدت 25 سال از لحاظ اقتصادي و نظامي به هم پيوند ميدهد بر سر زبانها افتاده است. برخي شايعات محرمانه بودن توافقنامه و واگذاري منافع ايران به يك قدرت بيگانه را بدون در نظر گرفتن نظر ملت مورد انتقاد شديد قرار ميدهند. در اولين جلسه مجلس جمهوري اسلامي ايران با اكثريت غالب محافظهكاران محمدجواد ظريف وزير امور خارجه ايران ضمن تكذيب اطلاعات و شايعات نادرست تضمين كرد كه ملت از جزييات دقيق اين توافقنامه مطلع خواهد شد. بهرغم انتقادات محافظهكاران كه به نظر ميرسد از هرگونه توافق همكاري با بيگانگان چه غربي و چه شرقي ابا دارند، رييسجمهور اصلاحطلب حسن روحاني هنوز هم ماموريت دارد با مذاكره با شركاي جديد كشور را از تحريمهاي ظالمانه امريكا و اوضاع وحشتناك اقتصادي رهايي بخشد. با اين حال، واضح است كه فقط چين راهحلي براي رفع اين چالشها ارايه داده است. طرح كلي توافقنامه بين دو كشور شير و اژدها كه بخشهايي از آن در عرصههاي مختلف علني شده نشانگر ميزان پيوند دو كشور براي يك ربع قرن است. در زمينه انرژي چين كه در حال حاضر مشتري اصلي نفت و گاز ايران است قادر خواهد بود اين محصولات استراتژيك را با نرخ ترجيحي ارزانتر و با پرداخت ارز ضعيف به دست بياورد. در عوض پكن موافقت ميكند كه طي بيست و پنج سال آينده حدود 228 ميليارد دلار در ايران سرمايهگذاري كرده و پنج سال اول را به حجم عمدهاي از آن اختصاص دهد. پروژههاي صنعتي و تجاري چيني در ايران، انتقال دانش، مجموعه اقدامات امنيتي و نظامي مشترك و زيرساختهاي حملونقل «سبز» از قبيل احداث ريل برقي به طول 900 كيلومتر بين تهران و مشهد همچنين قطار پر سرعت بين تهران، قم و اصفهان كه در اين برنامه پيشبيني شده بايد ايران را به يك نقطه استراتژيك و محوري از جاده ابريشم جديد مبدل سازد كه ايالت سين كيانگ را به آسياي ميانه و سپس تركيه و در نهايت به اروپا متصل ساخته و صادرات محصولات چيني به اروپا را تسهيل ميبخشد. سرمايهگذاري چينيها در تمام حوزهها بالغ بر 400 ميليارد دلار خواهد بود. در سطح ژئوپليتيكي، نزديكي با ايران درهاي عراق را نيز براي چين ميگشايد و اين كشور قادر خواهد شد جاي خالي امريكا در آن كشور را نيز پر كند. مهمتر از همه، اين توافقنامه تعيين كننده قدرت نظامي سهگانه عمدتا هوايي و دريايي بين ايران، چين و روسيه است كه لزوما براي تعادل نيروها در خاورميانه تاثيرگذار است. با كمال تعجب ژانگ جون نماينده دايم چين در سازمان ملل به بهترين نحو اهداف و اميدهاي ايران با امضاي اين توافقنامه را در دور زدن تحريمهاي اقتصادي امريكا و احياي اقتصاد در آستانه ورشكستگي خلاصه كرد. دوري از امريكا ايران را به چين نزديك كرده است. چين از نزديكي ژئواستراتژيك با تهران كاملا سود ميبرد زيرا اين نزديكي در راستاي منافع راه ابريشم جديد و تضعيف استراتژي عقبنشيني امريكا از آسياي ميانه و خاورميانه است. اما منافع حاصل از اين همكاري فيمابين براي ايران چندجانبه است. علاوه بر وعده بهبود و توسعه اقتصادي، ايران وزنه ديپلماتيك خود در مقابل امريكا و اروپاييها را با پيوند با دو عضو دايم شوراي امنيت تقويت ميكند. با اين وجود اين سوال پيش ميآيد كه آيا اين امر براي آينده ايران بهتر خواهد بود. حواشي پيرامون امضاي اين توافقنامه يادآور تنشهاي داخلي بين اصلاحطلبان و محافظهكاران در مورد انتخاب مناسبترين استراتژي ژئو- اقتصادي با توجه به ماهيت راهحل چين است. حداقل بايد اميدوار باشيم كه نااميديهاي توافق وين با توافقنامه شير و اژدها تكرار نشود.