با دستور شهرداري و به بهانه مخالفت مردم، فعاليت تنها مركز كاهش آسيب اعتياد منطقه 21 ، متوقف شد
بدهكار،موسسه طلبكار را تعطيل كرد
بنفشه سامگيس
تنها مركز گذري كاهش آسيب اعتياد منطقه 21، با ابلاغ شفاهي و غيررسمي شهرداري منطقه و به بهانه نارضايتي اهالي محل از فعاليت اين مركز، تعطيل شد. اين مركز، متعلق به موسسه غيردولتي «كاهش آسيب سيماي سبز رهايي» بود و 100 معتاد كارتنخواب ساكن در محل كه پيش از اقدام داوطلبانه براي ترك اعتياد، مصرفكننده تزريقي و استنشاقي هرويين بودند، پس از مراجعه به مركز و دريافت پوشش درمان نگهدارنده با متادون، اعتياد پرخطر خود را ترك كرده و با درمان نگهدارنده، از آسيب و تبعات مصرف تزريقي و استنشاقي هرويين فاصله گرفته بودند. روز پنجشنبه، عوامل شهرداري منطقه 21، بدون در دست داشتن حكم قضايي و ابلاغ مكتوب و قانوني، تابلوهاي اين مركز را جمعآوري و به كاركنان مركز اعلام كردند كه اين مركز از اين پس تعطيل و پذيرش بيمار، ممنوع است. با اين اقدام شهرداري، بلاتكليفي 100 كارتنخواب تحت درمان در اين مركز گذري كاهش آسيب اعتياد كه در منطقهاي آسيبخيز هم مستقر بود، نه تنها خطر بازگشت دوباره بهبوديافتگان به سمت اعتياد، انتخاب دوباره الگوي تزريق به دليل گراني قيمت مواد مخدر، ناتواني بهبوديافتگان از خريد حجمهاي بالاتر هرويين بابت مصرف استنشاقي و سوق يافتن به الگوي پرخطرتر مصرف را تشديد ميكند، مسوولان شهرداري منطقه، با خودداري از پرداخت مطالبات معوق 81 ميليون توماني اين موسسه و منوط شدن تسويه بدهيهايشان به تامين نقدينگي، دست مديرعامل موسسه را براي جايگزيني هر چه سريعتر يك محل جديد و پيشگيري از عود دوباره 100 بهبوديافته تحت درمان با متادون هم بستهاند. حبيب بهرامي؛ مديرعامل موسسه كاهش آسيب سيماي سبز رهايي، در گفتوگو با «اعتماد» در تشريح جزييات اين اقدام خلاف عرف مسوولان شهرداري منطقه 21 گفت:«اواخر دهه 80 به دنبال درخواست شهردار وقت منطقه 21، ساختماني در بلوار لاله- تهرانسر براي راهاندازي مركز گذري كاهش آسيب اعتياد به ما تحويل دادند و فعاليت رسمي اين مركز هم با حضور وزير تعاون وقت؛ علي ربيعي آغاز شد. شهردار وقت، نگاه مثبتي به فعاليت اين مركز داشت اما شهردار جديد كه از نيمه سال 1396 منصوب شد، با وجود تاكيد بر ضرورت فعاليت اين مركز در جنوب غرب تهران، قول داد كه در صورت نياز به جابهجايي مركز، حتما فضاي بهتري اختصاص خواهد داد. ايشان در بازديد از اين مركز، ميدانست كه 100 بيمار كارتنخواب، هر روز به اين مركز ميآيند كه 70 نفرشان، علاوه بر دريافت صبحانه و غذاي گرم، تحت پوشش درمان نگهدارنده با متادون هم هستند و شبها هم در تنها مددسراي منطقه ، پناه ميگيرند. راهاندازي اين مددسرا هم، يك اقدام مشاركتي با شهرداري منطقه بود و طبق تفاهمي مشترك مقرر شد بخشي از هزينهها را ما پرداخت كنيم كه به دليل پرداخت نشدن تعهدات شهرداري، علاوه بر پرداخت سهم خودمان، 81 ميليون تومان هم طلبكار شديم. البته اوايل سال 97، مددسرا را از ما پس گرفتند و قرار بود به يك پيمانكار جديد تحويل شود كه تاخير در اين واگذاري و داير نبودن مددسرا، علاوه بر بيسرپناهي دهها كارتنخواب از نيمه دوم همان سال، حادثه تلخ فوت دو بيمار كارتنخواب در جوار ساختمان مددسرا را رقم زد؛ كارتنخوابهايي كه در سرماي زمستاني، زير يك ورق پلاستيكي آتشي روشن كردند كه گرم شوند اما به دليل استنشاق گاز منوكسيد كربن، دچار مسموميت شده و فوت كردند. (آبان 1397 خبري در خبرگزاريها منتشر شد با اين تيتر: مرگ دو معتاد كارتنخواب در نزديكي مددسراي شهرداري تهران. اين دو نفر، در ۱۰۰ متري مددسراي شهرداري تهران- در پارك استقلال تهرانسر، منطقه 21 فوت كرده بودند. امير آريازند؛ قائم مقام وقت شهرداري تهران در صفحه توييتر خود، خبر فوت اين دو بيخانمان را منتشر كرده و نوشته بود كه در پي گزارش فوت دو تن از معتادان در پارك استقلال تهرانسر، به عنوان شهردار شب تهران در محل حاضر شدم، عوامل پليس آگاهي و شهردار شب ناحيه و منطقه هم بودند.تنها به فاصله چند صدمتر، مددسراي منطقه 21 در دست تعمير بود. معاون اجتماعي و شهردار منطقه تلفني قول بازگشايي فوري دادند.) بهرامي ميگويد بعد از بازگشايي مددسرا، همان شهردار مشوق توسعه خدمات كاهش آسيب اعتياد، ساختمان محل ارايه خدمات گذري كاهش آسيب به معتادان كارتنخواب را پس گرفته و به جاي آن، دو اتاق كوچك در جوار ساختمان مددسرا واگذار كرده تا خدمات كاهش آسيب اعتياد در همين دو اتاق ارايه شود. اين تغيير و جانمايي جديد در حالي اتفاق افتاده كه بنا بر آيين نامه شرايط كاري مراكز گذري خدمات كاهش آسيب اعتياد و به استناد مصوبات كميته استاني كاهش آسيب اعتياد، جانمايي و راهاندازي اين مراكز بايد در مكانهاي مورد تاييد معاونت بهداشتي دانشگاههاي علوم پزشكي باشد. علاوه بر اين، در ماده 53 آييننامه اجرايي و دستورالعملهاي موضوع ماده 15 قانون مبارزه با مواد مخدر - مصوب 1390 - هم تاكيد شده: «افراد يا سازمانهاي متقاضي مركز كاهش آسيب، بايد درخواست خود را به معاونت بهداشت دانشگاه علوم پزشكي يا سازمان بهزيستي ارايه نمايند. كميته كاهش آسيب متشكل از معاونت بهداشتي دانشگاه و نماينده سازمان بهزيستي و نماينده نيروي انتظامي و كارشناس درمان شوراي هماهنگي مبارزه با مواد مخدر استان، درخواست را بررسي و پس از تطبيق آن با دستورالعمل و تعيين محل مركز، حداكثر يك ماه پس از وصول درخواست، نسبت به صدور مجوز اقدام و به متقاضي ابلاغ نمايند.»
ماده 54 همين آيين نامه تاكيد ميكند كه: «مركز كاهش آسيب در مناطق جغرافيايي كه نسبت قابل توجهي از جمعيت معتادان بيخانمان را داراست تاسيس گردد و تعيين محل به عهده كميته كاهش آسيب استان است.»
مركز گذري كاهش آسيب اعتياد متعلق به موسسه كاهش آسيب سيماي سبز رهايي هم تحت پوشش همين شرايط بوده و نه تنها مجوز رسمي و معتبر از وزارت بهداشت و سازمان بهزيستي كشور داشته، شهرداري منطقه هم طبق مفاد همين آيين نامهها، مجاز به تغيير و جابهجايي يا حتي حذف فعاليت اين مركز نبوده در حالي كه چهارشنبه هفته گذشته، مسوولان شهرداري منطقه به بهرامي دستور ميدهند كه «اتاقهاي» محل ارايه خدمات كاهش آسيب اعتياد را هم تخليه كرده و فعاليت مركز را متوقف كند و دليل اين دستور را هم «نارضايتي اهالي از فعاليت مركز گذري كاهش آسيب اعتياد» عنوان ميكنند در حالي كه مددسرا و مركز گذري كاهش آسيب اعتياد DIC، دو مركز مكمل يكديگر هستند. كافي است در هواي سرد اواخر پاييز يا شبهاي زمستان، سري به گرمخانههاي تهران بزنيد. در كنج و كناري دورتر از ورودي گرمخانه، كارتنخوابها مشغول به آخرين دودهاي قبل از خواب هستند و خرده فروش هم همان حوالي، در پوشش يك مصرفكننده بيرغبت به سرپناه، جولان ميدهد و با قطرات خون اين آدمهاي بدبخت، سوداگري ميكند. وجود يك مركز گذري كاهش آسيب اعتياد كنار يك گرمخانه، بخت رو كرده به كارتنخواب است و هرچه فاصله درگاه مركز گذري تا گرمخانه، كوتاهتر باشد، اولين دستي كه صبح رو به پلكهاي نيمه باز كارتنخواب دراز ميشود، نه دست خرده فروش و هرويين و شيشه پلاستيك پيچ شده، دست درمانگر و متادون و تعارف بهبودي و دوري از اعتياد. بهرامي تاكيد دارد كه اتفاقا، ساعات كار مددسرا، بايد بيشتر مورد اعتراض اهالي ميبود چون مددسرا طبق دستور شهرداري تهران، از ساعت 6 عصر تا 8 صبح است و تمام مددجويان، بايد ساعت 8 صبح و پس از دريافت صبحانه، مددسرا را ترك كنند و تا امروز هم پيشنهادات بهرامي بابت تسهيل اسكان مددجويان در محوطه بيروني و محصور و امن مددسرا و پيشگيري از پراكنده شدن در سطح منطقه پاسخي نگرفته است. علاوه بر اين، موقعيت جغرافيايي منطقه 21 هم به گونهاي است كه بهانه اعتراضات مردمي به فعاليت مركز گذري كاهش آسيب اعتياد چندان موجه جلوه نميكند. منطقه 21، بافت مسكوني دارد و حتي در بخشهايي از اين منطقه، قيمت زمين و ملك هم بسيار گران است اما موقعيت مكاني همين مركز گذري كاهش آسيب اعتياد، تا حدي با بافت مسكوني منطقه فاصله داشته كه بهرامي ميگويد جانمايي اين مركز در يك محوطه خالي پشت كارخانه خودروسازي بوده و نه تنها، اهالي منطقه و بخصوص، زنان و كودكان، هيچگاه تردد و عبوري از جوار اين مركز نداشتهاند، تنها همسايگان اين مركز، يك پاركينگ و يك مصالح فروشي هستند. اما در عوض، به دليل نزديكي كل منطقه به حاشيههاي آسيب خيز همچون اتوبان آزادگان، بخشهايي از وسعت 5 هزار و 500 هكتاري منطقه 21 به عنوان عرصه وسيع حاشيهنشين، بافتي متراكم از جمعيت فقير و نيازمند دارد علاوه بر آنكه وجود كارگاههاي مشاغل صنعتي سنگين در اطراف منطقه، قابليت سوق يافتن جمعيت كارگري به سمت مصرف مواد مخدر را هم تسهيل ميكند. منطقه 21، همچنين به دليل نزديكي به خروجي شهر تهران، يكي از امنترين مناطق رسوب خردهفروشان و مخفيگاههاي اوزان خرد مواد مخدر براي ترانزيت و حمل مسافري و خودرويي به غرب و مركز كشور است چنانكه مرور اخبار اقدامات مقابلهاي پليس مبارزه با مواد مخدر تهران بزرگ از عمليات شناسايي و كشفيات در اين منطقه مهاجرپذير و مهاجرنشين واقع در جنوب غرب تهران هم، آسيبخيز بودن اين منطقه از بابت فراواني دسترسي به مواد مخدر را پررنگ كرده است. چنين شرايطي، قابليت پرخطر شدن منطقه 21 را افزايش ميدهد آنهم در حالي كه كل بضاعت اين منطقه براي جمعيت آسيب ديده از اعتياد، دو كمپ اقامتي ترك اعتياد با تعرفههاي گران و يك مددسراي شهرداري است علاوه بر يك مركز گذري كاهش آسيب اعتياد كه حالا تكليفي نامعلوم دارد و بايد با فعل ماضي درباره سابقه فعاليتش صحبت كرد.
بهرامي ميگويد: «انتظار ما از شهرداري و معاونت اجتماعي شهردار ومنطقه 21 اين است كه به جاي پاك كردن صورت مساله و متوسل شدن به اين رفتار دور از اخلاق، حرف ما را بشنوند و مشكل 100 انسان بهبود يافته را درك كنند و به عمق خطري كه با تعطيلي اين مركز، آنها را تهديد ميكند فكر كنند.»
اين اولينبار نيست كه مديران شهرداري، چشم بر وظايف خود در قبال كاهش آسيب اعتياد ميبندند علاوه بر اينكه در ايران، رويه مرسوم و معمول اين است كه هيچ مديري، عملكرد مدير پيش از خود را قبول ندارد و با هر تغيير، مناطق هدف يك مديريت هم مثل خردهريزهاي كرانه دريا، در موج تغييرات، شناور و زير و بالا ميشوند. از سال 1367 كه اولين قانون مبارزه با مواد مخدر تصويب و ابلاغ شده تا امروز و ظرف اين 32 سال، حتي يك مدير در كشور نميتوان پيدا كرد كه راه همتاي پيشين را ادامه داده باشد. آييننامه و مقررات مقابله با آسيبهاي اجتماعي و حمايت از آسيبديدگان هم كه از سالهاي پاياني دهه 70 تدوين و تصويب و ابلاغ شد، به همين وضعيت گرفتار آمد و با وجود آنكه جملات مكتوب، شرح وظايف هر مدير و هر مجموعه را به وضوح مشخص كرده، باز هم در شهرداري تهران، هر مديري، سياستهاي سليقهاي خود را در پيش گرفته آن هم درحالي كه آييننامهها و دستور العملها و تبصره ها و بخشنامهها، به وضوح شرح وظايف و نحوه عملكرد مديران را روشن كرده است.
ماده ۸۰ قانون برنامه ششم توسعه، ضمن آنكه بر تكليف دولت درباره تهيه طرح جامع كنترل و كاهش آسيبهاي اجتماعي با اولويت اعتياد، طلاق، حاشيهنشيني، كودكان كار و مفاسد اخلاقي و كاهش 25 درصدي آسيبها تا پايان اجراي اين برنامه – سال 1400 – تاكيد كرده، در تبصره 1 از بند ب، «خدماترساني بهموقع به افراد در معرض آسيبهاي اجتماعي با مشاركت سازمانهاي غيردولتي» را موكد ميكند و در تبصره 3 از بند ث همين ماده از قانون هم مقرر ميدارد كه« از طريق وزارت تعاون، كار و رفاه اجتماعي (سازمان بهزيستي) با همكاري شهرداريها نسبت به بهرهبرداري و تكميل مراكز نگهداري، درمان و كاهش آسيب معتادان متجاهر و بيخانمان و راهاندازي مراكز جامع توانمندسازي و صيانت اجتماعي براي معتادان بهبوديافته در استانها با رعايت احكام ماده (۷۰) اين قانون اقدام نمايد. اداره اين مراكز به عهده سازمان بهزيستي كشور يا شهرداريها حسب مورد با بهرهگيري از ظرفيت سازمانهاي مردمنهاد و بخش غيردولتي خواهد بود.»
در تبصرههاي 5 و 6 آيين نامه اجرايي مراكز نگهداري، درمان و كاهش آسيب معتادان موضوع ماده 16 قانون مبارزه با مواد مخدر - مصوب 1393 ستاد مبارزه با مواد مخدر – هم، جزييات وظايف شهرداريها در قبال بهبوديافتگان مشخص شده و در تبصره 5 تاكيد ميشود كه: «وزارت تعاون، كار و رفاه اجتماعي مكلف است با همكاري شهرداريها، كميته امداد و ساير دستگاههاي اجرايي حمايتي دولتي، موسسات و سازمانهاي مردم نهاد و اشخاص واجد صلاحيت، شرايطي را فراهم نمايد تا افراد ترخيصي ازمراكز، حسب نياز، و مطابق دستورالعمل اقدامات حمايتي، بازتواني و مددكاري اجتماعي از خدمات مربوطه بهرهمند شوند.»
در تبصره 6 همين آييننامه تاكيد ميشود كه: «شهرداريها و سازمانهاي وابسته به آنها در شهرهاي داراي 500 هزار نفر جمعيت و بالاتر و مراكز استانها موظفند درچارچوب برنامهها و فعاليتهاي ابلاغي از سوي دبيرخانه ستاد مبارزه با موادمخدر و اين آيين نامه، اقدامات لازم براي حمايتهاي اجتماعي از معتادان بهبود يافته را انجام دهند.»
ذكر تمام مصداقهاي كم كاريها و خلاف عرفها، نه تنها ممكن نيست، قوانين و تاكيدات آيين نامهاي و تبصرهدار درباره لزوم حضور شهرداريها در كمك به كاهش آسيبهاي ناشي از اعتياد هم بسيار مفصل است. شايد به عنوان يك مصداق از اين گستردگي، ميتوان از اكبر رجبي؛ مديرعامل جمعيت «طلوع بينشانها» پرسيد كه در اين سابقه 15 ساله خدمت به كارتنخوابها، مسوولان شهرداري تهران تا به حال چند بار، تن اكبر و بچههايش را لرزاندهاند و ترس به دلشان اندختهاند كه با تعطيلي فلان مركز و فلان خانه و فلان سرا، از فردا جايشان توي پاتوقها و خرابهها و كنار دست خرده فروشهاست.
«زمان مسووليت آقاي قديمي (رضا قديمي؛ مديرعامل اسبق سازمان خدمات اجتماعي شهرداري تهران) قراردادي بستيم و امضا كرديم و به من گفتند طبق همين قرارداد، براي جذب و بهبودي و نگهداري و حمايت از كارتنخوابها و بهبود يافتهها، به تو پول ميدهيم. سال 1394 وقتي اين قرارداد منقضي شد، رفتم و اين قرارداد را از دبيرخانه شهرداري گرفتم و ديدم اين قرارداد، هيچ مهر و شمارهاي ندارد. در واقع اين قرارداد، هيچ رسميتي نداشته و من بابت شكايت از مسوولان وقت شهرداري، دستم به هيچ جا بند نيست. در همه اين سالها، جز يك سال بابت هزينه يكي از مددسراها در منطقه 11، نه تنها شهرداري پولي به من نداد، از من خواهش ميكردند كه هزينه برق مراكز را پرداخت كنم در حالي كه چنين قراري نداشتيم و به دفعات، آب و برق مراكزم را قطع كردند. اگر دوستيها و روابط من در شهرداري نبود، تمام بچههاي بهبود يافته من حالا وسط خيابانها بودند. من تا امروز، دو ساختمان از شهرداري گرفتهام و بس. اما تعداد بهبود يافتههاي من را با تعداد بهبوديافتههاي مراكز شهرداري مقايسه كنيد. همه اين سالها، من اين مراكز و بچههايم را با پول مردم حفظ كردم و اداره كردم و چرا ؟ چون تفكر مسوولان شهرداري، تفكر مردمي نيست. تفكر تحقير است و تفكر كمك نيست. نه فقط شهرداري، باقي سازمانهاي دولتي كه مدعي كمك به كارتنخواب و حمايت از كارتنخواب هستند و ميلياردها تومان پول دارند، خروجي شان را نشان بدهند. بچههاي بهبود يافته من، امروز دانشجو هستند و كار ميكنند و درآمد دارند. سازمانهاي دولتي مدعي حمايت و كمك به كارتنخوابها، نه در كميت حرفي براي گفتن دارند و نه در كيفيت. فكر كنم وقت آن رسيده كه به همه شان بگوييم تا كي نميخواهيد حرف ما انجمنهاي غير دولتي را بشنويد و تا كي نميخواهيد دست از برچسب زدن و سياهنمايي درباره ما، انجمنهاي غيردولتي دستبرداريد؟»