• ۱۴۰۳ دوشنبه ۱۷ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4699 -
  • ۱۳۹۹ چهارشنبه ۱ مرداد

درد دويدن

سيدحسن اسلامي‌اردكاني

ورزش همراه با درد است. كمي ورزش را جدي بگيريد و از سطح تفريح آن را بالاتر ببريد تا آشكارا درد را حس كنيد. پنج دقيقه دويدن لذت‌بخش است، اما دو ساعت دويدن دردناك. عرض استخر را شنا كردن لذت‌بخش است، حال آنكه 1500 متر پيوسته شنا كردن دردناك. پياده‌روي ساده لذت‌بخش است، ولي كوهنوردي در ارتفاعات دردناك. حال اين سوال پيش مي‌آيد كه چرا به استقبال درد برويم؟
از آنجا كه معمولا در پي لذت و گريز از درد هستيم، عقل ظاهرا حكم مي‌كند تا زماني كه ضرورتي در كار نباشد، به استقبال درد نرويم. براي درمان دندان‌مان لازم است درد را تحمل كنيم، اما دردي كه با دويدن در ارتفاعات به بدن‌مان تحميل مي‌كنيم، دردي است خودخواسته و غيرضروري. با اين حال شما اگر به كوهنورد يا دونده‌اي بگوييد حاضريد كپسولي را مصرف كنيد كه همه لذت صعود يا دويدن را در شما پديد مي‌آورد بي‌آنكه درد آنها را تحمل كنيد يا ترجيح مي‌دهيد، بدويد و درد بكشيد، پاسخ دوم را دريافت خواهيد كرد؛ همان‌طور كه نيو در فيلم ماتريكس، ترجيح داد كپسول واقعيت را بخورد و از توهم و خوشي خام بگريزد.
درد كشيدن بخش ناگسستني ورزش است. اما چرا بايد چنين دردي را تحمل كرد و به جاي لذت بردن از ورزش، درد كشيد؟ پاسخ ساده آن است كه به تدريج ورزشكاران مي‌آموزند نگاه‌شان را به درد دگرگون كنند. درد هميشه در ورزش حضور دارد، اما ورزشكار ديگر درد را نه درد كه گاه لذت مي‌بيند. البته نه آنكه به خودآزاري عادت كند و از رنج لذت ببرد، بلكه با قبول درد و دردناك بودن آن، فهمش را از آن ارتقا مي‌دهد. 
كريس كلي، استاد فرااخلاق و نظريه ارزش، در مقاله درد دونده (A Runner’s Pain) به تحليل درد و پاسخ‌هاي آن مي‌پردازد. نخستين پاسخي كه تقريبا به ذهن هر كسي مي‌رسد آن است كه بگوييم نابرده رنج گنج ميسر نمي‌شود. 
كسي كه عضلات سرشانه نيرومند مي‌خواهد بايد درد برداشتن وزنه‌هاي سنگين را تحمل كند، كسي كه در پي گسترش ظرفيت تنفسي است، بايد درد دويدن را به جان بخرد. از اين منظر، درد كشيدن ابزاري است براي رسيدن به سلامتي يا قدرت بدني. دويدن امروز دردناك است، اما درنهايت ارزشمند.  دومين پاسخ آن است كه بگوييم، فعاليت ارزشمند و لذت‌بخش ورزشي خود همراه با درد است و درد و لذت دو روي يك سكه هستند و اگر كسي خواستار لذت است بايد اين رنج را نيز پذيرا باشد، چون در مجموع لذت فعاليتي چون دويدن بيش از درد زانو و ساق و پهلو است. سومين پاسخ آن است كه بگوييم بدون درد فضيلتي در كار نخواهد بود. فعاليتي چون دويدن، خود مقدمه كسب فضيلت و داشتن منش خوب است. بدون درد و رنج فضيلتي حاصل نمي‌شود. بدون درد، صبوري و بدون ترس، شجاعت معنا ندارد، لذا دويدن درآمدي است بر فضيلت‌مندي.
چهارمين پاسخ آن است كه درد به خودي خود لذت‌بخش است. نه آنكه صرفا ابزاري براي رسيدن به لذت يا فضيلت باشد. درد نوعي خبر است. هنگامي كه عضلات چهار سر راني ورزشكاري به‌شدت درد مي‌گيرد، يعني اتفاقي افتاده است. احتمالا رشته‌هاي عضلاني پاره شده‌اند يا اسيد لاكتيك قابل‌توجهي در آنجا جمع شده است. اين حس درد هميشه با ورزشكاران مي‌ماند، ولي آنان مي‌آموزند تفسيرشان را از آن دگرگون كنند. براي كسي كه تازه‌كار است، درد عضلات دوقلو يا زانو، هشدار است، يعني كافي است و ديگر نبايد ادامه داد.  حال آنكه براي كسي كه عميقا درگير فعاليت ورزشي شده است، معناي اين درد آن است كه رشته‌هاي عضلات پاره شده‌اند تا دوباره ترميم و به شكل مناسبي تقويت شوند، لذا اين درد، همچنان درد است، اما معناي خوبي دارد.  دردها به ما صرفا خبر مي‌دهند كه اتفاقي در بدن‌مان رخ داده است. اين ما هستيم كه تصميم مي‌گيريم اين خبرها را جدي بگيريم يا نه، به آنها ترتيب اثر بدهيم يا نه و آنها را خبرهاي خوشي بدانيم يا نه.
 براي ورزشكاران درد خبررسان است. خبررسان را تنبيه نمي‌كنند. گاه به آن نيز پاداش مي‌دهند. درد نشان مي‌دهد كه بدن دارد خودش را با اراده ورزشكاران همسو مي‌كند، گرچه اين كار در كوتاه‌مدت برايش دشوار و ناخوشايند باشد.

 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون