بهم رساني
بحران يا نكول اصولگرايان؟
از بذرپاش تا آنچه ماجراي مركز پژوهشهاي مجلس و عليرضا زاكاني علاقهمند به امور پژوهشي است. قطعا در جشن؛ حلواي نقد ميرسد و اين جريان كه تندترين افراد را از سردبير فلان مجله تا تحليلگر تند فلان سايت را خلعت ميدهد بي برنامه به سمت انتخابات ۱۴۰۰ ميرود. اما در سياست هم بدهكاري و نكول و از همه مهمتر بحرانهايي وجود دارد كه سراغ گردن تيزي ميگردد كه آن را به عهده بگيرد و چه كسي بهتر از گردن جريان فاتح مجلس. از احمدينژاديها تا پايدارچيها و از نو اصولگرايان تا موتلفه؛ ميهمان اين جشناند ولي ديده عاقبتبين ميخواهد كه اين حلواي نقد به زودي به كاچي نكول خواهد رسيد يا نه.
اول: بهم رساني بحران چيست؟
بحران به زبان ساده يعني وضعيت منفي غيرعادي به طوري كه امور جاري را مختل كند. بحران دو نوع است. بحران مزمن و ساكت مثل تحريمها؛ خشكسالي و... كه طبيعت منشأ آن است يا بشر ساخته است. بحران نوع دوم: بحران ملتهب است. در بحران ملتهب وضعيت در مدت كوتاهي فوقالعاده و غيرعادي ميشود. مثل سيل و زلزله كه ساخته طبيعتاند يا بحران ساخته بشر كه التهاب پرقدرتي در مدت كم بروز ميكند. مانند جنگ داخلي و خارجي يا شورشهاي گسترده. بهم رساني بحرانها معمولا اينگونه است كه چند بحران مزمن و يك يا دو بحران ملتهب در زماني به هم ميرسند. كار مدير بحران يا آيندهپژوه در واقع پيشبيني پذير كردن بحران است. در بهم رساني بحران، بحران ملتهب باعث فعال شدن بحرانهاي مزمن ميشود. مثلا شورش + تحريم + سقوط ارزش پولي + بيكاري + تورم امكان بهم رساني دارد. در مورد ريسك نكول اصولگرايان بايد عرض كنم كه نكول در اصطلاح به معناي «خودداري كردن از پرداخت وجه حواله، برات و مانند آن» تعبير شده است. اصولگرايان با رد صلاحيت و اخذ وام از شوراي نگهبان، وامي بر گردن گرفتند تا اوضاع كشور را درست كنند. از نظر من در يك ماهه اخير نكول و عدم اجراي قرارداد سياسي در جناح اصولگرا اتفاق افتاده است. تصميمات يك ماهه اخير و انتصاباتي كه در بالا به يك نمونهاش اشاره شد، نشان ميدهد آنها يا توان پرداخت قول و قراري كه دادهاند را ندارند يا اصولا برنامه و يا ارادهاي از اول نبوده است. در هر حال در همه شعارهاي انتخاباتي، ريسك نكول يا همان عدم بازپرداخت ممكن است، بروز كند. براي درك نكول مثلا در بحث مالي، اين ريسك زماني اتفاق ميافتد كه در يك قرارداد يك طرف قرارداد نتواند در قبال قراردادي كه بسته است به تمام يا بخشي از تعهداتش، خواسته يا ناخواسته عمل كند. در اين شرايط ميگويند كه «نُكول» اتفاق افتاده است.
نكول باعث بر هم خوردن قرارداد و ورشكستگي يكي از طرفين ميشود. اطراف اين قرارداد سياسي نظام و اصولگرايان و مردم هستند. وام پرداخت شده در اولين سررسيد با پسزمينه بهم رساني بحران مواجه شده است. اشاره كردم كه ريسك مذكور هنگامي رخ ميدهد كه وامگيرنده به علت عدم توان يا تمايل در تاريخ سررسيد به تعهدات خود در مقابل وامدهنده عمل نكند. از اين منظر بايد جلوي ورشكستگي اطراف قرارداد سياسي مجلسساز را با تصميماتي گرفت تا آثار نكول در پس زمينه بحران رخ ندهد.