آيا جو بايدن بر متحدان سنتي امريكا سخت ميگيرد؟
اعراب، بازندگان اصلي شكست ترامپ
ترجمه: هديه عابدي
اگر دونالد ترامپ، رييسجمهور ايالاتمتحده در نبرد انتخاباتي امسال خود شكست بخورد و جو بايدن، نامزد دموكراتها جاي او را در كاخ سفيد بگيرد، كشورهاي عربي حوزه خليجفارس بيشترين ضرر را متحمل ميشوند. طبق نظرسنجيها احتمال پيروزي دونالد ترامپ در انتخابات امريكا روز به روز كمتر ميشود و اين موضوع موجب نگراني متحدان عربي او در حاشيه خليجفارس شده است.
به گزارش پايگاه خبري تحليلي «ميدل ايست آي»، تنها چند ماه به برگزاري انتخابات رياستجمهوري امريكا باقي مانده و اين فرصتي براي مردم اين كشور است تا بار ديگر ترامپ را به عنوان رييسجمهور خود انتخاب كرده يا با انتخاب جو بايدن، رقيب دموكراتش او را تبديل به يكي از معدود سياستمداراني كنند كه تنها يك دوره در راس امور قرار داشته است.
با وجود اينكه هنوز چند ماه تا انتخابات رياستجمهوري امريكا باقي مانده و اتفاقات زيادي ممكن است در اين بين رقم بخورد، اما ترامپ براي انتخاب مجدد و حفظ جايگاه خود در كاخ سفيد كار دشواري در پيش دارد. تاثير مخرب ويروس كرونا بر سلامت عمومي و اقتصاد ايالاتمتحده و همچنين اعتراض مردم نسبت به وحشيگري پليس كشورشان عليه سياهپوستان پس از قتل بيرحمانه جورج فلويد باعث به وجود آمدن مشكلات متعددي براي كمپين انتخاباتي ترامپ شده است و نظرسنجيهاي اخير خبر از برتري 9درصدي بايدن ميدهند.
احتمال بالاي پيروزي بايدن
گرچه روي كاغذ امكان دارد ترامپ با وجود از دست دادن آراي عمومي، مجددا در انتخابات پيروز شود (مانند اتفاقي كه در سال 2016 افتاد و او توانست هيلاري كلينتون رقيب دموكرات خود در انتخابات را شكست دهد)، اما آمارها نشان ميدهد بايدن در ايالات مهمي چون ميشيگان، پنسيلوانيا و ويسكانسين از رقيب خود پيشي گرفته است، ايالاتي كه ترامپ در سال 2016 با كمترين اختلاف در آنها پيروز شد و توانست آراي الكترال اين مناطق را به خود اختصاص دهد. خلاصه اينكه ترامپ تنها در صورتي به پيروزي نزديك ميشود كه اتفاق خاصي در فضاي سياسي امريكا رخ دهد، در غير اين صورت بايدن به احتمال زياد ترامپ را قاطعانه شكست خواهد داد. همينطور اكنون دموكراتها شانس خوبي دارند تا كرسيهاي مجلس سنا را به خود اختصاص داده و نهايتا كنترل هر سه قوه كشور را در دست بگيرند.
ترامپ در ذهن منتقدان خود نمايانگر تركيبي منحصر به فرد از تكبر، خودشيفتگي، ظلم، بيكفايتي، طمع و نژادپرستي است. او فضاي سياسي ايالاتمتحده را چندقطبي كرده و در صورتي كه خود يا متحدان جمهوريخواهش در انتخابات پيش رو شكست بخورند، تمامي كساني كه براي به قدرت رسيدن او تلاش كردهاند نيز با شكست سنگيني مواجه خواهند شد. در دوران رياستجمهوري ترامپ، به ويژه با طرح جنجالي او موسوم به «معامله قرن»، شاهد بازنگري عجيبي در روابط واشنگتن با جهان عرب بودهايم. مخاطب اصلي اين معامله كشورهاي عربي و به ويژه كشورهاي حاشيه خليجفارس هستند. آنها بايد
در ازاي حمايت كامل امريكا و اسراييل از خود در مواجهه با ايران، از هرگونه مقاومت در برابر زيادهخواهي اسراييل در فلسطين دست بردارند. ازسوي ديگر امريكا نيز در دوره جديد روابط با كشورهاي عربي، چشم خود را بر موارد نقض حقوق بشر در كشورهاي حاشيه خليجفارس ميبندد و در عوض سلاحهاي خود را به آنها ميفروشد.
فروش سلاح
از زمان مداخله عربستانسعودي و امارات در جنگ داخلي يمن و اقدامات ضدانساني آنها و همينطور مصيبتهاي بزرگي كه به مردم اين كشور وارد كردهاند، اصرار ترامپ به فروش سلاحهاي تهاجمي به اين دو كشور از نگاه مخالفان او در كنگره امريكا بسيار بحثبرانگيز بوده است. قتل وحشيانه جمال خاشقجي روزنامهنگار سعودي در ماه اكتبر 2018 در كنسولگري عربستان در استانبول و به دنبال آن، درخواست كنگره امريكا مبني بر پاسخگويي سعوديها در قبال چنين جنايت بيشرمانهاي، نشاندهنده وجود تناقض ميان رويكرد منفعتطلبانه ترامپ در روابط خارجي و تصميمات كنگره اين كشور است. ترامپ پيشتر اعلام كرده بود هيچگاه براي دستيابي به عدالت واقعي، قراردادهاي سودآور فروش سلاح به عربستان را به خطر نخواهد انداخت. مادامي كه رهبران كشورهاي عربي حاشيه خليجفارس به خريد نجومي سلاحهاي امريكايي ادامه دهند، براي مقابله با ايران گوش به زنگ امريكا باشند و به اسراييل اجازه دهند هر بلايي كه ميخواهد بر سر فلسطين بياورد، ترامپ حاضر است بدون توجه به موارد نقض حقوق بشر يا دموكراسي از آنها حمايت كند تا بتوانند هر سياستي را كه براي امنيت خود لازم ميدانند، دنبال كنند. در شرايط يكسان هيچ بعيد نيست كه يك دولت دموكرات نيز سياستهاي مشابهي را در پيش بگيرد، اما ترامپ با اقدامات خود باعث گسترش تفرقه ميان دو حزب امريكا شده است. از نگاه بسياري از دموكراتها، دوستي ترامپ با ديكتاتورهاي عرب، مانند محمد بن سلمان وليعهد سعودي، يك استراتژي زيركانه براي پيشبرد منافع واشنگتن نيست، بلكه صرفا نزديك شدن به حاكم مستبد ديگري است؛ كسي كه مانند خودش قوانين بينالمللي را زير پا ميگذارد. كشورهاي عربي حوزه خليجفارس چه در تقابل با ايران و چه در درگيريهاي داخلي خود، حتي اگر متحد قدرتمندي مانند ترامپ در كاخ سفيد داشته باشند، به نظر ميرسد اين نكته را در نظر نگرفتهاند كه امريكاييها كشورهاي عربي را حامي ترامپ ميدانند و اين موضوع باعث ميشود بيش از نيمي از جمعيت ايالاتمتحده كه از ترامپ متنفر هستند آنها را هم نفرتانگيز ببينند.
بازنگري در روابط امريكا و كشورهاي حاشيه خليجفارس
در صورت پيروزي دموكراتها در پاييز امسال، به احتمال قوي دولت بايدن و رهبران دموكرات كنگره به دنبال بازنگري كاملي در روابط امريكا با كشورهاي عربي حاشيه خليجفارس خواهند بود. اتخاذ مواضع سخت عليه اين رژيمها هزينه چنداني در سطح بينالملل براي واشنگتن در بر نخواهد داشت، اما تاثير بسيار مثبتي بر رايدهندگان امريكايي دارد. ائتلافي كه جاي ترامپ را ميگيرد چند قوميتي، چند مذهبي و حامي طبقه كارگر خواهد بود و مسائل مربوط به نابرابري درآمد و ثروت و همينطور احترام به حقوق بشر را در راس امور قرار ميدهد. دموكراتها به خاطر ثروت عظيم بادآورده، نابرابري درآمد و نقض حقوق بشر و دموكراسي در كشورهاي حوزه خليجفارس چندان با آنها همذاتپنداري نميكنند و حتي ممكن است اين كشورها به راحتي تبديل به كيسه بوكسي براي دولت جديد بايدن شوند. برني سندرز، ديگر گزينه دموكراتها با وجود اينكه نتوانست نامزد اصلي حزب خود شود، اما هنوز هم شخصيت محبوبي در ميان چپگراهاست و شكي نيست كه اين حزب روز به روز بيشتر به آرمانهاي او نزديكتر ميشود. براي مثال، محكوم سازيهاي عمومي عربستان از سوي او به احتمال زياد به نمايندگي از نظر اكثريت رايدهندگان و فعالان حزب دموكرات است.
با ظهور فناوريهاي جديد جايگزين در حوزه انرژي و كشف ميادين عظيم نفتي در امريكاي شمالي، نياز اقتصاد جهاني به نفت خليجفارس كاهش يافته و روز به روز از اهميت جهاني اين منطقه كاسته ميشود. سقوط قيمت نفت در پي همهگير شدن ويروس كرونا نيز اين روند را تسريع كرده است. ضعف ذاتي كشورهاي عربي حاشيه خليجفارس موجب شده است كه آنها براي حيات خود حتي بيش از پيش به حمايتهاي خارجي وابسته باشند. امريكاييها ديگر به ارايه چنين حمايتي تمايل ندارند، بهخصوص اگر باعث به وجود آمدن ضررهاي هنگفتي چون كشاندن امريكا به جنگ با ايران شود. صحت اين موضوع بهخصوص زماني مشخص ميشود كه بايدن ترامپ را شكست داده و مردم امريكا شاهد تغيير نگرش كشورشان نسبت به كشورهاي عربي حاشيه خليجفارس باشند. در عين حال بعيد است كه ساير قدرتهاي خارجي مانند روسيه و چين بتوانند به جاي امريكا ضامن امنيت كشورهاي عربي حوزه خليجفارس شوند.
اكنون چند سوال در مورد كشورهاي حاشيه خليجفارس مطرح ميشود: آنها ميتوانند از طريق اصلاح دولتهايشان بر پايه قوانين دموكراتيك و ايجاد صلح، اتحاد و توسعه در منطقه، امنيت كشورشان را افزايش دهند -امري كه نيازمند توزيع راديكال قدرت سياسي و اقتصادي است- يا اينكه آشكارا اسراييل را در آغوش گرفته و تبديل به دولتهاي دست نشانده آن شوند. در صورتي كه اعراب، چه در امور داخلي و چه در سياستهاي منطقهاي خود از انجام اصلاحات اساسي امتناع كنند، اسراييل كه دايما خواستار حفظ ناآرامي در منطقه است شرايط را به همين صورت پيش خواهد برد. اما با وجود تلاشهاي فزاينده اسراييل به منظور عاديسازي روابط، آغوش باز آن خطرات قابلتوجهي براي كشورهاي حوزه خليجفارس به همراه دارد، خصوصا كه اين رژيم روي اجراي طرح الحاق كرانه باختري اصرار دارد و همچنان به آپارتايد غيررسمي خود ادامه ميدهد. كشورهاي حوزه خليجفارس كه روي دولت ترامپ حساب ويژهاي ميكردند بعيد است پيش از پايان عمر رياستجمهوري او به دستاورد خاصي برسند و جالب اينجاست كه آنها اكنون در صورت شكست ترامپ در انتخابات، بزرگترين بازندگان اين ميدان خواهند بود.
در صورت پيروزي دموكراتها در پاييز امسال، به احتمال قوي دولت بايدن و رهبران دموكرات كنگره به دنبال بازنگري كاملي در روابط امريكا با كشورهاي عربي حاشيه خليجفارس خواهند بود. اتخاذ مواضع سخت عليه اين رژيمها هزينه چنداني در سطح بينالملل براي واشنگتن در بر نخواهد داشت، اما تاثير بسيار مثبتي بر رايدهندگان امريكايي دارد. ائتلافي كه جاي ترامپ را ميگيرد چند قوميتي، چند مذهبي و حامي طبقه كارگر خواهد بود و مسائل مربوط به نابرابري درآمد و ثروت و همينطور احترام به حقوق بشر را در راس امور قرار ميدهد.