• ۱۴۰۳ سه شنبه ۲۹ آبان
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4708 -
  • ۱۳۹۹ يکشنبه ۱۲ مرداد

دله دزدي، پديده‌اي پيش پا افتاده يا شيپور خطر؟

مهدي مالمير

دزدي و ربايش را همزاد شهرنشيني دانسته‌اند. از همان نخستين روزهاي بالا رفتن خشت‌هاي يك شهر، لابد بوده‌اند كساني كه در گوشه‌اي پنهان شده بودند و منتظر به چنگ آوردن مجالي براي به يغما بردن آجري، قطعه سنگِ گرانبهايي و ابزار كاري! در روستا‌ها كه پيوند افراد چهره به چهره است و همگي طرف سلام و عليك يكديگرند، كمتر پيش مي‌آيد كسي دست به دزدي بزند و رسوا نشود. به اين سبب ريسك دزدي در روستاها بسيار بالا است. اما ماجراي شهرها از لوني دگر است. در كلانشهرها پيوندها چندان نزديك نيست. غريبگي و ناآشنايي امري عادي و هر روزينه است. شايد همسايه ديوار به ديوار يك محله سالي يك بار هم چشم‌شان به چشم هم نيفتد. از اين رو، چنين فضايي مي‌تواند بهشت بريني باشد براي سارقان حرفه‌اي و جرايم سازمان يافته و بزه‌هايي از اين دست. آنان كه دزدان حرفه‌اي هستند با برنامه‌ريزي دست به ربايش مي‌زنند و بر اساس آماري كه اف.بي.آي در سال 1996 منتشر كرده، از هر چهار دزدي سازمان يافته، يك تيم دزدي در تور پليس گرفتار مي‌شود. با اين همه اما، خبري در اين يكي دو روز پيش در رسانه‌ها پيچيد كه بر افزايش دزدي‌هاي خُرد در شهرهاي‌مان تاكيد مي‌گذاشت. خرده دزدي يا به بيان خودماني‌تر«دله دزدي» از سنخ جرم‌هايي است كه معمولا دو گروه مرتكبين آن هستند. يكي معتادان اعم از متجاهر و غيرمتجاهر كه براي خلاصي از رنج خماري به ربايش روي مي‌آورند و دسته ديگر، افرادي كه كارشان دزدي نيست و معتاد هم به حساب نمي‌آيند و از روي نياز و اضطرار دست به دزدي مي‌زنند. دلايل استواري در اين چند ماهه در دست است كه بيشتر اين دزدي‌ها از سوي كساني سر زده است كه در تنگناي اقتصادي افتاده‌اند و به اصطلاح رايج و اگر در مثل مناقشه نباشد، «گربه گير» شده‌اند. گربه‌اي كه گريزي جز حمله به جلو و گفتن هرچه بادا باد ندارد! بالا رفتن هزينه‌هاي ابتدايي مردم، گراني بي‌پير اقلام خوراكي، چند برابر شدن نرخ اجاره‌بها و... سبب شده دزدي آماتور در شهرها رو به فزوني گيرد و امروز ما با پديده‌اي به نام «دزدي آماتوري» نيز رو در رو شويم. اين دزدان هر چند كه از نظر اخلاقي و هنجاري كارشان به هيچ وجه توجيه‌‌شدني نيست اما گهگاه ساختارهاي اجتماعي و تنگناها و فشارهاي رواني برخي بزه‌ها را سدناپذير مي‌سازد. پليس و زندان و جريمه و... يكي از اسبابي است كه مي‌شود با آن به جنگ دله‌دزد‌ها رفت اما، بينوايي فراگير اين روزها و كسادي حرفه‌ها مشكل بنياديني است كه بر همگان روشن است و افزايش دله‌دزدي‌ها شايد يكي از پي‌آيندهاي آن به حساب مي‌آيد. موجِ دزدي‌هاي برنامه‌ريزي شده و يا حتي مسلحانه، بزه‌هايي از قبيل تن‌فروشي و گدايان حرفه‌اي و... مي‌تواند در اين روزهاي دشوار يك خيز بلند بردارند. مشكلات اقتصادي دقيقا همان جايي است كه امروز ديگ حوادث از هرگونه و هر سنخ در آن بار گذاشته مي‌شود، بي‌انكه بخواهيم ساير اسباب ديگر را ناچيز بشماريم. دله‌دزدي‌ها فقط به جيب مردم خسارت نمي‌زنند، بلكه سلول‌هاي عصبي ملتهب اين روزهاي مردم را نيز ملتهب‌تر مي‌كنند و مي‌تواند ما را به دور بي‌پايان نياز، بزه، خشونت و ناامني دچار سازد. دله‌دزدي آنچنان كه از نامش برمي‌آيد، پيش پا افتاده نيست بلكه شيپور خطري است كه پرده‌هاي گوش را پاره مي‌كند. البته اگر پيش از آن پنبه خوشبيني و ان‌شاءالله گربه است را از گوش‌مان خارج كرده باشيم!

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون