سيل تهران؛ 33 سال بعد
اكنون سازمان زيباسازي آن را به بخشي از چيدمان زيباسازي پل تجريش تبديل كرده است. سطح ميدان تجريش حدود 30 سانتيمتر بالاتر آمد و آسفالت شد. مسوول هماهنگي جمعيت هلال احمر در ستاد تجريش گزارش داد: با توجه به تعداد مفقودالاثرها و اجسادي كه تاكنون به دست آمده است، چنين بر ميآيد كه تعداد كشتههاي سيل تهران به 250 نفر بالغ شود. روابط عمومي جمعيت هلال احمر اعلام كرد: آماري كه امدادگران ما تا بامداد امروز دارند رقمي برابر 144 نفر كشته و 346 نفر مجروح است. همچنين در اثر سيل در تهران 35 باب خانه از 15 تا 90 درصد و 200 باب مغازه از 15 تا 95 درصد آسيب ديدهاند و همچنين 200 دستگاه اتومبيل از بين رفته است. مردم به خبرگزاري جمهوري اسلامي گفتند كه رودخانهاي كه در آن سيل آمده همه ساله در بستر خود سيل آبهاي فراوان را عبور داده است اما در روز حادثه از آن رو كه شهرداري منطقه، ميدان تجريش را براي احداث زير گذر عابرپياده كنده بود سيل آب ضمن طي مسير انحرافي رودخانه و انحراف در مسير حفاري شده خاك حاصل از خاكبرداري در ميدان را به گل و لاي تبديل كرد و گل و لاي حاصل با سرعت، سطح وسيعي از ميدان تجريش و خيابانهاي اطراف را پوشاند و قدرت مقاومت را از بسياري از رهگذران، كسبه بازار سلب و آنان را زير تل وسيعي از گل و لاي مدفون كرد. حال نگاهي به توسعه تهران از نظر ريسك سيل، 33 سال بعد از سيل تجريش بيندازيم؛ در تهران تمام مسيلهاي طبيعي رودهاي شمال تهران به دليل گسترش شهرسازي در تهران به شمال خيابان «انقلاب» كنوني از بعد از ۱۳۱۲، با برنامههاي دولت رضاشاه براي توسعه تهران، مسدود و به دو كانال (سيل برگردان) شرقي (مجيديه) و غربي (فرحزاد) منحرف شدهاند. در ۷ مسيل موجود در شهر تهران شامل (1) دارآباد (از سه آبراهه نصرآباد، دارآباد و حصارك)، (2) گلابدره، (3) دربند، (4) ولنجك (يا زعفرانيه)، (5) دركه، (6) فرحزاد و (7) كن و البته در هشتمين مسيل در شمال غرب تهران در دره «ورديج» (كه به دليل گسترش شهرسازي در منطقه ۲۲ تهران به عنوان هشتمين رود دره شهر تهران بايد تلقي شود، بهويژه در ۲۰ سال اخير، ساخت خيابان و جاده معمول شده است. عوامل به وجود آورنده سيل را ميتوان به دو گروه عوامل طبيعي و عوامل انساني تقسيم كرد كه هر دو در تشديد رواناب سهم دارند. به طور مثال در دامنههاي پيرامون مسيلهاي هشتگانه تهران، ساخت و سازهاي تجاري، تفريحي و مسكوني انجام شده و روانابهاي بالا دست اين مناطق همراه با روانابهاي حاصل از پوششهاي نفوذناپذير در مناطق ساخت و ساز شده در مسيرهاي جديد و يكپارچه شده هجوم آورده و سبب افزايش حجم سيلاب سرريز شده است. ساخت و ساز در حريم مسيلها در تمامي حوضههاي آبريز اشاره شده به وفور ديده ميشود. احداث پلهاي ارتباطي روي مسيلها و تنگ كردن مسير گذر آب بدون در نظر گرفتن حداكثر دبي محتمل نيز از اتفاقات معمول در شهرسازي سه دهه اخير در تهران بوده است. اين مورد از عوامل بسيار مهم در سرريز روانابها و ايجاد خسارت در تمامي زير حوضههاي ياد شده است. به طور مثال پلهاي ساخته شده روي تقاطعهاي رودخانه ولنجك با خيابانهاي شرقي- غربي محله ولنجك. بايد توجه كرد كه واحدهاي زمينشناختي سازند كرج كه در محدوده شمال تهران در تمامي رود درهها و در پهنه گسل شمال تهران خرد شده و بسيار فرسايش يافته است، رخنمون دارد و به دليل وجود رسوبات خرد شده و فرسايش يافته هم پتانسيل زمينلغزش در آن بالاست و هم ميزان حمل رسوبات توسط روانابها در مسيلها زياد است. اين رسوبات در مناطقي كه در مسير مسيلها تغييري يا مانعي ايجاد شده يا در بخشهايي از مسير گذر كه رواناب قدرت حمل رسوبات را ندارد، در بستر مسيل تجمع ميكند و با بستن مسيل موجب طغيان ميشوند.