ابهامهاي مهم سند تحول
سبكهاي مختلف زندگي و افرادي كه به دليل مختلف نخواهند در مسير فوق قرار بگيرند چه جايگاهي دارند؟
انحصار حقيقت: در ابتداي سند تحول آيه 97 سوره نحل ذكر شده و همين آيه به عنوان استناد اين سند در مورد حيات طيبه مورد استفاده قرار گرفته است. آيه 97 سوره نحل تاكيد دارد «منْ عمِل صالِحاً مِّن ذكرٍ أوْ أُنثى و هُو مُومِنٌ فلنُحْيِينّهُ حياةً طيِّبةً و لنجْزِينّهُمْ أجْرهُم بِأحْسنِ ما كانُواْ يعْملُون» هركس از مرد و زن كار نيكي انجام دهد و مومن باشد ما او را با زندگاني نيكو زنده گردانيم و پاداششان را بهتر از آنچه عمل ميكردهاند ميدهيم. در آيه فوق از جانب خداوند به مومنان زن و مرد كه عمل صالح انجام ميدهند وعده زنده شدن با زندگي نيكو داده شده است. اين وعدهاي است كه به مومنان داده شده است و ارتباط آن با نظام آموزش و پرورش مشخص نيست. بر اين اساس قراردادن حيات طيبه به عنوان هدف تربيت و نظام تربيتي درحالي كه حيات طيبه وعده خداوند به مومنان در ازاي عمل صالح است بر مشكلات اجراي سند افزوده است و نظام آموزش و پرورش را در جايگاه انحصار حقيقت قرار ميدهد.
حكومت اسلامي و جمهوري اسلامي: مساله ديگري كه بر ابهام سند ميافزايد تاكيدي است كه نويسندگان آن بر حكومت اسلامي داشتهاند. عنوان سند تحول بنيادين «مباني نظري تحول بنيادين در نظام تعليم و تربيت رسمي عمومي جمهوري اسلامي ايران» است و در هر سه بخش عنوان جمهوري اسلامي تكرار شده است هرچند در متن هر يك از بخشهاي سهگانه كمتر نشاني از عنوان «جمهوري اسلامي» است. در تمام سرفصلها و سربندها و محتواها عنوان «حكومت اسلامي» قيد شده است. در اركان فرآيند تربيت در كنار خانواده، رسانه، نهادها و سازمانهاي غير دولتي به حكومت بدون هيچ اشارهاي به جمهوري اسلامي پرداخته ميشود. در بخش مباني اساسي تربيت رسمي و عمومي نيز به صورت تفصيلي به مباني سياسي تبيين ميگردد. در چند بند به حكومت اسلامي ميپردازد و عنوان جمهوري اسلامي فقط يك مرتبه در متن اصل سوم قانون اساسي ذكر ميشود.
حقوق سياسي: در بخش مباني حقوقي نيز مباني حقوقي در قالب حقوق و تكاليف فردي و اجتماعي در قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران، قوانين و معاهدات بينالمللي پذيرفته شده در جمهوري اسلامي ايران مورد تاكيد قرار گرفتهاند. سپس 19 (نوزده) حق براي عموم شهروندان جمهوري اسلامي از منظر تربيتي ذكر كرده است كه در بيشتر آنها به اصول مختلف قانون اساسي استناد ميشود. در اشارههاي نوزدهگانه مزبور دو اصل مهم قانون اساسي مغفول ماندهاند كه مهمترين اصول آن قانون در مورد اداره امور كشور با راي مردم و حق حاكميت ملت بر سرنوشت خود به عنوان حق الهي هستند. در اين ميان هيچ اشارهاي به اصل ششم و اصل پنجاه و ششم قانون اساسي كه بر حق حاكميت ملت بر سرنوشت خويش دلالت دارند، نميشود.
فقدان تعريف روشن و شفاف از مفهوم حيات طيبه و نامشخص بودن نسبت آن با جمهوري اسلامي، قانون اساسي، حقوق و ملت و شرايط اجتماعي و فرهنگي امروز جامعه ايران موجب عدم شفافيت سند تحول شده است. سند تحول بنيادين آموزش و پرورش نيازمند تحول و دگرگوني يا تدوين سند دوم به منظور رفع ابهامهاي آن است.