آخرالزمان كرونا
محمد ميلاني
بدون هيچ تعارفي تو گويي كه همه ما مردمان اين كره خاكي كه سري و گوشي در رسانهها و شبكههاي مجازي و فيلم و ... جنباندهايم، آماده وقوع و تحقق چنين شرايطي بودهايم. شايد اگر دنيا امروز نشسته و خودش را به نوعي در قرنطينههاي سفت و سخت يا نيمه حساس توامان با رعايت پروتكلهاي جهاني بهداشت قرار داده كه بتواند بر بيماري كوويد19 غلبه كند در واقع پذيرش شكستي است كه بشر مدرن از فعاليتهاي ويروس كرونا و بيماري كوويد19 خورده است. منتها عكس داستان ملتزم صبر و بردباري جهاني است كه با قرنطينه، زدن ماسك و در نهايت ساخت واكسن بناست براي نوع بشر محقق شود. پس بيهيچ اكراه و شكي همه ما ولو در گوشه ذهنمان يا منتظر بروز چنين شرايطي بودهايم يا در آن بخش از مخيلهمان كه هنوز از حيث تحقق واقعيت، اطلاق مقولات كانتي به سراغش نيامده تصور چنين آشفتگي آرامي را دستكم يكبار تصور كردهايم. چرا؟ چون تا به امروز هر كدام از ما دستكم يا چند فيلم هاليوود نشان ديدهايم كه بر مبناي فيلمنامه آنها بناست دنيا و نوع بشر مقهور عاملي شود كه همان عامل در ميان ما زندگي ميكند يا داستانهاي قيامتگرايانهاي را بر اساس آنچه طرفداران چنين تفكرهايي بيان ميكنند و از قضا در ميان ما نيز زندگي ميكنند به كرات شنيدهايم. كافي است مقداري سراغ قوه ساخت تصورات ذهنيمان برويم يا آنچه از اطرافيانمان شنيدهايم يا آنكه به جريان تصاويري كه در فيلمها ديدهايم، قدري سرعت يا جنبه توليد تصوير بدهيم تا ببينيم چه اتفاقي رخ ميدهد.
از فيلمهايي كه يك ويروس يا عامل انقراض نوع بشر در داخل يك شيشه به دست تبهكاراني بد ذات افتاده كه بناست نوع بشر را در كره زمين منقرض كنند تا داشتن پلوتونيوم يا اورانيوم خاص و توليد شده در آزمايشگاههاي مخفي در نقاطي كور از اين جهان كه آن هم بناست به جنگ تمدنهاي موجود برود و در نهايت دنيا را ناگهان با انفجارش توسط يكي از همان شخصيتهاي پرزور و بد ذات با بازوهايي سه پله نشانه شده در فيلمهاي اين ژانر؛ به سكوت و تاريكي بكشاند. نكته جالب آنكه تنها نميتوان هاليوود و محصولاتش را به اين ساختار و اشتياق به ساختن چنين فيلمهايي محكوم كرد، بلكه برخي ملتها نيز كه در صنعت سينما دستي دارند، آنها هم ناگزير از توليد چنين محصولاتي بوده و هستند، چراكه بشر مردن بر مبناي ذات آخرالزماني يا آرماگدونمآبش تمايل بس عجيبي به پايان تاريخ به اين صورت مهمل و بدون عذر و تقصير نوع بشر دارد.
اين داستانها به بشر البته مدرن غربي يا مدافعان رخدادهاي آخرالزماني به تنهايي ختم نميشود. نسخه معموليتري از ترس موجود در انقراض نسل نوع بشر يا تمدنهاي جهاني كه از قضا محصول قاره آسيا نيز هست؛ وجود دارد. اغلب همان چندگانههاي گودزيلا و گيدروا محصول كشور ژاپن است كه آن مجموعه فيلمها نيز در نهايت در نوع خود به نشانهشناسي از بين رفتن جهاني تاكيد دارند كه انسان در آن اشرف مخلوقات است. اما طبيعي است كه هيچ كدام از آنها به گردپاي صنعت تكنيك سينماي هاليوودي نميرسند و از اين باب است كه همه محصولاتي كه در نهايت در آنها بنا بر از بين رفتن جهان و نوع بشر است بدون شك در هاليوود توليد شدهاند. از همه چيز هم مهمتر آنكه چنين فيلمهايي نيز به تمام نقاط جهان رسيده و اگر نوجواني در تهران يا در يكي از شهرها يا روستاهاي كشور پاكستان از ژانر فيلمهايي كه نميدانم با توجه به شرايط موجود آنها را بايد علمي- تخيلي اكشن با رويكرد تحقق در آينده نامگذاري كرد، ديده و به فكر فرو رفته باشد؛ به همان معيار و مقدار در جنوبيترين نقطه در امريكاي جنوبي يا شرقيترين نقطه در قاره آسيا نيز كساني هستند كه با همين حس و حال يا شايد با همين روش نقادانه به اين فيلمها نظر داشته باشند.
پس اگر بدون بروز مقدمهچينيهاي متعدد مدعي شوم كه خاصيت دهشتناك كرونا ويروس به همان اندازه كه نشانه است به همان اندازه نيز تحققش ميتواند براي ما عينيتي قابل قبول از شرايطي باشد كه همه ما در ذهن و فكر يا در تصاوير زاييده از تصوراتمان كم يا زياد پروراندهايم. پس شرايط مستولي بر امروز جهان نيويورك با خيابانها و ميدانهاي خلوتش در ابتداي بهار 2020، پاريس خالي از جهانگردان، خيابانهاي مهگرفته و بيعابر لندن در روزهاي مهآلود مارس و آوريل و ميدان انقلاب آرامتر از هميشه در تهران؛ نشانههايي هستند كه به هر حال توسط عملكرد ويروس كرونا، تحقق ذهن يا بهتر بگويم خيال و عينيت ابژكتيو ما را به هم گره زدهاند. تنها امري كه اينبار بيشتر قابل لمس است، مرگي است كه اگر تا ديروز از درون قاب تلويزيونها يا روي پردههاي عريض سينما حضورش را حس ميكرديم، اينبار براي مردماني قالب از جمعيت جهان پشت در خانههايشان ايستاده و حتي حضورش را نيز در بوق و كرنا نميكند، بلكه بدون آنكه برگي تكان بخورد ناگهان وجود تكتك ما را ميتواند در دام خود بكشد. اين نشانهها، نشانههايي چند از شرايطي است كه همه ما مردمان جهان آن را در ذهن خودمان محال است، تصور نكرده باشيم. پس بيعلت نميتواند باشد كه بگوييم بيماري كوويد 19 پيش از آنكه مختص به جغرافيايي خاص باشد، متعلق به جهاني است كه انسان معيار شناخت و تحقق امر واقعش است. انساني كه اگر مدعي شويم در شكل و ساخت اين ويروس دستي هم نداشته باشد كه بعدها به اين موضوع ميپردازيم، در شيوع و سرايتش نقشي بسيار اساسي بازي كرده و ميكند. تناقض بس عجيبي در اين آگاهي آزاردهنده اراده انساني به مثابه فاعلي عمل ميكند كه اگر نخواهد هم نميتواند نباشد. فاعلي كه هم در شيوع كرونا موثر است، هم در شناختش، هم در ريشهكني احتمالياش و هم در بروز و تشديد مضراتش يا در جهشهاي ژنتيك اين ويروس. به هر حال به طرزي تناقضآميز نقشي اساسي و محوري بازي ميكند. بشري كه روزي تعقل انساني و عقلانيت برگرفته از عملكرد اين انسان مدرن را اساس تاويل و شناخت جهان و كائنات تصور ميكرد، هيچگاه حتي خواب آن را نميديد كه هر حركتش حتي نامحسوس در اندامش ميتواند سرنوشت خودش يا ديگر انسانهاي اين كرده خاكي را اينچنين تحتالشعاع خودش قرار دهد. (ادامه دارد)