انتشار اخبار و اطلاعاتي در مورد تلاش عربستان براي توسعه غنيسازي هستهاي باعث جنجال در محافل رسانهاي غربي شده است. داوود غراياق زندي، استاديار دانشگاه شهيد بهشتي و سرپرست پژوهشگاه مطالعات منطقهاي اين دانشگاه معتقد است كه عربستان به دليل هراس از محاصره در ميان دو قدرت اتمي يكي نظامي، يعني اسراييل و ديگري صاحب فناوري صلحآميز هستهاي كه به نظر آنها از سلاح هستهاي چشمپوشي نميكند، از هر راهي براي رسيدن به سلاح هستهاي استفاده ميكند. او معتقد است كه عربستانسعودي در مسير رسيدن به فناوري هستهاي لازم براي ساخت سلاح هستهاي به هيچوجه به هشدارهاي خارجي توجه نخواهد كرد، هر چند اين بيتوجهي نهايتا باعث نخواهد شد كه اتحاد راهبردي اين كشور با ايالاتمتحده امريكا ازبين برود. در ادامه متن مصاحبه «اعتماد» را با داوود غراياق زندي، استاديار علوم سياسي و روابط بينالملل دانشگاه شهيد بهشتي مطالعه ميكنيد:
از آنجا كه دولت ايالاتمتحده امريكا به عنوان اصليترين حامي پادشاهي سعودي، مخالف رسيدن اين كشور به غنيسازي اورانيوم است، آيا تصور ميكنيد دولت رياض قصد دارد بدون توجه به نظر امريكا مسير خود را به سمت فناوري هستهاي كج كند؟
دولت رياض بدون نظر امريكا به سمت برنامه هستهاي نخواهد رفت. اما از آنجا كه برنامه هستهاي موردنظر عربستان توجيه مناسبي ندارد و احتمال زيادي وجود دارد باتوجه به تمايلات عربستان در منطقه وجه صلحآميز نداشته باشد، امكان توجيه چنين برنامهاي براي امريكا حتي در فضاي سياسي داخلي اين كشور هم ممكن نيست، چه برسد به جامعه بينالملل. لذا تلاش عربستان در اين راستا از دهه ۱۹۸۰ اين بوده كه يا از طريق حمايت كشورهاي ديگر پوشش موشكي و هستهاي به دست آورد يا خود به تسليحات دست يابد. باتوجه به برنامههاي گسترده چشمانداز ۲۰۳۰ عربستان كه قرار است وابستگي به نفت در بودجه اين كشور كاهش يابد، عربستان هم همانند تمامي كشورهاي توليدكننده نفت كه
در راستاي قطع وابستگي به نفت گام برداشتند نخست سعي دارد آن را به صورت مسالمتآميز با كشورهايي مثل چين كه در رقابت با امريكاست به دست آورد. از اين طريق رياض سعي ميكند واشنگتن را تحت فشار بگذارد كه براي مقابله با نفوذ رقبايش در منطقه از برنامه هستهاي رياض حمايت كند و اگر چنين حمايتي هم انجام نشد، رياض زمان مقتضي با استفاده از فناوري ديگر كشورها به مرحله گذر هستهاي (Break out) برسد كه ديگر امكان جلوگيري از رسيدن اين كشور به سلاحهاي هستهاي وجود نداشته باشد.
يعني شما معتقديد كه نهايتا خواست رياض رسيدن به برنامه نظامي هستهاي است؟
به طور اصولي، شعار سازمان بينالمللي انرژي اتمي استفاده از اتم براي صلح و پيشرفت است. در اين راستا دو كار بايد صورت گيرد: نخست توجيه مناسبي براي هستهاي شدن داشته باشد. منظور از اين توجيه اين است كه امكان مناسب ديگري براي پيشرفت نداشته باشد و نياز مبرم به انرژي هستهاي داشته باشد همانند پاكستان و تركيه كه انرژي فسيلي ندارند و نيازمند به واردات اساسي انرژي از خارج هستند. كار دوم اين است كه برنامههاي صلحآميز خود را تحت نظارت آژانس بينالمللي انجام دهند. بر اين اساس، اين انتشار برنامه هستهاي عربستان باسروصداي فراواني همراه شده است، چراكه به نظر ميرسد اقدامات عربستان در يك مجموعه پنهان از ديد بازرسان و بدون اطلاع جامعه جهاني انجام ميشود. اما فراتر از روالي كه در مورد برنامه صلحآميز هستهاي اشاره شد، از نظر استراتژيك، عربستان خود را در ميان دو دشمن غايي ميبيند؛ اسراييل و ايران. لذا بهرغم تلاش واشنگتن براي ايجاد تضمين امنيتي براي عربستان در منطقه، موضوع داشتن تسليحات هستهاي اين كشور را واجد بازدارندگي استراتژيك خواهد كرد كه بسيار وسوسهانگيز و حياتي است و وابستگي اين كشور در حوزه امنيتي به كشورهاي ديگر را ميكاهد.
ايران به عنوان كشوري كه بهرغم مخالفتهاي خارجي به فناوري غنيسازي هستهاي دست يافته است، همواره فناوري صلحآميز هستهاي را حق همه كشورهاي عضو پيمان عدم اشاعه ميداند. فكر ميكنيد آيا ايران با وجود اختلافات با عربستان اين حق را براي اين كشور به رسميت ميشناسد؟
برنامه هستهاي ايران يكي از دغدغههاي عربستان و شايد يكي از مهمترين دليل گرايش اين كشور به برنامه هستهاي است. ايران مرجع بينالمللي نيست كه برنامه هستهاي عربستان را تاييد كند يا نه، بلكه اين كشور را رقيب منطقهاي خود ميبيند و بر اين اساس تحت هيچ شرايطي برنامه هستهاي عربستان را تحمل نخواهد كرد. قطعا مقامهاي رسمي ايران مستقيما اشاره به برنامه عربستان براي تسليحات اتمي نخواهند كرد، چراكه چنين اقدامي پيروي از استانداردهاي دوگانه است، اما همانطور كه نماينده ما در آژانس اشاره كرد مخفي بودن اين برنامه و توليد كيك زردي را كه مورد استفاده راكتورهايي است كه عربستان در حال حاضر از آن بيبهره است، دستاويز قرار ميدهد تا نوعي مشكوك بودن آن و افزايش حساسيت بينالمللي را درپي داشته باشد.
برخي نمايندگان كنگره امريكا نسبت به فعاليتهاي هستهاي عربستانسعودي اظهار نگراني كردهاند، فكر ميكنيد اگر عربستانسعودي برنامه خود براي غنيسازي را پيش ببرد، واكنش امريكاييها تا چه حد تند خواهد بود و آيا ممكن است در اتحاد ميان دو طرف اخلالي ايجاد شود؟
حتي دستيابي عربستان به تسليحات براي امريكا از نظر رقابت يا درگيري هستهاي خطر جدي محسوب نميشود، آنچه مهم است عبارت است از: توافق بينالمللي براي عدم گسترش افقي و عمودي هستهاي است يعني نه كشوري به تسليحات هستهاي دست يابد و نه كشورهاي داراي سلاح هستهاي آزمايش جديد داشته باشند. در مورد دوم ناقض اصلي اين معيار، خود دولت ترامپ است.
از جمله نگرانيهاي اصلي در واشنگتن استقلال عربستان از امريكا و كاهش خريدهاي نجومي سالانه از اين كشور؛ گرايش عربستان به سوي چين و روسيه؛ احتمال دستيابي گروههاي تروريستي عربستان به تسليحات اتمي آتي اين كشور است. بعيد است برنامه هستهاي رابطه راهبردي دو كشور را از بين ببرد و عربستان هم باتوجه به تجربه آزادسازي كويت در سال ۱۹۹۱ متحدي بهتر از امريكا نخواهد داشت. احتمالا بهترين كاري كه مراكز راهبردي امريكا باتوجه به اصرار عربستان و با كش و قوسهاي فراوان و تحولات منطقهاي ناشي از گسترش نفوذ ايران در منطقه انجام خواهند داد همكاري هستهاي با عربستان همانند امارات است كه نهتنها امكان كنترل آن را داشته باشند بلكه همچنان وابستگي اين كشور به خود را حفظ كنند.
امريكا پيشنهاد همكاري هستهاي با عربستان در قالب ماده ۱۲۳ قانون كنترل فناوريهاي حساس داده است، امارات همسايه عربستان هم توافقي برمبناي همين قانون با امريكا امضا كرده و امريكاييها از برنامه هستهاي امارات حمايت ميكنند، اين توافق حق غنيسازي اورانيوم را از امارات ميگيرد، فكر ميكنيد عربستان حاضر است در قالب چنين توافقي با امريكا همكاري كند؟
به نظرم برنامه امارات ربطي به موضوع عربستان ندارد و امارات هم كشوري است كه تمايلات منطقهاي خود را حتي تاحد امكان مستقل از عربستان دنبال ميكند تا نشان دهد كه دنبالهروي اين كشور نيست. احتمال دارد كه برنامه هستهاي دو كشور در يك قالب طراحي شود كه مكمل هم باشند. اگر اين كار صورت گيرد نشان از اين دارد كه اهداف هستهاي
دو كشور در حال حاضر صلحآميز و براي مصارف توسعهاي است در غير اين صورت توسعه همزمان دو كشور در برنامه هستهاي بيشتر طنين جاهطلبانه خواهد داشت.
مساله توانايي هستهاي پاكستان و احتمال واگذاري توان هستهاي نظامي به رياض همواره در گمانهزنيها در مورد برنامه هستهاي عربستان مطرح ميشود. تا چه اندازه احتمال كمك اسلامآباد به عربستان براي تبديل شدن عربستان به يك قدرت هستهاي وجود دارد؟
احتمال كمك پاكستان به عربستان چيز جديدي نيست و از گذشته بوده و در آينده هم خواهد بود. رابطه دو كشور باتوجه به نياز مالي پاكستان و نفوذ مذهبي عربستان در اين كشور و همچنين تمايل عربستان براي استفاده از توان موشكي و هستهاي پاكستان در مواقع ضروري رابطه اين دو كشور را بسيار نزديك كرده است. در عين حال بايد به اين نكته هم توجه داشته باشيد كه برنامه پاكستان هم در ارتباط با چين رونق گرفت و امريكا در ابتدا با آن موافق نبود. لذا عربستان نهتنها از الگوي پاكستان پيروي ميكند بلكه بهرغم اتحاد با امريكا، رابطه پاكستان با چين، به واسطه كشمكش هند و پاكستان، راهبردي است و اين امر ميتواند دسترسي عربستان را به زرادخانه هستهاي پاكستان و فناوري هستهاي چين افزايش دهد. اگر قرار باشد رابطه آشكار و مستقيمي وجود نداشته باشد و كارها پنهاني پيش برود امكان دارد كه ارتباط عربستان و چين به واسطه پاكستان در برنامه هستهاي تقويت شود.
وليعهد سعودي پيش از اين تهديد كرده بود كه اگر ايران به بمب هستهاي دست يابد ما هم لحظهاي در اين مسير ترديد نخواهيم كرد، ايجاد كارخانه كيك زرد اورانيوم در عربستان، گامي در مسير اجراي تهديد عربستان براي تبديل شدن به يك قدرت نظامي هستهاي است؟
همانگونه كه عرض كردم عربستان در دو طرف خود يعني ايران و اسراييل هراس امنيتي دارد كه به نوعي باعث معماي امنيتي براي اين كشور شده است. تصور اين كشور از وضعيت خود به ويژه درقبال ايران اين است كه توان بازدارندگي درقبال ايران ندارد. تا پيش از اين، رياض در برنامهريزي خودش، هراس امنيتي را درقبال ايراني كه فاقد تسليحات اتمي باشد، با خريد تسليحات پيشرفته آفندي و پدافندي و چتر حمايتي امريكا مرتفع ميكرد؛ اما پيشرفتهاي هستهاي ايران كه به تصور آنها باعث ميشود ايران در هر شرايطي به سلاح هستهاي دست پيدا كند، شرايطي پيش آورده است كه نگراني عربستان با تسليحات متعارف و چتر امنيتي برطرف نخواهد شد. لذا تجربه كشورهاي عربي مانند عراق و ليبي در تلاش براي دستيابي به سلاح هستهاي و همچنين تجربه دولت اوباما در عدم حمايت جدي از عربستان در قبال ايران در منطقه خاورميانه در اوج بحران اين منطقه آنها را به اين موضوع سوق داده كه خود بايد درنهايت براي بقا در منطقه متكي به خود باشند؛ اين به هيچوجه به معناي بريدن از امريكا نيست بلكه تلاش براي تنوع بخشي به تامينكنندگان امنيتي خود تا رسيدن به نقطه بازدارندگي هستهاي براي خود خواهد بود.