ميانجيگري؛ راهي نوين براي حلوفصل مسالمتآميز اختلافات
زينب صدوقي
اختلاف به دليل تضاد منافع يا عدم درك متقابل از شرايط هميشه ميان افراد، گروهها و جوامع مختلف وجود داشته و دارد. اما آثار زيانبار اختلافات باعث شده انسانها به دنبال روشي باشند كه از شدت اين تعارضات كاسته و صلح و سازش را برقرار سازند. در گذشته، بزرگان سعي داشتند با پادرمياني و ميانجيگري، منافع طرفين اختلاف را به هم نزديك كنند و با لحاظ كردن نفع دو طرف، راهي براي حل مشكل بيابند. اين روش كه در برخي مناطق رايج بود در ايران با عنوان «ريشسفيدي» يا «گيسسفيدي» شناخته ميشد. بهتدريج با توسعه جوامع انساني و پيچيدهتر شدن تعاملات، ساختارهاي رسمي و سازماندهيشده نظير دادگاهها و محاكم داوري در پاسخ به نياز افراد ايجاد شدند. سوالي كه مطرح ميشود، اين است كه آيا روشهاي مذكور توانستند پاسخگوي نياز انسانها در حلوفصل اختلافاتشان باشند؟ پاسخ به اين سوال، نسبي است. اين روشها هرچند توانستهاند به برقراري صلح و سازش در روابط انساني ياري رسانند، ولي خالي از عيب نيستند. زمانبر بودن، هزينهبر بودن و كسب نتيجه به نفع فقط يكي از طرفين اختلاف، ازجمله مواردي است كه مورد انتقاد قرار گرفته است. از اين رو در دهههاي اخير تاكيد بر جايگزين كردن روشي جديد بوده است كه بتواند ضمن كمك به افراد در حل تعارضات و تامين منافع، معايب روشهاي فوق را به حداقل ممكن برساند. بسياري از كشورها با الگوبرداري از پادرمياني سنتي شخص بيطرف و تلاش وي براي نزديك كردن مواضع طرفين اختلاف (كه عمدتا توسط بزرگان محل، قوم و قبيله انجام ميشد)، راهكاري طراحي كردند كه در مراحل اوليه بروز اختلاف به طرفين كمك كند تا تعارض فيما بين را به روشي مسالمتآميز حل كنند و از تشديد اختلاف جلوگيري به عمل آورند. بنابراين ميانجيگري با الهام از روشهاي سنتي به عنوان يكي از راهكارهاي موثر حلوفصل مسالمتآميز اختلافات و برقراري صلح و آشتي بين افراد شكل گرفت. البته ميانجيگري مدرن در مقايسه با روش سنتي پادرمياني، قاعدهمندتر شده و از تكنيكهاي نوين و اصولي براي رسيدن به توافق بهره ميگيرد. به زبان ساده، ميانجيگري عبارت است از ارجاع موضوع مورد اختلاف به يك شخص بيطرف، متخصص و مورد اعتماد كه به عنوان ميانجيگر شناخته ميشود. ميانجيگر به شرح اختلاف طرفين گوش ميسپارد و با بهرهگيري از تكنيكهاي ميانجيگري به آنها كمك ميكند تا راهحلي براي اختلاف خود پيدا كنند كه مورد توافق هر دو طرف باشد. اين روش كه ميتواند همزمان و همراستا با ساير روشهاي شناختهشده حلوفصل اختلافات، مورد استفاده طرفين اختلاف قرار گيرد؛ بسيار كمهزينهتر است. همچنين، در ميانجيگري در صورت همكاري طرفين، سريعتر از بقيه روشها توافق حاصل شده و موجب صرفهجويي در وقت و هزينه طرفين اختلاف ميشود. بهويژه اينكه در برخي موارد امكان برگزاري جلسات از راه دور و بهصورت مجازي و تلفني نيز وجود دارد. اما مزيت اصلي ميانجيگري نسبت به ساير روشها، مشاركت فعالانه طرفين در روند ميانجيگري و تعامل دو سويه بين طرفين اختلاف و ميانجيگر است. بنابراين، برخلاف روشهاي رايج كه معمولا يك طرف برنده و يك طرف بازنده است در اين روش ميانجيگر سعي ميكند با در نظر گرفتن منافع دو طرف و درگير كردن هر دو در فرآيند حل اختلاف، طرفين را در كسب نتيجهاي برد – برد ياري رساند. با توجه به مزاياي مذكور، امروزه ميانجيگري روشي است براي كاستن از بار پروندههاي ارجاعي به سيستم قضايي و افراد نيز براي حل اختلافات خانوادگي، اختلافات مرتبط با شغل و محل كار، اختلاف با همسايگان و ساير گروهها، مراجعه به ميانجيگري را راهي موثر براي حلوفصل درگيريهاي خود ميدانند. در سطح بينالمللي نيز اقداماتي بهمنظور قاعدهمند كردن روش ميانجيگري انجام شده است كه از آن ميان ميتوان به تلاش اخير سازمان ملل متحد در قالب كنوانسيون سنگاپور (2018)، حاكم بر موافقتنامههاي حاصل از ميانجيگري اشاره كرد. گفتني است تاكنون 51 كشور ازجمله جمهوري اسلامي ايران اين سند را امضا كردهاند.
درنهايت با توجه به تجربيات كشورهاي مختلف در اين زمينه، شايسته است اين روش به عنوان راهكاري موثر در حلوفصل مسالمتآميز اختلافات مورد توجه قرار گيرد؛ بهويژه اينكه در بسياري از كشورها نظير ايران ميانجيگري داراي ريشهاي فرهنگي است و اين پيشينه فرهنگي ميتواند اثربخشي اين روش را دوچندان كند.