ژنرال باز هم به شاگردش باخت
فوتبال از امير قلعهنويي گذشته است
سامان سعادت
امير قلعهنويي از سرمربيگري سپاهان استعفا كرد. او بعد از اينكه تيمش از جام حذفي مقابل استقلال كنار رفت در پيامي اينستاگرامي استعفايش را رسانهاي كرد. قلعهنويي نوشت: «سلام و خداحافظ اصفهان زيبا. بازي با استقلال براي من آخرين آزمون در قامت مربيگري سپاهان بود كه دوست داشتم سربلند از آن بيرون بيايم اما مقدر نبود. خاطرات تلخ و شيرين زيادي از حضور ۳ سال اخير در اصفهان دارم و فكر ميكنم ديگر كافي است. از كساني كه طعنه، تهمت و ناسزا نثار من و شاگردانم كردند، ميگذرم و اميدوارم روزي دروغها در مورد هزينهها، كيفيت و رفتار ما برملا شوند. من و كادر فني در اين سه سال، چه در سپاهان و چه ذوبآهن سعي كرديم با تمام انگيزه كار كنيم تا به موفقيت برسيم. شايد تعريف بعضيها از موفقيت چيز ديگري باشد اما ديگر حوصله و زماني براي ادامه سوءتفاهم وجود ندارد. بايد از جناب مهندس عظيميان و مجموعه مديريت سپاهان براي حمايتشان تشكر كنم و اميدوارم سلامت و موفق باشند. آنها شاهد حرفهاي من هستند و زمان همه چيز را اثبات خواهد كرد. پيش از خداحافظي از هواداران راستين و
عزيز سپاهان هم عذرخواهي ميكنم كه در
خوشحال كردنشان در اين فصل و رسيدن به عنوان قهرماني موفق نبوديم. حرف ديگري نيست. خدانگهدار اصفهان عزيز. نشريه فوتبالي «فورفورتو» چندي پيش گزارشي منتشر كرد (كه ترجمهاش در «اعتماد» 22 تير 99 منتشر شد) و در آن با بررسي مربيان عنواندار فوتبال دنيا تخمين زد عمر مفيد يك مربي در فوتبال به طور متوسط چيزي بين 12 تا 13 سال است. اين سالها فاصله بين كسب نخستين جام بزرگ تا آخرينش شمرده ميشود. ميتوان گفت نظريه عمر فوتبالي كه فورفورتو آن را با اعداد و ارقام تركيب كرده است، در مورد همه مربيان صادق است و البته پيش از اين بارها توسط كارشناسان مطرح شده بود. مربي هم مثل بازيكن است و دوران صعود و سقوط دارد و يك جايي بايد بيخيال حضور در تيمهاي مطرح شود و يك جايي هم بايد بپذيرد كه ديگر چيزي براي عرضه در فوتبال ندارد.
دوشنبه شب سپاهان به فاصله 10 روز براي دومينبار پياپي مقابل استقلال شكست خورد و از جام حذفي هم كنار رفت. هرقدر هم هواداران سپاهان به پنالتي اشتباهي كه داور براي استقلال گرفت معترض باشند، نميتوانند ضعف تيم خود را ناديده بگيرند. شاگردان امير قلعهنويي مقابل استقلال واقعا هيچ موقعيتي به دست نياوردند. سيدحسين حسيني روز بسيار آرامي را درون دروازه پشتسر گذاشت. هافبكهاي سپاهان تمام طول بازي مشغول ارسال از جناحين بودند و مدافعين استقلال يا گلر اين تيم توپها را يكي پس از ديگري دراختيار ميگرفتند. محبي ستاره سپاهان در اين فصل، بيفروغترين شبش را پشتسر گذاشت. فرهاد مجيدي در حالي كه شيخ دياباته و ارسلان مطهري دو بازيكن اصلي و تاثيرگذارش در اين هفتهها را دراختيار نداشت، خيلي راحت قلعهنويي را مات كرد و به نيمهنهايي جام حذفي رسيد. سپاهان نيز با اين شكست هم فرصت كسب جام را از دست داد هم از كسب سهميه دور و دورتر شد. حالا شايد زمان مناسبي باشد كه فرمول عمر مفيد مربيان را روي قلعهنويي امتحان كنيم. سال هشتاد و يك بود كه اميرخان به عنوان يك مربي تازه نفس و خوشفكر فوتبال ايران را تحتتاثير خودش قرار داد. او استقلال را در جام حذفي فصل 81-80 قهرمان كرد و اولين عنوان خودش را به دست آورد. آبيها اين عنوان را با پيروزي مقابل فجر سپاسي به دست آوردند. بعد از آن قلعهنويي يك نايب قهرماني در ليگ و يك نايب قهرماني در جام حذفي با استقلال به دست آورد تا بالاخره در فصل 85-84 آبيهاي تهران را به قله فوتبال ايران رساند. دهه هشتاد را ميتوان دهه قلعهنويي در فوتبال ايران دانست. او قهرمانيهاي متوالي با استقلال و سپاهان به دست آورد و درنهايت اوايل دهه نود و در فصل 92-91 براي آخرينبار استقلال را فاتح ليگ برتر كرد. آن قهرماني آخرين قهرماني اميرخان و آخرين قهرماني استقلال در ليگ بود. قلعهنويي در دهه نود سهبار عنوان نايب قهرماني را به دست آورد اما قهرماني نه. آنچه در اين سالها بيشتر دور و بر اسم قلعهنويي شنيده شد، عنوان «رييس مافيا» است كه توسط هواداران تيمهاي رقيب به او داده شد. گرچه اين ادعا بهطور مشخص دور از واقعيت است اما نشان ميدهد حواشي در زندگي فوتبالي قلعهنويي بر متن چربيده است.
فاصله بين اولين جام ژنرال با آخرين جامش دقيقا 12 سال است! همان ميانگين عمر مفيد مربيان در دنياي فوتبال. اين در حالي است كه قلعهنويي در تمام اين سالهاي بدون جام اغلب بهترين تيمهايي ممكن با بيشترين ستارهها را دراختيار داشته است. او پرافتخارترين مربي ايران است اما اين روزها از هميشه دورتر از دوران اوجش به سر ميبرد. سپاهان تحت هدايت او بعد از دوران كرونا بدترين نتايج ممكن را گرفته و تيمش به رده پنجم سقوط كرده است. قلعهنويي در پيام خداحافظياش گرچه ادعاي كساني كه ميگويند او تيمي پرمهره دراختيار داشته را
زير سوال ميبرد اما نگاهي به تركيب سپاهان در دو فصل اخير نشان ميدهد، او بدون شك صاحب نيمكت يكي از قدرتمندترين تيمهاي ليگ از لحاظ مهره بوده است. بررسي خط به خط تركيب سپاهان در سالهاي 98 و 99 و مقايسه آن با ساير تيمها درستي اين ادعا را اثبات ميكند.
پس ميتوان گفت فارغ از گلايههاي احساسي امير قلعهنويي در پست اينستاگرامياش، اتفاقي كه افتاده يك رويه معمول در فوتبال است. قلعهنويي كه زماني به اين معروف بود كه فوتبال ايران را به خوبي ميشناسد و اگر نميتواند در آسيا به موفقيت چشمگيري دست پيدا كند، لااقل نحوه بردن جام در ليگ داخلي را بلد است، نتوانسته پا به پاي فوتبال پيش بيايد و فوتبال به نوعي از او نيز عبور كرده است. هر چند ليگ ايران ليگي تاكتيكي نيست و هر سال شاهد بروز تفكرات جديد در مربيان نيستيم، اما به هر حال شكل بازي در سالهاي گذشته تغيير كرده و تيمهاي ژنرال با اين وضعيت كنار نيامدهاند. البته نبايد از ذكر اين نكته غافل بمانيم كه يكي از دلايل جام نبردن قلعهنويي در چهار سال گذشته حضور برانكو ايوانكوويچ در ايران بوده است. قلعهنويي در دو قهرماني آخر سرخها با برانكو تيمش را
نايب قهرمان كرد و شايد اگر پرفسور در ايران نبود، قلعهنويي رقيبي در ايران نداشت. مثل همه مربيان بزرگ ديگر احتمالا مدتي طول ميكشد تا قلعهنويي ديگر راهي به تيمهاي بالاي جدول پيدا نكند و مجبور شود پيشنهادات تيمهاي ميانه يا پايين جدولي را بررسي كند. باتوجه به شرايط فوتبال ايران و دايره بسته مربيان حتي ممكن است اين برهه خيلي طولانيتر از حد معمول هم بشود. قلعهنويي احتمالا فصل بعد هم نيمكت يك تيم مدعي را دراختيار ميگيرد و تيمش مدعي كسب قهرماني خواهد بود. اما بعيد به نظر ميرسد پرافتخارترين مربي ايران بتواند آن دوران درخشان را دوباره بيافريند. شايد تنها يك معجزه بتواند به قلعهنويي كمك كند كامبك بزند.