تحريريه روزنامه ليبراسيون در ايام كرونا
روزنامهنگار و تحريريه
گروه عكس
يكي از دلايلي كه اگر روزي روزنامهنگاري از اين شغل برود، حسرتش براي هميشه در جان و دلش ميماند، معاشرت در تحريريه يا نسبت روزنامهنگار و تحريريه است. معاشرت در تحريريه با گپ زدن در اداره، مصاحبت در دانشگاه، گفتوگو در درمانگاه و بيمارستان، دورهميهاي شبانه، حرف زدن در كافه، سلام و عليك در كوچه و بازار و ... فرق دارد. در معاشرت روزنامه كسي براي طولانيتر شدن بحث اخبار روز را از ديگري نميپرسد. هر كس به اندازه نيازش اخبار را ميداند. اگر سر خبري بحث شود، موضوع نحوه پرداخت به خبر است. خيلي وقتها بيشتر گزارشها و يادداشتهاي روزنامه از همين بحثها و دورهميها و حتي سيگار كشيدن و چاي خوردن بچهها درست ميشود. در خيلي از روزنامهها وقتي كه تصميم ميگيرند موضوعي را تيتر يك روزنامه كنند؛ سردبير سيگاري آتش ميزند، يكي چاي ميريزد، يكي دنبال كتاب و شعري ميگردد، يك نفر ديگر «برين استورمينگ» راه مياندازد، بلكه موضوعي را كه قرار است فردا به زيور طبع بيارايند را به بهترين شكل ارايه دهند. اين وسط هزار اتفاق عجيب و غريب ديگر هم هست كه ميافتد. تصور كنيد يك نفر تيتري را پيشنهاد ميدهد. سردبير خوشش ميآيد. كمي بالا و پايينش كرده و سعي در خوشآهنگتر كردنش ميكند. بالاخره به نتيجه دلخواه ميرسد. همه چيز دارد به روال هر روز طي ميشود. ناگهان صفحهآرا ميگويد روزنامه ديگري چند روز پيش تيتري شبيه به اين تيتر زده بود. يك نفر ديگر حرف صفحهآرا را ميشنود و در كمتر از چند دقيقه و با يكي، دو تا سرچ ساده همه متوجه ميشوند كه صفحهآرا درست گفته. دوباره روز از نو روزي از نو. روي صفحه به جاي تيتر چند علامت سوال تايپ ميكنند و پرينت صفحه به نمونهخواني ميرود. بچهها دوباره دست به كار ميشوند. در اين بين هزار اتفاق ديگر هم ممكن است بيفتد... .
اصلا گمان كنيد كه شبي ديگر است و اعضاي تحريريه همه اين مشكلات را پشت سر گذاشتهاند. اصلا فكر كنيد ساعت حدود دوازده شب است. روزنامه فيلم و زينكش هم گرفته شده و در حال چاپ شدن است. اعضاي تحريريه هم هر كدام مشغول زندگي روزمرهشان هستند كه ناگهان خبري اتفاق ميافتد. انگار كه موي اعضاي تحريريه را آتش زده باشند، دوازده و نيم نشده عدهاي در تحريريه در حال تايپ و عكس پيدا كردن يا روانه شدن به سمت اتفاق هستند. همه اينها كه گفتم صد پله بالاتر و پايينترش هم هست. اما در اين روزها در جهان اتفاقي افتاد كه اگر پيشگويي آن را پيشبيني ميكرد همه ديوانهاش ميپنداشتند و متوهمش ميخواندند. اگر روزي به من ميگفتند كه نبايد به تحريريه روزنامه خودم پا بگذارم ولي بايد از راه دور براي روزنامه كار كنم، ميگفتم اصلا مگر همچين چيزي امكانپذير است. باري الان در موقعيتي هستيم كه ميبينيم امكانپذير است و خيلي از روزنامههاي دنيا با همين روش در حال چاپ شدن هستند. دوربيننوشت اين هفته تحريريه روزنامه ليبراسيون را نشان ميدهد كه در روزگار قبل از كرونا 200 خبرنگار در آن روز و شب ميگذراندند. اما حالا فقط چهار نفر در روزنامه مشغول كارند. البته اين يادداشت بحث مقايسه روزنامهنگاري در ايران و جهان را ندارد. بحث بر سر اينكه آيا كرونا براي روزنامهنگار و روزنامه يك تهديد است يا يك فرصت؛ بماند براي وقتي ديگر.