• ۱۴۰۳ شنبه ۲۶ آبان
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4721 -
  • ۱۳۹۹ سه شنبه ۲۸ مرداد

در آستانه شروع نيمه نهايي ليگ قهرمانان اروپا

سير تا پياز UCL با «عليرضا مرزبان»

علي ولي‌اللهي

مرحله يك چهارم نهايي رقابت‌هاي ليگ قهرمانان اروپا به عجيب‌ترين شكل ممكن دنبال شد. باخت 8 بر2 بارسلونا مقابل بايرن، حذف سيتي به دست ليون، دو گل دقايق 90 و 93 پي‌اس‌جي به آتالانتا و حضور تيمي كه تازه ده سال از تاسيسش گذشته در جمع چهار تيم پاياني بخشي از اتفاقات عجيب و ديوانه‌وار اين مرحله يوسي‌ال بوده است. حال در آستانه شروع دور نيمه‌نهايي و بازي دو تيم لايپزيش و پاري‌سن‌ژرمن براي تحليل آنچه در دور قبل رخ داد سراغ عليرضا مرزبان رفتيم. او كه سال‌ها در سطح اول فوتبال ايران به عنوان مربي و سرمربي فعاليت كرده و سابقه كار در فوتبال حرفه‌اي آلمان را هم دارد، با نگاهي وسيع و پرجزييات چهار بازي دور يك چهارم نهايي يو‌سي‌ال را مورد تحليل قرار داده است كه در ادامه مي‌خوانيم.

 

آيا اين فصل ليگ قهرمانان اروپا، فصل شگفتي‌ها بوده است؟

نمي‌توان نام اتفاقاتي كه رخ داده را شگفتي گذاشت چون هر سال تيم‌هايي كه قهرمان مي‌شوند در حال تغيير هستند. اگر به گذشته برگرديم مي‌بينيم كه رئال مادريد توانست سه فصل پي‌درپي قهرمان شود ولي در ادامه كار ديديم كه ليورپول آمد و امسال اوضاع دوباره عوض شده. هم ليورپول، هم يوونتوس، هم رئال مادريد و هم بارسلونا اوت شدند. البته در بين تيم‌هايي كه جزو چهار تيم نهايي هستند و مبارزه مي‌كنند براي قهرماني، فقط بايرن مونيخ است كه سابقه قهرماني دارد و به همين خاطر هم هست كه مي‌توان از يك انقلاب كوچك اسم ببريم. چون لايپزيگ براي اولين‌بار به اين مرحله رسيده است، تيم ليون به سختي ولي به هر نحوي كه بود خودش را به جمع چهار تيم نهايي رساند كه خيلي مساله مهمي است و پاري‌سن‌ژرمن كه هر سال مشكلات بزرگي داشت امسال بالاخره جزو چهار تيم‌ نهايي قرار گرفته. با توجه به بازي‌هاي انجام شده و نتايج و كيفيت بازي‌اي كه بايرن مونيخ از خودش نشان داده، به نظر مي‌رسد بايرن شانس اول قهرماني بازي‌ها باشد. ولي از آنجا كه بازي‌ها تك بازي است، همان‌طوركه در بازي ليون سيتي ديديم، اوضاع ممكن است خيلي سخت شود. چون همه تصميمات در يك 90 دقيقه گرفته مي‌شود و شانس جبران وجود ندارد. به همين دليل بازي‌ها با شدت و تمركز بالا ادامه پيدا خواهد كرد و اين براي فوتبال هم خوب است.

تك‌بازي شدن مسابقات چقدر روي نتايج تاثير داشته؟

اين كيفيت كه شما هميشه دو تا بازي داريد، باعث مي‌شد شما اين شانس را داشته باشيد كه اگر خارج از خانه بازي را مي‌باختيد مي‌توانستيد در خانه جبران كنيد. ولي اين زماني بود كه هواداران حضور داشتند. هواداران در ورزشگاه‌هاي اروپا بيداد مي‌كنند و يك وزنه خيلي بزرگ هستند. منتها با توجه به پاندمي و عدم راه دادن تماشاچي‌ها به استاديوم شانس‌ها تغييري پيدا نمي‌كند. چون تيم‌ها فقط آشنايي با استاديوم را دارند ولي هواداران نمي‌توانند كمك كنند. اينكه بازي‌ها به صورت تك مسابقه است تفاوت چنداني با حالت رفت‌وبرگشت ندارد چون هواداران حضور ندارند.

از بارسلونا و شكست عجيب و غريبش بگوييد.

در مورد بارسلونا و شكست سنگينش بايد گفت كه رختكن بارسلونا به هم ريخته بود. ارتباطي كه بين بازيكنان بارسلون هميشه ديده مي‌شد، احترامي كه بين بازيكنان وجود داشت و قدرت رواني اين تيم و درك متقابل بازيكنان نسبت به هم از بين رفته بود. اين خيلي به سرمربي يا كمك مربي كه البته مشكلات زيادي با بازيكنان داشت برنمي‌گردد. اين به خود تيم برمي‌گردد. در بازي هم ديديم كه بازيكنان به هم كمك نمي‌كردند. آمدن دي‌يونگ و نيمكت‌نشيني راكيتيچ به اين تيم آسيب زيادي زد. انتخاب مهره‌هايي كه براي تاكتيك مد نظر مربي مناسب نبودند هم اضافه شد به همه اينها. ويدال كه مي‌آيد بازيكن ثابت تيم مي‌شود و به عنوان هافبك چپ بازي مي‌كند به تيم ضربه بزرگي مي‌زند. ويدال بازيكني نيست كه بال چپ بازي كند چون كيفيت اين كار را ندارد. از طرف ديگر انتخاب بازيكناني كه روابط دروني‌شان با مركزيت تيم خوب نيست هم مساله‌ساز شد. بازيكني مثل گريزمان با كيفيت فوتبالي فوق‌العاده بالا كه مي‌بينيم در تيم ايزوله شده و روابط خوبي با سايرين ندارد. اين روي تصميمات سرمربي اثر مي‌گذارد چون سرمربي خيلي وقت‌ها بايد تابع احساس دروني تيم باشد و بازيكناني را در زمين بگذارد كه بتوانند متحد باشند. ستين بازيكنان اشتباهي را در زمين گذاشت. از طرف ديگر بايد بگوييم نه تنها بارسلون بد بود، بلكه بايرن مونيخ خيلي خوب بود. بايرن سيستم هميشگي خودش يعني 1-3-2-4 بازي كرد. فشار روي بارسلونا به حدي زياد بود كه چهار تا از گل‌هاي بايرن روي توپ‌گيري فوق‌العاده قوي در اطراف محوطه جريمه بارسلونا اتفاق افتاد. به سرعت توپ را به دست آوردن و با سرعت بالا رو به جلو بازي كردن در بايرن مشهود بود. احساسي كه هانسي فليك به تيم رسانده موجب شده بايرن يك تيم متحد بشود. بازيكنان فوق‌العاده قوي كه روي نيمكت نشستند و برخي از آنها ملي‌پوش هستند، به خاطر درك بالايي كه مربي به آنها داده مشكلي درست نمي‌كنند. اين نكته رواني را نبايد دست كم گرفت كه شما مي‌توانيد بازي‌ها را ببريد اگر در رختكن و زمين تيم‌تان متحد باشيد. اين در بارسلونا ديده نشد. معمولا اين شكلي است كه وقتي شما دو يا سه گل مي‌خوريد بايد خيلي خشمگين شويد و اتحادتان قوي‌تر بشود براي جبران ولي بازيكنان بارسلونا آنقدر بي‌تفاوت بودند كه حتي خطا هم نمي‌كردند و در معرض گرفتن كارت هم قرار نمي‌گرفتند.

فليك چطور چنين بايرني ساخته است؟

بايرن فصل را با كواچ شروع كرد اما اختلاف دروني اين مربي با برخي بازيكنان تاثيرگذار تيم فوق‌العاده زياد شد. بواتنگ اصلا بازي نمي‌كرد يا مولر به عنوان بازيكن ذخيره وارد زمين مي‌شد. ديويس نيز به عنوان يكي از ستاره‌هاي فعلي بايرن بيشتر نيمكت‌نشين بود. كواچ به اختلافات دروني تيم دامن مي‌زد. او رختكن تيم را از دست داد و بازيكنان نمي‌خواستند با او كار كنند. فليك زماني كه دستيار لو در تيم ملي آلمان بود اين بازيكنان را خيلي خوب مي‌شناخت. او با اين بازيكنان كار كرده بود. به خصوص نوير و مولر و بواتنگ. او از تجربه‌اي كه همراه با اين بازيكنان در تيم ملي داشت استفاده كرد و خيلي زود توانست يك چارچوب خيلي خوب از بازيكناني تهيه كند كه اين بازيكنان حس اتحاد و گرمي را به داخل رختكن ببرند. خيلي مهم است كه بازيكنان بزرگ تيم وارد جريان اتحاد درون‌تيمي بشوند. اضافه شدن لواندوفسكي به عنوان يكي از بزرگ‌ترين مهاجمان دنيا به جمع سه بازيكن بزرگ بايرن باعث شد آنها رختكن تيم را به قول ما ايراني‌ها جمع كنند. رشد كردن بازيكنان ديگر در كنار اين بازيكنان بزرگ قابل توجه است. ضمنا بايد به اين نكته اشاره كنيم كه فليك تيمي را تحويل گرفت كه از نظر انضباط درون تيمي، ساختارها و هواداران بسيار بسيار قوي است. يعني بايرني كه تحت عنوان اف‌سي هاليوود شناخته مي‌شد و خيلي مسائل حاشيه‌اي داشت الان چندين سال است به آرامشي خوب رسيده است. نظارت بر امور داخلي تيم زيادتر شده است. بازيكنان با وجود روانشناساني كه كنار تيم هستند خيلي مسائل را بهتر مي‌فهمند. ياد گرفتند در مسابقات چطور حرف بزنند و در مصاحبه‌هاي‌شان چه چيزهايي بگويند و چه چيزهايي نگويند. يكي ديگر از مسائل مهم، بودن هرمن گرلند در تيم بايرن است. او يكي از بهترين كمك مربيان فوتبال آلمان است. يوپ هاينكس زماني كه به بايرن برگشت اصرار فوق‌العاده زيادي داشت كه حتما گرلند بايد باشد. گرلند خودش علاقه داشت در تيم‌هاي پايه آلمان بماند. اين مربي با توجه به شخصيتي كه دارد بين بازيكنان تيم از محبوبيت بالايي برخوردار است. گرلند البته اعلام كرده سال بعد در كنار فليك نخواهد بود و اين شايد ضربه كوچكي به هانسي فليك بزند. ولي فليك سعي كرده با‌ آوردن كلوزه كه شخصيتي فوق‌العاده و ارتباطي خوب با بازيكنان دارد، جايگزين خوبي براي گرلند پيدا كند.

آيا حضور ليون در جمع چهار تيم پاياني شانسي بوده است؟

ليون وقتي مقابل يووه قرار گرفت كسي انتظار نداشت بتواند برنده شود اما بازيكنان اين تيم خيلي خوب توانستند با اين شرايط كنار بيايند. وقتي شما به عنوان تيمي كه مدعي نيست وارد رقابت مي‌شويد، از بردن هر نبرد يك به يك خوشحال مي‌شويد، از انجام دادن هر برنامه مثبت يا حمله خيلي خوب حال‌تان بهتر مي‌شود. وقتي خوب دفاع مي‌كنيد راضي‌تر هستيد و اين باعث مي‌شود همه باهم كار كنند. ليون به اين شكل وارد بازي با يووه شد. در شبي كه يوونتوس كيفيت خوبي نشان نداد ليون پيروز شد و سران اين باشگاه در حركت اول سرمربي را عوض كردند. شك نداشته باشيد اين تيم با پيرلو پوست‌اندازي بزرگي خواهد داشت. آنها از داشتن دفاع و بال راست و چپ خوب محروم هستند و خودشان هم اين را مي‌دانند. اين را در بازي با ليون ديديم كه يووه نمي‌توانست خطرات زيادي ايجاد كند. ليون توانست از كمترين شانسش استفاده كند و برنده شود. اين در بازي سيتي هم بود. ليون با سيستم 2-3-5 يا بهتر بگوييم 1-4-5 بازي مي‌كند. بحث اول آنها اين بود كه خيلي خوب دفاع كنند. آنها توانستند گل خوبي بزنند و خوب دفاع كنند. حتي وقتي گل خوردند تغيير استراتژي ندادند و باز تلاش كردند بهتر دفاع كنند. البته در مورد گل دوم اين تيم كه روي ضد حمله به ثمر رسيد بايد گفت كه يك خطاي مشخص اتفاق افتاد ولي به هر حال وقتي شما تلاش بكنيد گاهي اوقات ستاره‌هاي آسمان هم بالاي سرتان مي‌آيند و ليون به اين شكل و با يك بازي متحدانه توانست به جمع چهار تيم پاياني برسد.

مشكل گوارديولا با ليگ قهرمانان چيست؟ آيا دستش رو شده و دورانش به سر آمده؟

بزرگ‌ترين مشكلي كه گوارديولا دارد، اين است كه بعد از ترك بارسلوناي رويايي و آمدن به مونيخ در چمپيونزليگ ناموفق بود. الان هم در فصل سوم با سيتي باز هم جزو چهار تيم قرار نگرفته. فصلي كه تمام شد فصل خوبي براي گوارديولا نبود اما در بازي ليون انتخاب تاكتيك او و چيدن دفاع 3 نفره حتي با اعتراض ساير بازيكنان روبه‌رو شد. گوارديولا يكي از مغزهاي متفكر فوتبال جهان است كه تيم‌هايش هميشه بازي فوق‌العاده زيبايي به نمايش مي‌گذارند اما ماجراي ليگ قهرمانان انگار تبديل به يك ماجراي نحس براي او شده ولي پپ همچنان يكي از بهترين مربيان دنياست. اينكه بقيه ياد گرفته‌اند چطور با تيم‌هاي گوارديولا بازي كنند مساله جديدي نيست. اين طبيعي است كه شما يك مچ پلن داريد براي بازي و با توجه به آناليزهايي كه صورت مي‌گيرد همه تيم‌ها مي‌دانند شما چه كار مي‌كنيد و هدف‌تان چيست. ولي مساله مهم اين است كه يك تيم آيا مي‌تواند در جريان بازي تغيير روش بدهد و آيا داراي بازيكنان با كيفيتي است كه بتوانند نتيجه را عوض كنند؟ همان‌طوركه در فوتبال دنيا گفته مي‌شود خنثي كردن بازيكني مثل مسي در هر صد بازي فقط 5 بار ممكن است. در هر صورت مسي كار خودش را مي‌كند مگر اينكه روز خوبش نباشد. ولي شناخته بودن گوارديولا مساله مهمي نيست. گوارديولا هم تيم حريف را مي‌شناسد و در بازي با ليون مي‌دانست آنها با 5 دفاع بازي مي‌كنند، بازي را مي‌بندند و دنبال ضد حمله هستند. منتها در بعضي بازي‌ها شرايط خاصي رقم مي‌خورد و بازيكنان در صدم‌هاي ثانيه تصميماتي مي‌گيرند كه تعيين‌كننده است.

از لايپزيگ بگوييد. آيا كاري كه آنها كردند قابل الگوبرداري براي سايرين هست؟

مالكان ردبول خيلي هوشمندانه لايپزيگ را انتخاب كردند. لايپزيگ يكي از شهرهاي قديمي و فوتبالي آلمان شرقي است. وقتي در سال 2006 در آلمان براي جام جهاني استاديوم‌ها را ساختند يك استاديوم مدرن هم در اين شهر ساخته شد. اين شهر يكي از شهرهاي فوق‌العاده با تاريخ آلمان است اما فوتبال اين شهر مرده بود. بيشتر تيم‌هايي كه در شرق آلمان هستند هيچ نقشي در فوتبال آلمان ندارند. آنها احتياج به ساختارها و استاديوم‌هاي جديد و منابع مالي خوب دارند. اين هم زمانبر است. اما وقتي كه مالك ردبول تصميم گرفت نام خودش را بزرگ كند و تبليغات وسيعي داشته باشد، با توافق با فدراسيون فوتبال آلمان توانست اجاره 25 ساله استاديوم لايپزيگ را بگيرد. بعد از آن با سرمايه‌گذاري خاص روي تيم، انتخاب مهره‌هاي خيلي خوب و آوردن رانگنيك به عنوان يكي از مهندسان خوب فوتبال پايه و حرفه‌اي توانستند پله پله تيم را بالا بياورند و الان يكي از بهترين تيم‌هاي بوندسليگا هستند. اين تيم، يك تيم دوم هم دارد كه در اتريش و در شهر سالزبورگ است و بازيكنان با استعدادي كه از قاره آفريقا و آسيا به اين تيم مي‌روند زير نظر آكادمي باشگاه كار مي‌كنند و اگر آنجا بدرخشند به لايپزيگ منتقل مي‌شوند. ديتريش ماتشيتز مالك ردبول با آن حجم سرمايه و كارخانه‌هاي بزرگ با اين كار تبليغات بزرگي براي خودش انجام داد. او مهندسي آوردن لايپزيگ به سطح اول فوتبال اروپا را انجام داد و زحمات زيادي كشيد و افراد باهوشي را به تيم اضافه كرد كه از نظر بحث ماركتينگ كمك زيادي كردند. آنها توانستند اين احساس را به مردم لايپزيگ بدهند كه اين تيم مال شماست. چون تيم‌هاي تاريخي لايپزيگ تيم‌هاي ديگري هستند و ردبول در آنها احساسي برنمي‌انگيخت. اما مديران ردبول با استفاده از روانشناسي مردمي، مردم را همراه خود كردند. اين خيلي مهم است كه بتوانيد احساس مردم را درك كنيد و حقايق را بگوييد. به خاطر همين مسائل الگوبرداري از اين سيستم خيلي سخت است.

ناگلزمان با 33 سال سن در نيمه‌نهايي اروپاست. آيا اين مساله كليشه‌هايي نظير تجربه يا سابقه را دستخوش تغيير نمي‌كند؟

ناگلزمان در واقع يكي از فوتباليست‌هاي معمولي بود كه فوتبال حرفه‌اي را زود كنار گذاشت و به تيم‌هاي پايه هوفنهايم رفت. هوفنهايم يكي از شهرهاي خيلي كوچك آلمان است و بعد از اينكه تصميم گرفته شد در آنجا آكادمي درست شود، ناگلزمان به عنوان مربي پايه مشغول به كار شد. ديتمار هوپ كه يكي از طرفداران سرسخت فوتبال به حساب مي‌آمد به ناگلزمان خيلي كمك كرد. او كسي بود كه وقتي هوفنهايم دچار مشكل شد و داشت سقوط مي‌كرد دستور داد ناگلزمان را كه يك مربي فوق‌العاده جوان و بي‌تجربه بود به عنوان سرمربي تيم انتخاب شود. بايد بگوييم هوپ به خاطر وفاداري‌اش به شهر كوچك هوفنهايم تصميم گرفته بود در آن منطقه يك تيم حرفه‌اي درست كند. او توانست هواداران دو شهر بزرگ نزديك هوفنهايم يعني مانهايم و هايدلبرگ را به سمت هوفنهايم جذب كند. اين وسط ناگلزمان به عنوان يك مربي با انگيزه توانست خيلي خوب احساس خودش را به تيم منتقل كند. مچ پلن‌هايش هميشه درست بود و انتخاب بازيكنانش صحيح او توانست هوفنهايم را بالاي جدول نگه دارد. وقتي شما اين حس را داريد كه بازيكنان‌تان افكار شما را قبول دارند و به آن احترام مي‌گذارند و همچنين حمايت كاملي از سوي باشگاه داريد، مي‌تواند به شما به عنوان سرمربي كمك كند. وقتي هوپ اعلام كرد ناگلزمان تا سال‌هاي سال مي‌تواند در اين تيم بماند همه را متحد كرد و سرمربي هم توانست نتايج خيلي خوبي بگيرد. او در لايپزيگ هم توانست همان تفكرات را ادامه دهد و بازيكنان را متقاعد كند. با كيفيت كاري كه از خودش نشان داد حالا جزو چهار تيم اول اروپاست. ما در فوتبال حرفه‌اي بحث تجربه و جواني و نداشتن سابقه نداريم. همه‌چيز به يك مساله برمي‌گردد. آيا يك سرمربي مي‌تواند تيمي را متحد كند؟ آيا مي‌تواند اعتماد به نفس بازيكنان را زياد كند؟ آيا او مي‌تواند باشگاه را عملا متحد نگه دارد؟ اينها ربطي به سن ندارد. يكي از مسن‌ترين مربياني كه خيلي موفق بود يوپ هاينكس بود كه سه‌گانه را برد. از آن طرف مربيان مسن ناموفقي هم داريم. پير يا جوان بودن معيار خوبي نيست. كيفيت فني و درك انساني يك سرمربي خيلي مهم است كه بتواند حس خوبي به باشگاه و هواداران بدهد.

آيا نبود هيچ تيمي از لاليگا در نيمه‌نهايي اين فصل به معناي پايان دوران طلايي اين ليگ است؟

نمي‌توانيم چنين چيزي بگوييم. به اين سادگي‌ها نمي‌توان در مورد دوران جديد حرف زد. خود رئال مادريد و بارسلونا به خوبي مي‌دانند ايرادات‌شان كجاست. آنها آناليز دقيقي از خودشان خواهند داشت. آنها بررسي خواهند كرد كه بازيكناني كه دارند بر چه اساسي انتخاب شده‌اند و‌ آيا به درد مي‌خورند؟ آنهايي كه در بارسلونا و رئال بازي مي‌كنند بايد بهترين‌هاي جهان باشند. اين مساله‌اي است كه بارسلونا با آن روبه‌رو است. بعد از گذشت دوران نسل طلايي بازيكناني انتخاب شدند كه به درد تيمي نخوردند. به عنوان مثال خريد دمبله از دورتموند همانند شليك به يك نقطه سياه بود و اين بازيكن به هيچ‌وجه نتوانست انتظارات را برآورده كند و با توجه به پول زيادي كه برايش پرداخت كردند، مجبور شدند پايش بايستند. گريزمان به همين شكل. او به بارسلونا نمي‌خورد. اين دليل كه يك بازيكن خوب است كافي نيست. بلكه شخصيت بازيكن نقش بزرگي دارد. بايد احترام متقابل بين بازيكن جديد و ساير بازيكنان وجود داشته باشد. در اين زمينه بارسلونا و رئال اشتباهاتي داشتند منتها دوباره خيلي زود اين دو تيم را جزو بالانشينان خواهيم ديد. 

 


اين نكته رواني را نبايد دست كم گرفت كه شما مي‌توانيد بازي‌ها را ببريد اگر در رختكن و در زمين تيم‌تان متحد باشيد. اين در بارسلونا ديده نشد. معمولا اين شكلي است كه وقتي شما دو يا سه گل مي‌خوريد بايد خيلي خشمگين شويد و اتحادتان قوي‌تر بشود براي جبران ولي بازيكنان بارسلونا آنقدر بي‌تفاوت بودند كه حتي خطا هم نمي‌كردند و در معرض گرفتن كارت هم قرار نمي‌گرفتند.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون