با شكست دو بر يك مقابل سويا در ليگ اروپا
منچستر باز هم دست خالي ماند
با شكست يونايتد مقابل سويا در نيمه نهايي ليگ اروپا، فصلي ديگر بدون جام براي منچستر به پايان رسيد. شاگردان سولشاير يكشنبه شب مقابل سويا با نتيجه دو بر يك شكست خوردند و از رسيدن به فينال باز ماندند. به اين ترتيب سولشاير آخرين جامي كه ميتوانست برنده شود را نيز از دست داد تا دوباره ترديدها در مورد شايستگياش شنيده شود. البته منچستر مقابل شاگردان لوپتگي بد كار نكردند. آنها خيلي زود به گل اول دست يافتند. اين گل را ستاره اين روزهايشان برونو فرناندز ار روي نقطه پنالتي به ثمر رساند. اما در اواسط نيمه دوم سوسو بازي را به تساوي كشاند. در ده دقيقه ابتدايي نيمه دوم يونايتد چندين موقعيت فوقالعاده براي گلزني خلق كرد كه بونو گلر سويا مانع از فروپاشي دروازه تيمش شد. اين دروازهبان چندين موقعيت را در حالت تك به تك از بازيكنان حريف گرفت. گل نزدنهاي منچستر در نهايت به ضربالمثل معروف فوتبالي «تيمي كه گل نزند گل ميخورد» منجر شد و سويا در دقيقه 78 با ضربه لوك دييانگ كه به صورت جانشين وارد زمين شده بود به گل برتري رسيد. تلاش يونايتد در اواخر بازي بينتيجه ماند و سويا، متخصص ليگ اروپا راهي فينال مسابقات شد.
ميتوان گفت تنها دستاورد يونايتد در اين فصل كسب سهميه ليگ قهرمانان اروپاي فصل بعد بود كه با ايستادن اين تيم در رتبه سوم حاصل شد. البته اين رتبه سومي را هم مديون وقفه در مسابقات و افت تيمهاي مدعي كسب سهميه نظير لستر بودند. فاصله يونايتد با تيمهاي اول و دوم هم به قدري زياد بود كه نميتوان آنها را تيمي ناميد كه در كورس قهرماني قرار داشت؛ فاصله 33 امتيازي با ليورپول قهرمان و 15 امتيازي با سيتي نايب قهرمان.
همچنين منچستريونايتد در جام حذفي و جام اتحاديه نيز به دستاورد خاصي نرسيدند. حال در چنين شرايطي اين سوال مطرح ميشود كه آيا يونايتد فصل موفقي را پشت سر گذاشته است؟ آيا مديران اين تيم ميتوانند روي سولشاير براي اهداف بلندمدت حساب باز كنند؟ چه سرنوشتي در انتظار يونايتدي است كه تنها دلخوشياش بعد از يك فصل طولاني تنها كسب سهميه ليگ قهرمانان است؟
مقايسه كردن دوران حال حاضر يونايتد با دوران طلايي سرالكس فرگوسن ديگر خيلي تكراري شده است. بعد از فرگي چهار مربي نيمكت منچستر را برعهده گرفتهاند. شايد بتوان گفت اولين كاري كه يونايتد بايد انجام دهد فراموش كردن دوران فرگوسن است كه اين خودش نوشتاري جدا ميطلبد. اما بدون در نظر گرفتن اينكه زماني منچستريونايتد مدعي اول كسب پريمير ليگ و صعود به مراحل پاياني ليگ قهرمانان و حتي قهرماني اين جام بود، ميتوان سولشاير را در مقايسه با سه مربي قبلي منچستر و ساير مربيان همرده خود ارزيابي كرد. اين مربي 47 ساله يك سال و نيم است هدايت يونايتد را برعهده داشته و اولين چيزي كه در دوران او به چشم ميخورد، روند سينوسي تيم است. او هنگامي كه هدايت تيم را برعهده گرفت، توانست چندين برد پياپي به دست آورد ولي به محض اينكه قراردادش از حالت موقت به دايم تبديل شد نتايج بد از راه رسيد و آنها در نهايت تنها توانستند جواز ليگ اروپا را به دست بياورند. در فصل جديد هم منچستر خوب شروع كرد، بعد افتاد در سراشيبي و دوباره همين روند را تكرار كرد و در انتهاي فصل اوضاع خوب شد و آنها رتبه سوم را كسب كردند. در چنين شرايطي و گرچه او از مجموع تقريبا 90 بازي كه روي نيمكت منچستر نشسته نصفش را برده، اما نشان داده چندان قابل اعتماد نيست و هميشه تيمش در آن بزنگاههاي مهم كم آورده است. تيمي كه از لحاظ مهره در وضعيت خوبي به سر ميبرد و از ساير مدعيان چيزي كم و كسر ندارد.
او قطعا فصل بعد روي نيمكت يونايتد است اما هيچكس از جايگاه او مطمئن نيست. شايد اگر جام ليگ اروپا كه قبلا با مورينيو به دست آمده بود، توسط سولشاير فتح ميشد، جايگاه اين مربي نروژي مستحكم ميشد اما از دست رفتن يك جام ديگر همانطوركه گفته شد چيزي جز افزايش ترديدها نسبت به توانايي سرمربي به وجود نميآورد.
سولشاير جزو مربيان نسل جديد فوتبال است. از آن دسته بازيكناني كه بعد از بازنشستگي به تيم سابقشان برميگردند. او و لمپارد و آرتتا و چند مربي ديگر در سطح فوتبال اروپا مشغول هستند. سولشاير بهترين آنها نيست و لقب بدترين را هم نميتوان به او داد. واقعيت اين است كه او بد كار نكرده اما تيمي كه او مربيگرياش را برعهده دارد، تيمي نيست كه بتواند چند سال متوالي بدون جام بماند. هواداران، مالكان و بازيكنان جام ميخواهند. كاري كه تعويض طلايي فرگوسن هنوز از پس انجام دادنش برنيامده و معلوم نيست اصلا بتواند چنين كاري انجام بدهد.