بررسي روانشناختي سريال همگناه
حسين بهلولي
در مورد سريال همگناه بايد اين نكته بسيار مهم را بازگو كرد كه برخلاف پرطرفدار بودن سريال موارد بسيار زياد روانشناختي نيز در آن وجود دارد. سريال همگناه كه به كارگرداني مصطفي كيايي و نويسندگي محسن كيايي و علي كوچكي براي پخش در شبكه خانگي توليد شد در مورد خانوادهاي است كه ريشه بسياري از مشكلات آنها به گذشته باز ميگردد و جستوجوي علتهاي مسائل زندگي در گذشته و دوران كودكي افراد تقريبا مورد توافق اكثر روانشناسان است. در اين سريال شاهد ماجراهاي پيش روي افراد يك خانواده هستيم كه به سبب تكيه بر نگرشها و سبك زندگي سنتي براي هريك از آنها اتفاقاتي ميافتد و در اين ميان تلاشهاي فريد براي حفظ صلابت خاندان صبوري بدون توجه به پيامدهاي آن توجه ما را به خود جلب ميكند كه در ادامه به آن خواهيم پرداخت. خانواده داستان براي حفظ انسجام خود صلاح ميدانند كه مانع از ورود افرادي شوند كه به لحاظ خانوادگي و اجتماعي همسطح آنها نيستند؛ همانطور كه در سبكهاي فرزندپروري «بامريند» گفته شده، خانوادههاي مستبد داراي چنين ويژگيهايي هستند: كنترل بسيار بالايي روي فرزندان خود دارند و استقلال بچهها پايين است، ما ميبينيم پدر خانواده صبوري چنين ويژگي دارد و وقتي فريبرز ميخواهد با همسرش ليلا كه دوستش دارد، زندگي كند مانع شده و آنها را از هم دور ميكند و نكته جالب اينجاست كه وقتي از آنها ميپرسند كه چرا با فرزندتان چنين رفتاري داريد، ميگويند(فرزند من بايد جوري باشد كه من ميخواهم). ما شاهد انتقال اين سبك فرزندپروري به فرزندانشان هستيم طوري كه كاراكتر فريد دقيقا رفتارهايي را انجام ميدهد كه انگار به صورت ضبط شده از پدرش دريافت كرده و انجام ميدهد. «موري بوئن» در نظريهاش از انتقال چند نسلي ياد ميكند كه دقيقا «فريد» رفتارهاي مستبدانه پدرش را اجرا ميكند و شاهد يك گسل عاطفي در خانواده او هستيم، دختر بزرگ خانواده سارا؛ كنار آنها نيست و همراه با فريبرز عموي خود زندگي ميكند و دختر كوچكتر او سيما كه با طرز فكر پدرش بسيار مخالف است. در ادامه ميتوانيم بپردازيم به شكلگيري طرحوارههاي افراد اين خانواده: همانطور كه در بالا اشاره شد، تصميمات خودسرانه و يكجانبه و رفتارهاي سختگيرانه فريد خبر از وجود طرحواره «معيار سختگيرانه و استحقاق و بزرگ منشي» در كاراكتر «فريد» ميدهد كه در او بسيار بارز است. در همه اتفاقات خانواده نقش پررنگ حضور او را مشاهده ميكنيم و ماحصل اين طرحوارهها را در آينده فرزندانش سارا و سيما و ديگر افراد خانواده شاهد هستيم. فريده كه تنها دختر خانواده صبوري است؛ داراي تله «محروميت هيجاني» و به سبب سبك و سياق اين خانواده همچنان از ابراز احساسات خود جلوگيري ميكند و حتي در برههاي از زمان از همسر خود جدا ميشود در حاليكه هنوز به او علاقه دارد. در اين ميان فرزندان فريده، امين و آرمان كه همراه با مادر خود در اين خانواده رشد يافتهاند، درگير يكسري مشكلات و تلههاي روانشناختي شدهاند. مانند طرحواره «ايثارگري» در«آرمان» كه به سبب تحقيرها و سبك كنترلگرانه خانوادهاش دچار تله «نقص و شرم» نيز هست اما ايثارگري او را در كمكهاي افراطي به سامان، سيما، زيبا و ديگر افراد خانواده مشاهده ميكنيم حتي ازدواج آرمان با زيبا نشاندهنده اين است كه او در گذشته از محبت و توجه مادري محروم بوده و با اين وصلت نيازهاي كودكي خود را برآورده ميكند. اين سريال نقش مهم والدين در شكلگيري آسيبهاي رواني را به خوبي نشان ميدهد. به عنوان مثال فرزندان فريبرز كه به دليل جدايي پدر و مادرشان از كودكي و بدو تولد با محروميتهايي روبهرو بودهاند منجر به شكلگيري تلههاي روانشناختي در آنها شده و تلههايي كه پيمان با آنها دست و پنجه نرم ميكرد بسيار در اين نقش چشمگير بود. از جمله تله «نقص و شرم» و تله «جبران افراطي» كه پدرش مجري قانون بود و او بزرگترين مجرم شهر... . پيمان پس از فوت مادرش دچار افسردگي دوقطبي و شكلگيري توهمات حضور مادرش شده بود كه نشاندهنده آسيب شديد به روحيات اوست. پريا نيز دچار تله «محروميت هيجاني» بود و اين موضوع كاملا احساس ميشد از آنجايي كه او همواره به دنبال عشق، آرامش و خانوادهاي با ثبات بود. فرهاد كه كوچكترين عضو خانواده صبوري است به دليل تعارضاتي كه در زندگي دارد و بيشتر تحت نظر فريد بوده كمكم دچار تله «اطاعت» شده است كه در ماجراي تصادف او و مرگ پدر هديه با فريد مشورت ميكند و فريد او را براي دور ماندن از آسيب در اين ماجرا به خارج از كشور ميفرستد تا تحصيلات خود را به پايان برساند اما او با اين تعارضات كنار نيامده و بعد از سالها به ايران باز ميگردد. او در جريان كمك به فرزندان مقتول دست به ترحم ميزند و در ادامه وارد رابطه عاطفي با هديه ميشود كه ميبينيم، هديه هم به دليل بزرگ شدن در پرورشگاه و خانه عموي خود كه وضعيت چندان خوبي هم ندارند داراي تله «محروميت هيجاني» است. او كه به دليل از دست دادن پدر به دنبال تكيهگاهي امن ميگردد وارد رابطه با فرهاد ميشود. سخن آخر اينكه به خانوادهها توصيه ميكنم كه به اختلافات در خانواده دامن نزنند و در صورت بروز هرگونه تعارض حتي در مورد كوچكترين و پيش پا افتادهترين موضوعات از نظر عموم افراد براي رفع آن به صورت دو طرفه يا چند جانبه تلاش كنند و اگر خودشان از پس اين كار بر نميآيند يا علم و توانايي آن را ندارند كه آن مسائل را حل كنند، ميتوانند از روانشناسان ذيصلاح كمك بگيرند و لحظات بهتري را در زندگي بسازند.
روانشناس و طرحواره درمانگر