مستضعف خواري، معيار حكومت چيست؟
3- حكومت قبل از ويران كردن آلونك زني بيمار يا تصاحب روستايي فقير، ويلاها و زمينخواريها و كوهخواريها و باستيهيلزها را ويران كرده لذا احساس تبعيض نميكند. حال آنكه نوك كوه يخ زمينخواري نيز رسيدگي نشده و نمونهاش مساله اوقاف و پيرامون دماوند بود كه اصولا وقف كه امري خصوصي است به آن تعلق نميگيرد.
4- حكومت نبايد سقفي را ويران كند مگر آنكه بيپناه زير آن سقف را در جايي بهتر مستقر كرده باشد.
5- حكومت نماد حاكم اهل رحم است. اعمال حكومت لباس حاكم مسلمين است لذا اتباع حاكميت بايد همنظر با امام علي ميبودند.
6- حاكم خود را در حد ضعيفترين فرد حاكميتش يعني مثلا مرحوم آسيه پناهي و امثالهم درميآورد نه در حد افرادي به تمكن حداد عادلها. لذا علي(ع) در آلونك مينشيند تا ديگر اتباع حكومت خويش را دريابد.
پيروي از آن حكومت لااقل شباهتهايي را ميطلبد اما محل فعلي همين بنياد مستضعفين در منطقه مستكبرين نيست؟ اين بايستهها گرچه ظاهر مسالهاند و آموزهها بسيار عميقترند اما رعايتشان لااقل باعث ميشد كه امثال بنياد مستضعفان فردا متهم به مستضعفخواري نميشود.
7- حاكميت رنج و درد و مرگ مستضعف را مرگ خويش ميداند لذا اعمال خلاف عقيدهاش را محكوم و مرتكبين را ولو برادر خود باشد، نقره داغ(آهن كف دست عقيل) ميكند.
با توجه به آنچه گفته شد در مساله مستضعفخواري در موارد فلان روستا توسط بنياد يا مساله آسيه پناهي توسط شهردار كرمانشاه و همكاران، نظام ما بايد سازوكاري از ناحيه حكومت ابداع كند تا از جهت حقالناس و آسيب روحي در رويههاي مشابه بدون تامين محل سكونت مستضعفين و شهروندان ايراني حق تخريب وجود نداشته باشد. در هر صورت در موارد اينچنيني چنانچه فرد مستضعف ولو در ملك ديگري باشد ولي قادر به تامين سرپناه نباشد؛ حاكميت موظف به تامين سرپناه براي ايشان از بيتالمال(منابع تحت اختيار رهبري يا وزارت كشور يا سازمانها و بنيادهاي متولي) است.
لذا تا سقف جايگزيني اختصاص ندهيم حق تعرض ممنوع است. حكومت براي همين است.