روزنامه توفان
مرتضي ميرحسيني
دوم شهريور 1300 بود كه اولين شماره از روزنامه توفان، به مديريت محمد فرخي يزدي منتشر شد. فرخي كه حتي در اوج بحران و تلخي، آرمانهاي انقلاب مشروطه را از ياد نبرده بود به هدف نقشآفريني بيشتر و موثرتر در صحنه سياسي كشور اين روزنامه را تاسيس كرد. توفان در سال نخست فقط روزهاي دوشنبه و جمعه منتشر ميشد و از سال دوم، چهارشنبه هم به اين دو روز اضافه شد و نظم انتشار به هفتهاي سه روز تغيير كرد. نشريهاي 4 صفحهاي بود كه صفحه دوم و بخشي از صفحه سوم آن به پوشش اخبار رسمي و غيررسمي داخلي اختصاص داشت و صفحه سوم را با ترجمه اخبار و گزارشهاي خبرگزاريهاي خارجي يا پاورقي پر ميكردند و همه تبليغات و آگهيهاي تبريك و تسليت را در صفحه آخر جاي ميدادند. سرمقالههاي جنجالي و دردسرساز اين روزنامه در همان صفحه اول، اغلب اوقات زير يكي از شعرهاي خود فرخي چاپ ميشد.
نويسندگان مهم و مشهور زيادي در سالهاي مختلف براي توفان نوشتند و در ميان آنها كساني مثل احمد كسروي و حبيب يغمايي و محمدتقي بهار همكاري نسبتا منظمتر و مستمري با فرخي داشتند. توفان روزنامهاي پيشرو و انتقادي، با رويهاي متفاوت از صداي رسمي بود، زيرا فرخي ميگفت: «ما معتقديم كه رويه انتقاد يكي از بهترين صور تصحيح اخلاق است.
بالاخره مرام ما، استقرار آزادي و حريت است و سعي خواهيم كرد كه آن اصول، به تمام معني اجرا شود.» مثلا پاييز 1302 كه تبليغات طرفداران رضاخان درباره نقش او در برقراري امنيت در كشور بالا گرفته بود، فرخي در سرمقالهاي به اين هياهوها تاخت و در اعتراض به توقيف روزنامه اقدام و تبعيد مديرمسوول آن سرمقالهاي با عنوان «امنيت چيست؟» نوشت و اين شعر را هم ضميمهاش كرد: «با مشت و لگد، معني امنيت چيست؟/ با نفي بلد، ناجي امنيت كيست؟// با زور مرا مگو كه امنيت هست/ با ناله ز من شنو كه امنيت نيست!» گاهي هم بخشي از يك صفحه چاپشده را خالي ميگذاشت و به اين شكل به سانسور و محدوديت كه مانع كار (و انجام درست وظيفه) مطبوعات بود، اعتراض ميكرد. توفان چند بار به بهانهها و اتهامهاي مختلف، توقيف شد و گاهي چند ماه تا انتشار دوباره آن فاصله افتاد. حتي خود فرخي گاهي زير فشارها، لحن خود را ملايم كرد و سطح انتقاد را از حد مقامات اول كشور به مديران مياني و چهرههاي كماهميت تنزل داد.
گرايشي نصفهنيمه - و البته تا حدي سطحي و كممايه - به سوسياليسم هم در اين روزنامه وجود داشت كه در مقالاتي درباره تاريخ و اصول سوسياليسم و بولشويسم خودش را نشان ميداد. از اينرو گاهي فرخي را به نوكري براي شوروي و اجراي سياستهاي آن در ايران متهم ميكردند.
گاهي هم انگ و افتراهاي ديگري به او ميچسباندند. البته او فرياد ميزد كه «توفان متكي به اجانب نيست. توفان وظيفهخور دولت نيست. توفان جز سعي و عمل نخواهد ديد. توفان وظيفه قلم حقنويس خود را نوشتن خدمت خادمين و خيانت خائنين ميداند و بس»، اما سنگيني سايه برخي از اين اتهامات هميشه روي نام او و روزنامهاش باقي ماند.
انتشار توفان كه حيات آن به زندگي مديرش گره خورده بود با موانع فراوان و توقيفهاي چندباره تا زمستان 1307 ادامه يافت.