عليزاده، الهامبخش و تاثيرگذار
كيوان ساكت
استاد حسين عليزاده يكي از چهرههاي تاثيرگذار چند دهه اخير موسيقي ايران هستند و آثار و كتابها و نواختههايشان الهامبخش بسياري از هنرمندان جوان است. من در دوران نوجواني و سالهاي نخستين انقلاب خاطرات بسيار خوبي از برخورد گرم و پرمهر و حمايتهايشان دارم كه هرگز از خاطر و ذهنم زدوده نميشود و همواره قدردان مهر ايشان هستم. موسيقي استاد و نوآوريهايي كه در زمينه موسيقي در نواختن تار و سه تار و آهنگسازيهايي كه براي اركسترهاي ايراني و غيرايراني انجام دادند بيانگر نگاه و سليقه ويژه استاد عليزاده به نوازندگي و آهنگسازي است. در نگاه ايشان موسيقيسازي يعني موسيقياي كه براي ساز نوشته ميشود بايد بتواند شخصيت مستقل خود را داشته باشد. كسي كه نخستينبار موسيقيسازي و آوازي را از هم جدا كرد و آثاري كه براي آنها نوشت آثار كاملا متفاوتي بودند استاد علينقي وزيري بود، پس از ايشان شايد به جرات بتوان گفت در زمينه تار و سه تار كسي كه موسيقيسازي و آوازي كاملا جدا از هم كرد استاد حسين عليزاده است. نخستين كارهاي ايشان «ده قطعه براي تار» است. خاطرم هست به همراه مادرم به كانون چاوش رفتم تا با مشورت برايم يك تار يحيي انتخاب كنند. آن زمان من دو تار شاهرخ داشتم كه آنها را به قيمت 5000 تومان از پدر آقاي حميد متبسم خريده بودم. اين دو تار را به آقاي گلمحمدي كه استاد عليزاده معرفي كرده بود، دادم و هشت هزار تومان ديگر هم پرداخت كردم تا توانستم آن تار يحيي را بخرم. در واقع من آن زمان يعني سالهاي 58 و 59 يك تار يحيي به انتخاب استاد عليزاده از آقاي گلمحمدي به قيمت 18 هزار تومان خريدم.
استاد عليزاده جزو هنرمندان مورد علاقه من است. آن روزها من ساعت شش صبح در سرما و گرما به كانون چاوش براي آموزش ديدن موسيقي ميرفتم (پيش از آنكه تار خودم را بخرم استاد سازي در اختيارم ميگذاشت) و تمرين ميكردم. استاد ساعت سه دوباره به كانون برميگشتند و كلاسها آغاز ميشد. يك بار من خواهش كردم كه سر كلاسشان باشم و ايشان هم قبول كردند. من سر كلاس نشستم و ايشان به چند نفر از شاگردانش از جمله فريدون احتشامي درس ميداد و آن كتاب 10 تمرين اول كه هنوز چاپ نشده بود به صورت گوشي به شاگردان درس ميداد را بزند. ساعت شش صبح فرداي آن روز، زماني كه مطابق معمول كلاس رفتم چاوش اولين چيزي كه من زدم يكي از آهنگهاي 10 تمرين بود كه ديروز در كلاس شنيده بودم. استاد عليزاده به من گفت: اين را كجا شنيدي؟ نت آن را كه نداري؟ گفتم: ديروز كه درس ميداديد بخشهايي از آن را به خاطر سپردم. ايشان پاسخ داد: ضبط صوت خوبي داري. يعني حافظهات خوب است.
آن روز استاد آن كار را كامل درس دادند و من آن را فرا گرفتم. قرار بود به مشهد بازگردم، استاد عليزاده نتهاي 10 تمرين را كه دستنوشته آقاي ارشد طهماسبي بود، در اين كاورهاي پلاستيكي به من دادند و گفتند: برو از اينها كپي بگير! ولي گم نكني چون قرار است چاپ شود. (آن زمان نتها به شكل دستنوشته و با شابلون بود و كار سختي داشتيم). من آنها را كپي گرفتم و قبل از اينكه كتاب چاپ شود، من اين آهنگها را زده بودم. اين خاطره براي من بسيار شيرين است و هرگز از خاطرم نميرود. البته از همان سالها خاطرات ديگري هم از استاد عليزاده دارم كه همگي براي من بسيار عزيزند. زادروز اين استاد گرامي را به ايشان و همه علاقهمندان به موسيقي فرخندهباش ميگويم.