• ۱۴۰۳ چهارشنبه ۵ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4726 -
  • ۱۳۹۹ دوشنبه ۳ شهريور

گزارش «اعتماد» از نشست مجازي «روز بزرگداشت ابوعلي سينا» در انجمن آثار و مفاخر فرهنگي

بوعلي يونان‌زده نيست

صدرا صدوقي

ابن‌سينا درخشان‌ترين چهره در تاريخ فرهنگ ما و بزرگ‌ترين نماد انديشه و علم در تمدن اسلامي است. هيچ شخصيت ديگري را نمي‌شناسيم كه بتواند در فلسفه و پزشكي و جنبه‌هاي ديگري از دانش و دانايي با ابوعلي سينا برابري كند. انجمن آثار و مفاخر فرهنگي شنبه اول شهريورماه به مناسبت روز بزرگداشت شيخ‌الرييس ابوعلي‌سينا طي يك نشست مجازي ميزبان حسن بلخاري رييس انجمن، نجفقلي حبيبي پژوهشگر آثار ابن‌سينا، حسين كلباسي‌اشتري و قاسم پورحسن اعضاي هيات علمي گروه فلسفه دانشگاه علامه طباطبايي بود كه هر يك از اين استادان ديدگاه‌هاي خودرا درباره جايگاه و اهميت اين حكيم و فيلسوف برجسته ايراني بيان كردند. در ادامه مهم‌ترين بخش‌هاي سخنان استادان حاضردر اين نشست را مي‌خوانيد.

 

 

شرح ابن‌سينا بر «ميمر چهارم اثولوجيا»

حسن بلخاري:

بحث من درباره شرح ابن‌سينا بر «ميمر چهارم اثولوجيا» با عنوان «في شرف عالم العقل و حسنه» است. ابتداي اين ميمر اختصاص به تعريف حس باطن بر سبيل مشاهده و نه قياس عقلي دارد. ابن‌سينا متاثر از كلام اثولوجيا معتقد است نفس چون اين جهان را خوار انگارد و روي از شهواتش برگرداند و از آلودگي‌ها خود را به دور دارد، آماده قبول فيض علوي شده و هستي باطن را ادراك و مشاهده مي‌كند. در اين صورت نوري از حضرت حق‌تعالي بر او تابيده و هر چه غير او است را از ذهن و روح او برمي‌گرداند. نفس در اين موقعيت خوشحال شده، لذت برده و عزت مي‌يابد. وارستگي نفس و پيراسته شدن از هر آلودگي، نفس را مستعد و بهره‌مند از محاسن و نيكويي‌هاي جهان عقل مي‌كند. درك اين معنا از طريق قياس قابل اثبات است، اما كيفيت و ماهيت آن صرفا بر اساس مشاهده [شهود] خواهد بود. از ديدگاه ابن‌سينا درك و شهود حقيقي و بهره‌مندي نفس از جهان نوراني عقل و اثبات آن به وسيله قياس به تمثيلي قابل بيان است. شخصي كه شيريني را ببيند البته بر شيرين بودن آن مي‌تواند استدلال كند اما كسي كه شيريني را چشيد، مي‌تواند از لذت خاص آن بگويد. يعني كسي به حقيقت درك مي‌رسد كه نفسي پاك داشته باشد. به عبارتي از ديدگاه پورسينا وجود هر گونه عيب و نقصي (در مثال فوق فقدان يا عدم سلامت حس چشايي) نفس را از ادراك حقيقي بازمي‌دارد. سپس ابن‌سينا به شرح اين نكته اثولوجيا مي‌پردازد كه نوري از نور حق بر نفوس پاك خطور مي‌كند. نوري از حضرت ذات كه به هر شيئي كه مستعد قبول اين نور است مي‌رسد و به يك عبارت حجابي براي ظهور اين نور بر شيء وجود ندارد الا محجوبيت خود شيء. بنابراين نور حق بر هر چيزي كه مستعد قبول اين نور است، مي‌رسد و البته در رسيدن به اين نور مراتب و ترتيباتي وجود دارد كه به شيء برمي‌گردد. نكته بسيار مهمي كه ابن‌سينا متذكر مي‌شود، اين است كه نور از نظر نوريت بر هر كه قابل تجلي باشد، افاضه مي‌شود اما اشيا و موجودات عالم از نظر پذيرش اين نور يكسان نيستند و اين به دليل ماهيت نور الهي و احتجاب آن نيست، بلكه به دليل استعداد و ظرفيت قابل يا پذيرنده نور است. ابن‌سينا با ذكر عنواني چون اصناف روحانيون به شرح مراتب موجودات در قبول فيض الهي يا همان نور حق مي‌پردازد. از ديدگاه شيخ‌الرييس همچنان كه اشاره كرديم روحانيون يا موجودات مجرد از ماده، شامل عقول، نفوس در عقول و نفوس زكيه هستند. عقل به صورت بالفعل حامل تمامي صور موجودات عالم است و اين نه به معناي كثرت كه از لوازم ذلتي عقل است. نتيجه نهايي اينكه ابن‌سينا در شرح ميمر چهارم مطلقا تاكيدي بر حسن و زيبايي ندارد، در حالي كه زيبايي جهان عقل نه‌تنها عنوان ميمر بلكه ماهيت اين ميمر است، اما ابن‌سينا ترجيح مي‌دهد چگونگي بسط نور حضرت حق به انفاس قدسيه و زكيه و تجلي حق اول در تمامي مراتب و سطوح عالم را مورد بحث قرار دهد. تنها نكته‌اي كه در باب زيبايي بيان مي‌كند اينكه عالم محسوس نقشي از عالم معقول است و واسطه ميان هستي معقول و هستي محسوس روحانياني مجرد از ماده هستند و فرق بين اين وسائط با نفوس عالم محسوس اين است كه اين وسائط برتر از ماده‌اي هستند كه بر آن نقش بسته‌اند. به عبارتي نفوس در تنزيل به ماده، به همان زيبايي و زينت ذاتي خود ظاهر نمي‌شود و به عبارتي در اين تنزل، از لطافت و جمال و زيبايي‌شان كاسته مي‌شود.

 

انديشه‌هاي پزشكي شيخ‌الرييس

در كتاب دوم «القانون»

نجفقلي حبيبي:

بحث من درباره كتاب دوم قانون ابن‌سيناست. كتاب قانون در طب نوشته شده است و طبق عادت آن زمان كه براي كتاب‌ها، جلد اول و دوم نوشته مي‌شد، كتاب اول و دوم و... نامگذاري شده و درحقيقت نام كلي اين كتاب، القانون است و به پنج كتاب تقسيم شده است. كتاب اول در كليات طب است كه مقدمات را در بر مي‌گيرد و كتاب دوم نيز درباره داروهاست. داروها يا ادويه‌ها نيز به دو دسته تقسيم مي‌شوند؛ داروهاي مفرده و داروهاي مركبه. ابن‌سينا درباره داروهاي مركبه در آخر كتاب «قانون» بحث مي‌كند و در قالب آن، تجربيات خود را در ساختن داروهاي تركيبي مشخص مي‌كند. بحث ديگر او درباره مسائل كلي در خصوصيات داروها و تاثيراتي است كه اين داروها دارند. داروها در طب قديم به سه گروه عمده تقسيم مي‌شدند؛ داروهاي گياهي، يعني داروهايي كه مبدا آنها گياه است، داروهاي حيواني كه از حيوانات گرفته مي‌شوند و داروهاي معدني كه از معادن به دست مي‌آيند. اما بيشترين قسمت داروهاي مفرده، داروهاي گياهي‌اند و بعد از آن، منابع حيواني و معدني اهميت دارند. ابن‌سينا در اين كتاب درباره داروهاي معدني و حيواني هم توضيح مي‌دهد؛ البته درباره داروهاي گياهي هم مطالبي را عنوان مي‌كند. به عنوان نمونه بيان مي‌كند كه چه گياهان دارويي‌اي بايد خشك‌ شده و پوسيده باشند يا چه گياهاني بايد ‌تر و تازه و شاداب مورد استفاده قرار بگيرند؛ لذا خصوصيات گياهان دارويي و قواعد صحيح ساخت و استفاده از آنها را با دقت خاصي بيان مي‌كند؛ چيزي كه امروز آن چنانكه بايد مورد توجه و دقت افراد فعال در اين زمينه‌ها نيست. درحقيقت ابتكار ابن‌سينا در اين كتاب اين است كه تمام گياهان دارويي و داروهاي گياهي را بررسي كرده و متوجه شده است كه اينها شانزده خاصيت دارند كه برخي از آنها ممكن است هر شانزده خاصيت و برخي تعداد كمتري از اين خواص را دارا باشند. بنابراين شانزده جدول فراهم كرده كه بسيار مهم است. ابتكار مهم ابن‌سينا اين است كه داروهاي مفرده را سازماندهي كرده است و بيان مي‌كند كه به اين طريق، هر فردي مي‌تواند احتياجات دارويي خود را مرتفع كند.

 

ابتكار ابن‌سينا در بيان مساله واجب‌الوجود

حسين كلباسي‌اشتري

بوعلي‌سينا در نمط چهارم اشارات به تقسيم موجود به واجب و ممكن؛ سپس به اثبات واجب‌الوجود پرداخته كه بحثي مهم و دقيق است. او وقتي به تشقيق شقوق و تفريع فروع مي‌پردازد، مي‌خواهد همه احتمالات بحث را براي دفع دخل مقدر مطرح كند و پاسخ دهد كه اين امر نشان‌دهنده نبوغ اوست. به دنبال بحث ابن‌سينا در اثبات واجب‌الوجود و اينكه هر موجودي چنانچه بخواهد هستي يابد، بايد از مبدايي هستي خود را بگيرد؛ در اينجا تقسيمي صورت مي‌گيرد: تقسيمي كه در حقيقت به واجب بالذات و واجب بالغير منتهي مي‌شود. همچنين نكته ديگري هم اينجا مطرح شده كه درباره زيادت وجود بر ماهيت است. شيخ‌الرييس در شفا به اين عروض اشاره كرده است و البته برخي فلاسفه بعدي بر او خرده گرفته‌اند كه شيخ، تعلق وجود به ماهيت را از نوع تعلق اعراض به جواهر دانسته است؛ حال آنكه متوجه سخن شيخ نشده‌اند. به‌ويژه ابن رشد كه سخن ابن‌سينا را به درستي فهم نكرده است، اما ابن‌سينا تاكيد مي‌كند كه بين عرض و عرضي تفاوت وجود دارد و اينها از نوع عروض اعراض بر جوهر نيستند و كاملا روشن و صريح، نحوه اتصاف وجود به ماهيت را بيان مي‌كند. ابن‌سينا بيان مي‌كند كه واجب‌الوجود بالذات از جميع جهات واجب‌الوجود است. اين انديشه و اصل بيان شده از سوي شيخ‌الرييس بعدها در مشارب فلسفي اغلب فيلسوفان عالم اسلام راه يافته است. حكماي شيراز، خواجه نصيرالدين طوسي و البته ملاصدرا به صورت خاص اين اصل را مطرح كرده‌اند. ملاصدرا در منهج دوم از جلد اول اسفار همين اصل را در سرفصل بحث خود آورده است كه واجب‌الوجود بالذات از جميع جهات واجب‌الوجود است. درحقيقت اين اصل داراي يك نكته ابتكاري است كه ابن‌سينا با طرح اين موضوع درصدد است تا مابقي احتمالاتي كه مترتب بر كثرت مبدا اولي و كثرت علت اولي كه شريك باري تعالي شود را نفي كند تا هر احتمالي كه افاده كثرت واجب يا شريك باري كند را در بدو امر ممتنع و محال اعلان ‌كند. در حقيقت اين يك مساله مهم و اساسي است كه واجب‌الوجود بالذات، واجب‌الوجود در جميع جهات است. اين همان است كه در قرآن كريم با عنوان «اله» آمده است؛ لذا وقتي مي‌فرمايد «لا‌اله الا‌الله» يا بيانات ديگري كه اشاره به وحدانيت حق تعالي دارد، همه حاكي از اين است كه نمي‌توان مبدا را به عنوان مبدا سرمدي نامتناهي واجب فرض كرد و براي آن شريك قرار داد. در حقيقت ابن‌سينا با طرح اين اصل مهم تمام احتمالاتي كه مي‌تواند منجر به فرض شريك براي باري يا تعدد واجب شود را منتفي مي‌كند.

 

ابن‌سينا يوناني‌زده نيست

قاسم پورحسن:

ابن‌سينا در سال ۳۷۰ قمري متولد شد و در سال ۴۲۸ قمري در همدان چشم از جهان بست. او تا سال ۳۹۲ قمري در بخارا حضور داشت و بعد به ري و همدان و اصفهان رفت. ابن‌سينا در سال ۴۱۴ قمري به اصفهان وارد مي‌شود و سال ۴۲۸ قمري از دنيا مي‌رود، او طي حدود ۱۵ سال، اكثر آثار مهم خود را در اصفهان به رشته تحرير درمي‌آورد. البته در گرگانج هم رساله‌هايي را نوشته است و در همدان هم، نگارش كتاب «شفا» را آغاز مي‌كند، اما وقتي كه وارد اصفهان مي‌شود، سنت فلسفي اصفهان را پايه‌گذاري مي‌كند و در نتيجه مركز حيات عقلي عالم اسلام از بغداد به اصفهان منتقل مي‌شود. بعد از ابن‌سينا هر كس بخواهد وارد ساحت علوم عقلي شود، بايد به اصفهان برود؛ حتي سهروردي هم كه همدرس فخر رازي است از مراغه به اصفهان مي‌آيد تا در باب انديشه ابن‌سينا مطالعه كند. در دوره ملاصدرا هم وضع اين‌گونه بود كه هر كس مي‌خواست به عرصه فلسفه وارد شود، بايد انديشه ابن‌سينا را فهم و مطالعه كند، از اين‌رو ملاصدرا هم خوانش دقيقي از ابن‌سينا دارد. او در كتاب اسفار بيان مي‌كند كه كتاب المباحثات ابن‌سينا بي‌مانند است و بعد از او به ندرت متفكري داريم كه آن را درست فهم كرده باشد. در حقيقت ابن‌سينا با عزيمت به اصفهان حيات عقلي را به اين ديار به ارمغان آورد و بعد از آن بود كه حيات عقلي در اصفهان شكل گرفت و نگاه ويژه جهان اسلام به اين شهر معطوف شد. اما مساله مهم ديگر اين است كه ابن‌سينا نه يوناني‌زده است و نه شارح فلسفه يونان و نه پيرو افلاطون و ارسطو. او انديشه افلاطون و ارسطو را به درستي مطالعه كرده و نقدهاي او بر اين دو فيلسوف هم واضح است. ابن‌سينا تاكيد مي‌كند كه دو ساحت مستقل يونان و غيريوناني وجود دارد كه شناخت آن در حقيقت موجب فهم بنيادين از فلسفه خواهد شد. علامه طباطبايي هم بيان مي‌كند كه فلسفه يعني تفكر آزاد عقلي؛لذا ديدگاه علامه نيز ريشه در فهم ابن‌سينا دارد كه بر اساس آن فلسفه متعلق به جغرافياي خاصي نيست كه تفكر آزاد عقلي است. ذكر اين نكته نيز ضروري است كه ابن‌سينا مهم‌ترين متفكري است كه ميراث تمدن اسلامي را پايه‌گذاري كرد و عقلانيتي كه او مطرح مي‌كند نيز امروز بايد بيش از پيش مورد توجه و مداقه قرار بگيرد. ابن‌سينا در باب فلسفه‌هاي شرقي بيان مي‌كند كه بنياد اين فلسفه‌ها بر خرد ايراني است. او همچنين پرسش از وجود، معرفت و نفس را مطرح مي‌كند كه پرسشي مهم و بنيادي است. همچنين در بحث تدبير منزل و سياست نيز بيان اصلي و كليدي‌اش در باب خانواده، جامعه و زن و مرد است و همانند فارابي اشاره مي‌كند كه زن و مرد در نيروي تخيل و عقل و احساس برابرند. براي جمع‌بندي هم بايد بيان كنم كه اگر مي‌خواهيم در ترسيم آينده خودمان موفق باشيم، بايد ميراث هزاران ساله‌مان را بازشناسي كنيم و خوانشي صحيح از اين ميراث داشته باشيم.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون