هنوز هيچ مظنوني از سرقت مسلحانه مزرعه حكمت شناسايي نشده است
گروه اجتماعي| هنوز از آخرين روز مرداد 10 روز بيشتر سپري نشده است و هنوز خبري از دستگيري سارقان مسلحي كه به مزرعه روزنامهنگار سابق حمله كرده و پس از ضرب و شتم آنها سرقتي ميلياردي كردند، نشده است. ماجراي حمله به مزرعه «علي حكمت» در حالي در نخستين ساعات سي و يكمين روز مرداد در محدوده بزرگراه ساوه- همدان به وقوع پيوست كه از همان ساعات اوليه حمله سارقان يكي از كارگران مزرعه با پليس تماس گرفته و اين حمله را گزارش كرده بود. با اين حال تماسهاي كارگر اين مزرعه قابل بررسي است ولي به جز كارگر مزرعه، دو نفر ديگر نيز با پليس تماس گرفتند. يك وكيل دادگستري كه از قضا همسايه «علي حكمت» است و ديگري پسر «علي حكمت». پاسخي كه به «نعمت احمدي» وكيل دادگستري از سوي پليس داده شده، مشابه همان پاسخي است كه به كارگر مزرعه داده شد؛ «خودرو نداريم. نميتوانيم مامور بفرستيم». «نعمت احمدي» روز سوم شهريورامسال در يادداشتي تحت عنوان « امنيت فقط در مرزها نيست؛ به امنيت داخلي هم توجه كنيد» به شرح اين ماجرا و چگونگي همسايه شدن خودش با «علي حكمت» و « ماشاالله شمسالواعظين» پرداخته است و در بخشي از اين يادداشت آورده«حوزه انتظامي كه مزارع من و حكمت در آن واقع است تنها يك اتومبيل دارد و آنهم به ماموريت رفته بود. گفتند وسيلهاي نداريم و بايد صبر كنيد.» پاسخي كه اپراتور 110به پسر «علي حكمت» داد نيز شبيه پاسخ قبلي بود؛ «محل حادثه در حوزه انتظامي تهران نيست و بايد با كد استان مركزي شماره بگيريد يا اينكه به پاسگاه محل زنگ بزنيد». حالا 10 روز از وقوع آنچه حدود ساعت 2 بامداد 31 مرداد در مزرعه حكمت روي داده، سپري شده ولي هنوز هيچ مظنوني در اين باره دستگير نشده است حتي با وجود آنكه ظني درباره سارق يا سارقان وجود دارد. خودروي مالباخته كه توسط سارقان ربوده شده بود نيز توسط يك باغبان در محلي كه رها شده بود، واقع درپشت دانشگاه آزاد ساوه جاده روستاي «نورعلي بك» كشف و به ماموران اطلاع داده شد. شايد بايد به نخستين ساعات بامداد سي و يكم مرداد بازگرديم و ببينيم در مزرعه حكمت چه اتفاقي روي داد؟ اما اين روزنامهنگار سابق كه اينك تاكيد دارد يك كشاورز است پيش از هر موضوعي بر 3 نكته در مورد حادثهاي كه قربانياش شده، تاكيد دارد.
گرانيگاه يك سرقت مسلحانه از نگاه مالباخته
پيش ازآنكه به خود حادثه سرك بكشيم بايد نحوه برخورد و آنچه «علي حكمت» درباره اين سرقت گفته را مرور كنيم. او در گفتوگو با«اعتماد» تاكيد كرد: نخستين نكته اين است كه اين سرقت به هيچ عنوان ابعاد امنيتي و سياسي ندارد ولي زنگخطرهايي را با خود به همراه دارد كه بايد به آنها توجه كنيم. اينكه سخن از قتلهاي زنجيرهاي و ارتباط اين حادثه با اين مفهوم به ميان آمده، درست نيست. حكمت درباره دومين نكته خود به عملكرد پليس اشاره كرد و گفت: شايد نيروي انتظامي تاخير داشته ولي به نظر من بدعمل نكرده است. اين تاخير هم به مشكلات تكنيكي آنها برميگردد كه به محض فراهم شدن وسيله نقليه، ماموران خود را به محل فرستادند و موضوع را در دست بررسي قرار دادند. مشكل تاخير آنها ناشي از نداشتن وسيله نقليه بوده است. به هر حال از پاسگاه «يل آباد» تا مزرعهاي كه من در آن كشاورزي ميكنم 50 كيلومتر فاصله است. در اين وضعيت تعمدي نبوده و سهلانگاري پيشآمده نيز ناشي از نبود امكانات بوده است.
اين روزنامهنگار سابق درباره آنچه براي فعالان عرصه توليد چه در كشاورزي و چه در صنعت رخ داده، هشدار داد و از آثار اين اتفاق به عنوان گرانيگاه حادثه گفت و تاكيد كرد: اين نخستين بار نيست كه محصول برداشت شده كشاورزان سرقت شده است. مدتي قبل از باغ همسايه ما، يعني آقاي نعمت احمدي، بار پسته قابل توجهي سرقت شد و با وجود پيگيريهاي فراوان به سرانجامي نرسيد. نكته اينجاست كه سرقت محصول بوده ولي اينگونه نبوده كه با سلاح و دست زدن به خشونت به سراغ كشاورز و كارگرانش بروند. پيشتر در زماني كه كشاورز و عواملش نبودند، ميآمدند و سرقت ميكردند ولي الان با چنين رفتاري بيشتر احساس ناامني ايجاد كردهاند و از روزي كه اين حادثه رخ داده مرتب با خود ب ميانديشم كه من اگر 10درصد ارزش مزرعهام را در بانك بخوابانم و سودش را بگيرم زندگيام ميگذرد بنابراين چرا بايد با جان خودم و كارگرانم بازي كنم. پس قيد توليد را بزنم. اما وقتي سخن از رونق توليد به ميان ميآيد نبايد به سادگي امنيت كساني كه دستي در توليد دارند به خطر بيفتد. مساله شخص من نيست. مساله حسي است كه به بقيه فعالان توليد منتقل شده است.
با اين حال و در شرايطي كه هنوز پرونده در مرحله تحقيقات جنايي است و هيچ خبري از ردزني سارقان نيست بايد به ساعاتي كه حادثه رقم خورد،بازگشت و آن را مرور كرد.
بامداد تيره
براساس آنچه حاضران در اين حادثه بازگفتهاند حدود ساعت 2 تا 30: 2 بامداد جمعه 31 مرداد دو موتور به مزرعه نزديك شدند. از آنجايي كه اين روزها فصل برداشت گردو است، سرقت محصولات مزرعه هم اتفاق غيرعادي نيست و براي همين وقتي صداي پارس سگها تكرار شد، كارگر مزرعه كه روي پشت بام خوابيده بود براي بررسي وضعيت نورافكن را روشن كرد. 3 نفري كه سوار بر موتور به مزرعه آمده بودند با روشنشدن نورافكن به سراغ او رفتند و از اين زمان «شير» يا «سيد شير» را با ضرب و شتم به سمت خانه «علي حكمت» بردهاند . براساس آنچه «سيد شير» بازگفته است، سارقان ميدانستند كه صاحب مزرعه تنهاست و از مراجعت بستگانش به اسم و مشخصات مطلع بودند به شكلي كه نام آنها را هم آوردهاند؛ «چرت نگو. ميدونيم خانم دكتر با دخترش، احسان و پسرداييهاش رفتن تهران».
از چندين ماه قبل به ويژه با شيوع كرونا «علي حكمت» و همسرش در مزرعه مستقر شده بودند و با توجه به آنكه علي حكمت بيماري قلبي داردف ترجيح داده بود كه از فضاي شلوغ، پراسترس و آلوده تهران نيز دور باشد. در اين مدت معمولا دو فرزندش به آنها سر ميزدند. پس از آنكه 3 سارق كه به كلت كمري و قمه مسلح بودند «سيدشير» را مجبور ميكنند به خانه حكمت برود و در بزند «علي حكمت» نيز وارد ماجراي اين سرقت شده است. سارقان با گذاشتن اسلحه روي سر او مجبورش ميكنند با چيزي شبيه يك زيرپيراهن چشمهايش را ببندد و بعد او را روي يك صندلي ميبندند. دراين ميان برادر «سيدشير» كه در مزرعه در محلي ديگر خوابيده بوده با شنيدن سر و صدا متوجه حضور سارقان شد ولي وقتي ديد كه آنها با خشونت با برادرش رفتار كردهاند هيچ دخالتي نكرده و با دور شدن از مزرعه سعي در تماس تلفني با 110 كرده است. تصويري كه از تماسهاي اين مرد با پليس گرفته شده نيز موجود است و او نخستين كسي بود كه موضوع را به پليس اطلاع داده بود.
سارقان چند بار با تيغه قمه حكمت را تهديد كردهاند و به او گفتهاندكه ميدانيم به تازگي مزرعهات را فروختهاي و پول كافي داري و بهتر است با ما همكاري كني. با اين حال تا مرز مرگ «سيدشير» را كتك زدهاند. اين وضع تا به آنجا پيش رفته كه در مرحلهاي حكمت شنيده كه آنها به همديگر گفتهاند «مُرد. كشتيش» ولي بعد يكي از آنها گفته نه نبض دارد. در اين مدت سارقان كه بهشدت تشنه بودند، بستههاي آبميوه و آبمعدني موجود در يخچال را مصرف كردند و حتي هنگام خروج از مزرعه باكس آبميوه را هم با خود بردهاند. در زمان مجادله يكي از سارقان به حكمت گفته است: «به ما 10ميليون تومان دادهاند تا تو را بكشيم. تو به ما 100 ميليون تومان بده تا نكشيمت»كه حكمت به شوخي به آنها گفته خيلي كم گفتهاند من بيشتر از اين ميارزم.
سرانجام سارقان پس از جستوجوي فراوان در خانه حكمت مقداري طلا پيدا و به همراه تلويزيون و كارتهاي بانكي حكمت آنها را سوار خودروي اين مرد كردند. در حالي كه نميدانستند خودروي او چگونه استارت ميخورد از حكمت كمك گرفتند كه چگونه از خودرو استفاده كنند. و پس از آن هم حكمت و هم سيدشير را در اتاقهاي جداگانهاي محبوس كرده و فرار كردند. پس از اين حكمت با تقلاي بسيار خود را از اتاقي كه محبوس بوده، خلاص كرده و از اين لحظه به بعد تماس با همسايهها و پليس را آغاز كرده است. «نعمت احمدي» همسايه او كه وكيل دادگستري است و به واسطه شغلش با پليس آشنايي بيشتري داشته نيز تلاش كرده كه خارج از سيستم 110 كمك پليس را بخواهد ولي گويا پاسگاه مستقر در آن منطقه خودرو نداشته است.
پسر حكمت نيز كه حدود ساعت 4 تا 4:25 دقيقه از طريق يكي از كارگران مزرعه از ماجرا با خبر شده بود حدود 6 صبح به محل مزرعه رسيد. با ورود پليس به ماجرا و به گفته «علي حكمت» علاوه بر كارآگاهان پليس آگاهي، تيمي از پليس استان مركزي نيز از اراك به محل آمده و به بررسي اين سرقت پرداختهاند.