اميد به پايان اقتصاد بدوننفت
با آنكه در اين سالها بسياري تحليلگران سعي داشتهاندكه نشان دهند، فروش محصولات معدني نشانه ثروت نيست انگار هيچ تاثير بر نظر اكثريت نداشته و همچنان اين نگاه كه ما كشوري ثروتمند هستيم و كافي است تا دوباره نفت بفروشيم تا باز ثروتمند شويم، نگاه غالب است و اينكه اگر اين روزها سخت است و بسيار هم سخت است فقط به اين برميگردد كه سياستورزيمان، امكان فروش نفت را از ما گرفته است. از آن سو به نظر ميرسد در بين ادارهكنندگان كشور هم چشم اميد به رفع تحريمها از آن جهت است تا بتوانيم نفت بفروشيم و بناي اداره ملك و ملت را دوباره بر آن بگذاريم، چون سخت است كه كشور را با پول مستقيم جيب مردم اداره كرد و بعد انتظار داشت كه آنها در اداره امور طلب سهم نكنند. بنابر اين به نظر ميرسد هر دو طرف ماجرا منتظر فروش دوباره نفتند تا از سختيها و دردسرهاي اقتصاد بدون نفت رهايي يابند. در اين بين عدهاي هم چشم اميد دارند كه با فروش دوباره نفت با عرض ارادت به نانوايي، دوباره نان بيشتري يا همان كه به رانت معروف شده، ببرند. دردسرهاي اقتصاد بدون نفت يكي دوتا نيست. وقتي كه نفت بفروشي، مردم حس نميكنند كه دست در جيبشان كردي و همين كه به زور سوبسيد خرج و برجشان جور در بيايد،كفايت ميكند. دور و بريها هم كه رانتشان را خواهند برد و مجيزت را ميگويند، تو هم براي اولويتهايت پول به اندازه كافي داري، پس همه چيز براي همه خوب پيش ميرود. اما اقتصادت كه بدون نفت بشود ناچاري دست در جيب مردم بكني و آن وقت اول دردسر است چون حتي نصفه نيمه هم كه باشد بايد با فساد برخورد كني كه هزينهاش بسيار است. پس همه چشم اميدشان به اين است كه زودتر اقتصاد بدون نفت تمام شود تا بتوان دوباره عصر طلايي اقتصاد نفتي را از سر گرفت.