گروگانگيري در ناتو
احسان شمس
تنش فعلي در حوزه داخلي ناتو، از تاريخ تاسيس اين نهاد نظامي و امنيتي بيسابقه است. بزرگترين پيمان نظامي-امنيتي جهان كه 30 كشور عموما امريكاي شمالي و اروپاي غربي را دربر ميگيرد با يك وصله آسيايي به نام تركيه. هرچند ورود تركيه به ناتو براي محدود كردن دسترسي همپيمانان ورشو به آبهاي مديترانه در سال 1952 كليد خورد (همزمان با ورود يونان) و غرب بهوسيله عضويت تركيه در ناتو و پيمان بغداد (سنتو بعدي) سعي در بستن راه شوروي به جنوب را داشت، اما هرگز تصور نميكرد كه تركيه در آينده همپيماني ياغي شود؛ ياغيگري كه با خريد سيستم دفاع ضدموشك روسها در سال گذشته به اوج خود رسيد و با گروگانگيري پايگاه اينجرليگ ادامه يافت.
اكنون دو عضو ناتو يعني تركيه و يونان در مقابل هم صفآرايي كردهاند. قلب ناتو يعني ماده 5 پيمان ميگويد اگر يكي از اعضا توسط كشوري مورد حمله قرار گيرد تمام اعضا ملزم به دفاع از كشور مورد تعرض است. اما ماده 5 مشخص نميكند كه تنش رو به فوران ميدان دو عضو ناتو چگونه حل و فصل ميشود. آنچه عيان است فرماندهي ناتو هر چند در ظاهر طرفين را به آرامش دعوت ميكند، اما مواضعش به يونان نزديكتر است. همين موضوع تركيه را به ماجراجويي ترغيب ميكند.
عقبه اين اتفاقات كجاست؟ زماني كه تركيه از عدم امكان الحاق به اتحاديه اروپايي مطمئن شد، سياست خود را دگرگون ساخت. تركيه تا قبل از آن تلاش در راه به دست آوردن استانداردهاي اتحاديه اروپا داشت و نگاهي سراسر به غرب، كل سياست خارجه او را دربر ميگرفت. با عدم الحاق به غرب تركيه دوباره توجه خود را به خاورميانه معطوف كرد. جايي كه تا قبل از جنگ جهاني اول مرزهاي او را تشكيل ميداد. تلاش در نقشآفريني مجدد اما به سادگي ميسر نبود. در زمان غيبت تركيه، دو قدرت منطقهاي يعني عربستان و ايران تلاشهاي موثري در منطقه داشتهاند و ورود عنصر جديد به اين موازنه، تلاطمهايي درپي داشت. ورود دوباره تركيه به عرصه خاورميانه با آزمون خطاهاي فراوان مواجه بود. گاه به سمت طرف ايراني بازي ميكرد و گاه به سمت طرف سعودي. گاه كردها را سركوب ميكرد و گاه در بازي بحرين به نفع شيعيان نقشآفريني ميكرد تا آنكه اكنون تركيه نقش مستقل خود در خاورميانه را به دست آورده است. اين بازيگري با موج اسلامخواهي در خود تركيه نيز همراه شده و به تركيه تشخص مذهبي نيز بخشيده است.
اكنون تركيه در يمن، قطر، امارات، عراق، سوريه، ليبي، آذربايجان و ساير حوادث منطقهاي نقشآفريني ميكند و منافع خود را ميجويد. اين استقلال راي كه در بسياري موارد همدل با روسها بوده، نگراني غرب را افزون ميكند و اين نگراني در قالب تحريمهايي جسته و گريخته غرب نمايان ميشود. از طرف ديگر سعودي پس از قتل خاشقچي كاملا در تقابل با تركيه قرار گرفته است. بازي سياسي سعودي و تركيه كه هر دو داعيه رهبري اسلام اهل سنت را دارند، بسيار پيچيده شده و البته پترودلار و لابي سنگين سعودي در واشنگتن نتيجه دعوي را مشخص ميكند. از طرف ديگر سعوديها براي اسراييل طرف قابل اطمينانتري نسبت به تركيه هستند. اردوغان براي به دست آوردن دل مسلمانان از هيچ نمايشي فروگذار نيست و نمونه بارز آن تنش در مورد كشتي آزادي يا درگيري لفظي ميان اردوغان و رييسجمهور اسراييل در كنفرانس امنيتي مونيخ بود. درحالي كه سعوديها در پشت پرده و نه در مقابل دوربينها سياست خود را پيش ميبردند. نتيجه اين همه تنش و هزينه در خاورميانه و درگيري عيان با غرب، افول قدرت اقتصادي تركيه است كه در قالب ريزش ارزش لير به خوبي عيان است. روياي احياي عثماني، افول اركان دموكراسي، بالا بردن هزينههاي امنيتي، كيش شخصيتي اردوغان، ماجراجوييهاي بيدليل مانند ساقط كردن هواپيماي نظامي روسيه، سياستهاي يك بام و دو هوا در مقابل كردها، حمايت از گروههاي تروريستي سوريه و بسياري ديگري تركيه را كشوري غيرقابل پيشبيني تبديل كرده و اين بزرگترين ضعف در عرصه روابط بينالمللي است.
اقتصاد در حال افول تركيه نياز به محركهاي بيروني دارد تا جلوي نارضايتي مردم را بگيرد. اين محرك گاهي دريافتن ذخاير گازي است، گاهي در شركت در تنشهاي ليبي، گاهي در ياغيگريهاي ديپلماتيك و گاهي در گروكشيهاي سازمانهاي بينالمللي. بازي كه اردوغان با ناتو در حوزه مديترانه و يونان آغاز كرده نشاندهنده قدرت تركيه در به هم زدن توازن منطقه و نوعي قدرتنمايي است تا غرب، تركيه را به عنوان يك بازيگر مهم در عرصه مديترانه و خاورميانه همرديف انگليس و فرانسه و آلمان بيانگارد. اما اين بازي روي ديگري هم دارد. هرگونه تلاش درجهت تضعيف ناتو، همراستايي با روسها تلقي ميشود، امري كه بيش از 70 سال است كه ناتو در پي محدود كردن است. پس در بازي ميان تركيه با يونان -يا با سعودي- معلوم است كه غرب طرف كداميك را خواهد گرفت. بازي كه تركيه هماكنون در عرصه سياست داخلي و خارجي در پيش گرفته در ميانمدت تنها به خود تركيه آسيب خواهد زد.