كتاب دوزيستان ايران، يك راهنماي جامع زيستشناسي، بومشناسي و حفاظت است كه قريب ۱۰ سال كار ميداني مستمر پشتوانه به ثمر نشستن آن است. نويسندگان كتاب، باربد صفايي مهرو و هانيه غفاري در اين مجلد۳۵۲ صفحهاي اطلاعاتي منحصربهفرد را از دوزيستان ايران با خوانندگان سهيم شدهاند كه بياغراق شايد نمونه مشابه آن را كمتر بتوان در ميان كتابهاي مرجع حوزه محيط زيست سراغ گرفت. يكي از ويژگيهاي اين كتاب تمام رنگي اين است كه مخاطبانش تنها دانشجويان و پژوهشگران رشتههاي مرتبط علوم طبيعي و حفاظت از تنوع زيستي نيستند بلكه عموم مردم هم ميتوانند از آن به عنوان دريچهاي به دنياي زيباي پيرامونشان بهرهمند شوند. براي صحبت بيشتر در اين مورد گفتوگويي با باربد صفايي مهرو، نويسنده ارشد اين كتاب و رييس هيات مديره موسسه خزندهشناسان پارس داشتهايم. آنچه در ادامه ميخوانيد، شرح كامل اين گفتوگو و دريچهاي به دنياي شگفتانگيز دوزيستان ايران زمين است.
دوزيستان چه ويژگي منحصربهفردي دارند كه مورد توجه شما قرار گرفتند؟
واقعيتش من هميشه بيشتر به سمت سمندرها گرايش داشتم يعني نوع زندگي و تاثيرات انسان بر زندگي آنها برايم جذابيت داشت. از اين رو يك دهه هست كه روي پروژه حفاظت از سمندر كوهستاني كايزر (سمندر كوهستاني لرستان) فعاليت دارم، در سال ۹۱ هم پاياننامه كارشناسي ارشد خود را بر همين اساس دنبال كردم. اما آنچه در خلال گردآوري كتاب حاضر توجه من را جلب كرد، تفاوتهاي آوايي و رفتاري دوزيستان بود. بر اساس همين تفاوتهاي آوايي بود كه ما يك جنس جديد از وزغها را در ايران معرفي كرديم. البته يك جنس ديگر هم بر اساس صفات ريختشناسي، رفتاري، زيستگاهي و جغرافياي زيستي معرفي كردهايم همچنين جنس ديگري نيز بر اساس خصوصيات جمجمهاي تفكيك و به افتخار اسكندر فيروز، بنيانگذار سازمان حفاظت محيط زيست نامگذاري شد.
وقتي من عكاسي را براي اين كتاب آغاز كردم، شبهايي كه تا صبح در زيستگاه ميماندم، برايم خيلي خاص بود و در آن اوقات به اين فكر ميكردم كه چطور قورباغهها و وزغها همديگر را اشتباه نميگيرند؟ چطور است كه يك قورباغه با وزغ جفتگيري نميكند؟ يا چرا وزغهايي كه صدايشان با هم متفاوت است، ميتوانند در يك زيستگاه با يكديگر زيست كنند؟اما زنگ تفاوت صداها در ذهن من در دو همايش، يكي همايش خزندهشناسي اروپا و ديگري همايش حفاظت از تنوع زيستي آسيا زده شد. در يكي از اين همايشها محققان ميگفتند كه چطور ميتوان گونهها را بر اساس همين آواها از يكديگر تفكيك كرد و با چه شرايط دمايي و با چه دستگاههايي ميتوان اين آواها را ثبت كرد و در همايش ديگر گفته شد كه چطور بر اساس همين آواها ميتوانيد تخمين جمعيت انجام دهيد يعني براي برآورد جمعيت دوزيستان ضرورت ندارد كه شما حتما حيوان را از طبيعت صيد كنيد. همه اينها جذابيتهايي بود كه من را بيشتر به سمت دوزيستان سوق داد. وقتي كار ضبط صداها را آغاز كردم، ابتدا همهچيز خيلي عادي جلوه ميكرد اما بعد از مدتي تفاوتها اينقدر ملموس شد كه حتي ميتوانستم آنها را با گوش بشنوم يعني اينطور نيست كه آواها فقط با استفاده از دستگاههاي پيچيدهاي قابل شنيدن باشند و اين خارقالعاده است.
كار كتاب را از چه زماني آغاز كرديد؟
عكاسي ماكروگرافي براي اين كتاب از سال ۲۰۰۹ ميلادي آغاز شد. آن زمان دوربيني خريدم كه با استفاده از آن بتوانم عكسهاي ماكرو از دوزيستان بگيرم، خيلي از عكسهايي كه در كتاب مشاهده ميكنيد، ظرف همين سالهاي اخير گرفته شده است.
عكاسي ماكرو چه ويژگي دارد كه به شما در انجام كارتان كمك كرد؟
عكاسي ماكرو در ايران خيلي مورد توجه نبوده و ما هم با آغاز كار متوجه شديم كه عكس زيادي از گونههايي كه ميخواهيم روي آنها مطالعه كنيم، موجود نيستند يا اگر هم عكسي وجود داشت، كيفيت مطلوبي نداشت و صرفا عكاس از بالا تصويري را ثبت كرده بود كه اغلب زاويه مناسب هم نداشت. براي همين ماكروگرافي را روي گروه بزرگي از خزندگان و دوزيستان ايران شروع كردم و در خلال كارهاي تحقيقاتي حتي از لاروها، تخمها و زيستگاه آنها عكس ميگرفتم. در حال حاضر يك مجموعه 25 هزار فريمي جمعآوري شده كه بخشي از اين عكسها كه بيش از 450 فريم هستند در فصل اصلي كتاب شامل شناسايي تخم، لارو و بالغين مورد استفاده قرار گرفته. بعد دو سال كه عكاسي ماكرو را شروع كردم، صفحهآرايي كتاب نيز آغاز شد. در آن زمان به اين جمعبندي رسيديم كه تهيه عكس از كف دست، كف پا، غدد پاراتوئيد، غدد پوستي روي بدن و زير بدن، زبان، دندان و چشم هم اهميت دارد به همين دليل هم بخشي را در كتاب به اين مورد اختصاص داديم كه خواننده بتواند تمامي اين مشخصات را بهطور كامل و البته با جزييات به صورت واضح مشاهده كند.
طيف مخاطبان كتاب خيلي گسترده است، چرا؟
ما تصميم گرفتيم با طيف وسيعي از مخاطبان ارتباط بگيريم چرا كه تنها از اين طريق ميتوان قدمي هر چند كوچك در راه حفاظت از اين زيستمندان باارزش برداشت. بنابراين مخاطب اين كتاب ميتواند كودكي باشد كه علاقهمند به شناسايي محيط اطرافش است، ميتواند يك فرد حرفهاي يا حتي يك دانشجو باشد كه بخواهد نحوه مطالعه، بيومتري و حتي اصول اخلاقي حرفهاي را بياموزد.
اگر كسي علاقهمند به مطالعه دوزيستان است، با كمك اين كتاب ميتواند نهتنها مراحل مختلف زندگي آنها را دنبال كند بلكه حتي صداهايشان را هم با استفاده از كيوباركدها بشنود. البته اين صداها را به زودي روي سايت خزندهشناسان پارس هم بارگذاري خواهيم كرد.
داشتن صداها چه كمكي ميكند؟
اگر شما در زمان و جاي مناسب باشيد، با پخش اين صداها ميتوانيد پاسخ دريافت كنيد. ما در اين كتاب بر اساس تجربه مناطقي را معرفي كردهايم كه يك فرد علاقهمند ميتواند حتي ۵ يا ۶ گونه را ببيند يعني با همين آواهاي به ظاهر ساده امكان شناسايي درصد قابل توجهي از تنوع زيستي دوزيستان فراهم ميشود. اينكه در برخي مناطق كسي بتواند ظرف تنها يكي دو شب نهتنها آواهاي متفاوت را بشنود و حتي خود گونه را ببيند، يك دستاورد خيلي لذتبخش خواهد بود. در حين گردآوري كتاب توانستيم همه اين صداها را در بازههاي متفاوت تست كنيم و بهترين چيزي كه ممكن بود را از نظر گراف در اختيار مخاطب قرار دهيم. از نظر آواشناسي نرمافزارهايي هست كه اجازه ميدهد صداها را تبديل به گراف كنيم و بر اساس گرافها، فركانسها و تواترهاي مختلف آنها را آناليز كنيم.
آواها يا تناوب بالايي دارند و زود قطع ميشوند يا طولانيتر هستند و تناوب پايينتري دارند يا مانند جنس جديد Calliopersa هم تناوب بالايي دارند و هم بسيار طولاني هستند. همه اينها نشان ميدهد كه اين بحث موضوع خيلي مهمي در دوزيستان است چرا كه تمامي ارتباطات دوزيستان از نظر آوايي به اين شكل است و به آنها اجازه ميدهد كه حتي از كيلومترها دورتر مادهها را به سمت بركهها فرا بخوانند و اين كليد زادآوري است؛ در نتيجه همين آواهاي به ظاهر ساده ظرف ميليونها سال به دوزيستان بدون دم كمك كردهاند تا بتوانند حضورشان را در طبيعت تثبيت كنند.
از نظر شما اين كتاب چه جاهاي خالي را جز مواردي كه اشاره كرديد، در مطالعه دوزيستان پر كرده؟
پيشتر كليد شناسايي صحيح لاروها و تخمها به صورت منسجم وجود نداشت و در اين كتاب براي ايران و قسمتي از خاورميانه كليدهاي مذكور را به صورت تفكيكي و مجزا آوردهايم كه علاقهمندان بتوانند با كمك آنها راحتتر شناسايي را انجام دهند. زيستگاهها، تفاوت ريختشناسي گونهها، نحوه ثبت تفاوتها، نحوه جفتگيري گونهها، ساز و كارهاي دفاعي و حفاظت از دوزيستان بخش اعظم اين كتاب را تشكيل داده است. در اين كتاب تمام دوزيستان ايران شامل ۲۲ گونه و ۴ زيرگونه را بهطور كامل تشريح كردهايم. علاوه بر اين بايد اشاره كنم كه پراكنشها جداي از كار ميداني نگارنده حاصل تلاشهاي قريب ۷۰ نفر است. اين افراد كساني هستند كه دوزيستان را در زيستگاههاي مختلف مشاهده و ثبت كردهاند. در كتاب حاضر هر جايي كه عكسي ديديم، از آن نگذشتيم و با اجازه تصويربرداران در بخش انتهايي كتاب (قريب 2240 ثبت) را در حدود ۴۰ صفحه با عنوان (Checklist of Taxonomy and distribution) مستند كرديم. اين را هم اضافه كنم كه گزارشهاي متعددي از نمونههايي هست كه در موزههاي مختلف دنيا (حدود 42 موزه بينالمللي) ثبت شدهاند يعني اگر كسي بخواهد يك گونه دوزيست را در موزههاي داخل يا خارج ايران مشاهده كند، از اين طريق ميتواند دسترسي راحتتري داشته باشد. ضمنا در انتهاي كتاب در بخش پيوستها توضيح جامعي درباره موزهها و نام اشخاصي كه گونه را ثبت كردهاند، ارايه شده.وضعيت تاكسنوميك خيلي از گونهها هم كه در مورد آنها شك و شبهاتي وجود داشت، در اين كتاب تا حد زيادي مشخص شده به عنوان مثال يوهان فريدريش گملين كه سال ۱۱۷۰ ه.ش به ايران آمد، از يك قورباغه غول پيكر در شمال ايران به نام Rana gigas نام ميبرد كه اين گونه مجدد مورد مطالعه قرار گرفت و وضعيت آن مشخص شد.
منابع كتاب هم خيلي زياد است، دليل چيست؟
در واقع ما از سال ۱۷۷۰ ميلادي هر آنچه درباره دوزيستان ايران وجود داشت را به عنوان منبع مورد استفاده قرار داديم و منابع همگي در كتاب استفاده شدهاند.
دوزيستان ايران بيشتر در چه مناطقي زيست ميكنند؟
ما در مجموع بيش از ۲۲۴۰ نقطه از حضور دوزيستان را در ايران ثبت كردهايم و نقشهها هم بر اساس ركوردهاي مستند تنظيم شده. قريب اتفاق ركوردها در مناطق زاگرس، البرز، نوبوسيندي (جنوب كشور) و شمال تا شرق فلات مركزي ثبت شدهاند گرچه ما در مناطق كويري تقريبا هيچ ركوردي از دوزيستان نداريم چرا كه در اين مناطق به دليل خشكي بيش از آستانه تحمل دوزيستان پراكنش آنها بسيار محدود ميشود.
كمي هم در مورد الزامات اخلاقي كه در كتاب آمده، صحبت كنيد.
اغلب دانشجويان تصور ميكنند كه بايد گونهها را از طبيعت گرفته و آنها را به آزمايشگاه منتقل كنند كه همين امر بهشدت ايجاد دردسر ميكند. معمولا گونههاي مختلف دوزيستان وضعيت حساس دارند در نتيجه برداشت بيرويه آنها از طبيعت، يك صدمه جدي است. بر همين اساس الزامات اخلاقي ميداني را تشريح كرديم.
به معرفي جنسهاي جديدي كه در اين كتاب معرفي كرديد، بازگرديم. اهميت اين موضوع چقدر است؟
ما دو جنس وزغ جديد براي ايران و جهان در اين كتاب معرفي كرديم، البته نمونههاي آنها را قبلا هم داشتيم اما اين نمونهها در جنسهاي ديگر قرار گرفته بودند. اين نمونهها تفاوتهاي آوايي، رفتاري، مورفولوژيكي و ژنتيكي زيادي با بقيه داشتند. همين تفاوتها آنها را از گروه وزغهاي سبز و گروه وزغهاي مربوط به هندوستان كه در جنوب شرقي ايران داشتيم، جدا كرد و بر اساس همين صفات دو جنس جديد معرفي شد. يكي را به افتخار اسكندر فيروز، بنيانگذار سازمان حفاظت محيط زيست با نام (Firouzophrinus) و ديگري را به دليل صداي بسيار شگفتانگيز و منحصربه فرد (Calliopersa) نامگذاري كرديم. فرينه به معناي وزغ است و كاليوپه هم خداي شعر و موسيقي در اساطير يوناني است، بهعلاوه محل كشف گونه را هم با نام پرسا يعني ايران مشخص كرديم. جنس دوم صداي بسيار زيبايي دارد و البته جثهاش هم نسبتا كوچك است. وزغهاي خوشنواي پارسي يا Calliopersa در محلي زندگي ميكنند كه تنها سالي چند روز ممكن است، آب داشته باشد بنابراين رفتارهاي شگفتآوري از خود نشان ميدهند. اين رفتارها گاهي به قدري تخصصي است كه شما هيچ گونه ديگري را در آن زيستگاه نميبينيد يعني شرايط زيستگاهي براي هيچ گونه ديگري مساعد نيست. اينگونهها با رفتارهاي تخصصيشان توانستهاند در محيطهايي كه شرايط بسيار دشواري دارد، دوام بياورند. وزغهاي خوشنوا چاله حفر و لانه درست ميكنند براي اينكه تنها در «كال»ها از آن چند روز كه شرايط مساعد است، بهترين استفاده را بكنند. در اين جنس به خصوص چون طول مدت مطالعه ما زياد بود، توانستيم تفاوتهاي مورفولوژي، رفتاري و آوايي را ثبت كنيم و همه اينها كنار هم خودش را نشان داد.
تاكنون مورد مشابه توسط محققين ايراني انجام شده بود؟
بايد اشاره كنم كه در بحث دوزيستان تاكنون هيچ گونه و جنسي توسط محققان ايراني ثبت نشده بود و اين نخستين بار است كه به صورت مستقل توسط ايرانيها اين اتفاق رخ ميدهد.
تفاوتهاي آوايي كه اشاره ميكنيد، چقدر ملموس هستند؟
خب واقعيتش تفاوت شاخص در اندامهاي حركتي، اندازه جثه و غده پاروتوئيد داشتيم اما آنچه ما بيشتر بر آن متمركز شديم و البته زمان زيادي هم گرفت، آواهاي منحصربهفردشان بودند. جالب است كه بدانيد، در زمان عمليات صحرايي مردم محلي ميگفتند كه بلبلها شبها لب آب ميآيند. وقتي كسي صدا را قبلا نشنيده باشد يا اينكه در زيستگاه كار نكرده باشد، اين صداها را نميشنود و خيلي از پروژهها و پاياننامههايي كه انجام شده چون در زمان كوتاه و اغلب طي روز انجام شدهاند، اين تفاوتهاي شاخص را ناديده گرفتهاند. طبيعتا نمونهاي كه از زيستگاه طبيعي خارج شده و وارد محيط آزمايشگاهي ميشود، خيلي از صفاتي كه به شناسايي آن كمك ميكند را ديگر بروز نميدهد.
و سخن آخر
دوست دارم به اين نكته اشاره كنم كه پيشينه مطالعه دوزيستان ايران به حدود سال ۱۱۵۰ ه.ش. برميگردد يعني درست زماني كه نادر شاه در حال كشورگشايي بود، دوزيستشناسان و طبيعيدانها در ايران كار و مطالعه ميكردهاند.