پايان آلنده
مرتضي ميرحسيني
سالوادور آلنده اولين سياستمدار ماركسيستي بود كه در امريكاي لاتين، با راي مردم به قدرت رسيد و همين چپگرايي در كشوري كه قدرت واقعي از قديم از آن راستها بود مشكلات زيادي را به دنبال داشت. برنامههاي سوسياليستي كه او براي نوسازي شيلي به كار بست، اين تضاد را بيشتر و عملا به دشمني تبديل كرد و مخالفان او را به اقداماتي جديتر از كارشكني و مانعتراشي سوق داد. آنان - به اشاره و همراهي امريكا - تصميم به سرنگونياش گرفتند و روي ساقط كردن دولت با كودتايي نظامي توافق كردند. آلنده، حداقل در آغاز ماجراي كودتا و حتي در دقايق اوليه محاصره كاخ رياستجمهوري تسليم كودتاگران كه از ژنرال آگوستو پينوشه دستور ميگرفتند نشد. ابتدا به نظر ميرسيد دولتي را كه به خواست اكثريت مردم شيلي به دست گرفته به كسي واگذار نميكند، اما حرفهاي پايانياش كه از راديو پخش شد چنين برداشت ميشد كه تصميم ديگري گرفته است. البته از ايمان به آينده و از روزهاي بهتري كه حتما خواهند آمد سخن گفت: «من به شيلي و آيندهاش باور دارم. ديگراني خواهند آمد و به اين روزگار تلخ و تيره پايان ميدهند و بر خائنان به كشور پيروز ميشوند... زندهباد شيلي! زندهباد مردم! زندهباد كارگران!» اما براي خودش مرگ را انتخاب كرد و دست به خودكشي زد. اما تا سالها اغلب بر اين باور بودند كه آلنده در زمان كودتاي پينوشه و هنگام حمله كودتاگران به كاخ رياستجمهوري كشته شده است. سال ۲۰۱۱ اين پرسش كه «در آن روز واقعا چه اتفاقي افتاد؟» دوباره طرح شد و بحثهاي تكراري بار ديگر بالا گرفت و از اينرو برخيها - از جمله وارثان آلنده - تصميم گرفتند اين ماجرا را يك بار براي هميشه تمام كنند. با حكم دادگاهي در شيلي و اجازه رسمي اعضاي خانواده آلنده، قبرش را در حضور چند كارشناس بينالمللي شكافتند و بقاياي جسد او را بررسي كردند. گزارشي كه بعد از اين نبش قبر منتشر شد نشان ميداد كه روايت خودكشي آلنده، روايت درست و حقيقي ماجرا بوده است و او پيش از پايان كار، خودش به زندگياش پايان داده است. البته اين گزارش رسمي آنچنان كه برخيها انتظار داشتند به ختم بحث نينجاميد. هنوز هم عدهاي خودكشي آلنده را نميپذيرند و اصرار دارند كه قتل او در كارنامه سياه و پر از جنايت پينوشه باقي بماند.