يك سانت و ۱۳۳ مرتبه
اميد توشه
در آينه به لباس نو و آرايشش نگاه كرد. خوب شده بود. دستي كشيد توي موهايش و رفت پاي گاز. قابلمه را هم زد. بوي ليمو اماني بلند شد. پاكت را گذاشت زير عروسك خرس بزرگي كه امروز صبح با وسواس خريده بود. اول خرس را گذاشته بود روي ميز ناهارخوري. خندهدار شده بود. چون ميدانست ميرود روي كاناپه ولو ميشود، گذاشت كنار ميز تلويزيون.
تازه برگشته بود توي آشپزخانه كه كليد انداخت و آمد تو. لباس عوض كرد و آمد توي آشپزخانه. معلوم بود، گرسنه است. در قابلمه خورش را باز كرد و بو كشيد «چه خبره امشب. بالاخره بوي غذا تو اين خونه دراومد.»
زن ابرو در هم كشيد و با شوخي و خنده رد كرد «برو بشين برات چاي بريزم. تازه دمه» مرد مثل هميشه رفت روي كاناپه ولو شد و كنترل به دست شروع كرد به بالا و پايين كردن كانالها. زن دلش قنج ميرفت. ريختن چاي را طول داد تا مرد خرس را ببيند و در موردش سوال كند. دوباره دهنش آب افتاد و يك گاز بزرگ از لواشك كه در كابينت قايم كرده بود، خورد.
چاي را گذاشت جلوي مرد. بدون آنكه نگاهش كند، تشكر كرد. داشت مستندي در مورد ساخت كنسروهاي غذا ميديد. زن چند سوال كرد و مرد تك كلمهاي جواب داد. سعي كرد، روحيهاش را نبازد. يعني واقعا عروسك خرس را نديده بود؟ جرأت كرد و پرسيد.
«ديدمش. خب كه چي. نگفتم دست بردار از اين ماجرا. الكي پول خرج اين چيزها ميكني.»
صدايش را بالا برده بود. سالها هر كاري كه كرده بودند، افاقه نداشت. از خوردن گوشت گنجشك تا ويزيتش توسط بهترين دكترهاي شهر. آب توي دهن زن جمع شد. بغضش گرفت.
مرد عصبانيتر شد:«هزار مرتبه گفتم بچه ميخواي طلاق بگير. برو زن يكي ديگه شو.»
زن زد زير گريه. بلند شد و رفت توي آشپزخانه. زير خورش را خاموش كرد. ميز را چيد. مفصل. شام خوشمزهاي بود. مرد از عصبانيتش پشيمان شد. چند بار از غذا خوب گفت. شوخي كرد تا از دل زن دربياورد. زن خوشحالتر از اين حرفها بود كه كجخلقي شوهرش بتواند او را ناراحت نگه دارد. برايش چاي برد.
ظرفها را كه ميشست، تصميم گرفت الان برود و پاكت را بدهد دستش. حتما مرد شوكه ميشد. دوباره دلش لواشك خواست. دوستش گفته «اگه دلت شوري و ترشي ميخواد حتما پسره.»
خوشحال رفت توي هال. مرد روي كاناپه خروپف ميكرد. تمام شوق زن يكباره از بين رفت. مرد را بلند كرد تا سر جايش بخوابد. تنها شد. رفت پاكت را از زير عروسك درآورد. دوباره به نتيجه سونوگرافي نگاه كرد. «اندازه يك سانتيمتر. ضربان قلب ۱۳۳ مرتبه.»