انتقاد محمد رحمانيان
از جريانهايي كه تئاتر را
رصد ميكنند
تئاترِ بيخاصيت ميخواهيد
بابك احمدي
محمد رحمانيان به زودي نمايش «الد سانگز: عشق روزهاي كرونا» را در تالار وحدت به روي صحنه ميبرد؛ نمايشي كه به گفته كارگردان، متن آن محصول حال و هواي همين روزهاي قرنطينه و شيوع ويروسي است كه بر تمام اركان اقتصادي، سياسي و اجتماعي ايران و جهان اثر گذاشته. تركيب عوامل و اظهارنظرها هم نشان ميدهد محمد رحمانيان در تجربه جديدش چندان دست به تجربه فرم خاصي نزده و مخاطب با همان شيوه مالوف سالهاي اخير او، يعني تلفيقي از موسيقي و نمايش مواجه است؛ شيوهاي كه البته علاقهمندان و طرفداران خاص خودش را به سالنهاي تئاتر دعوت ميكند.
اين كارگردان كه با نگارش و اجراي نمايشهايي مانند «فنز»، «آرش/ساد»، «اسبها» و «پل» شناخته ميشود در نشست روز گذشته خود نهادهاي مسوول رصد فعاليتهاي فرهنگي - هنري را تا حدي به باد انتقاد گرفت. او البته تاكيد داشت كه شايد به دليل همين انتقادها، مجوز اجراي نمايش لغو شود؛ اتفاقي كه ظرف سالهاي اخير براي آقاي رحمانيان رخ نداده اما به هرحال احتمالش هر لحظه وجود دارد. اشاره محمد رحمانيان به افزايش سختيهاي كار هنري به نوعي يادآور نامه چندي پيش جمعي از اهالي تئاتر خطاب به وزير فرهنگ و ارشاد اسلامي بود؛ نامهاي كه بعضي جوانب مندرج در آن انتقادهاي متعددي به دنبال داشت. «ما مميزي را رعايت كردهايم؛ نه چون دوستش داريم يا پذيرفتهايمش يا برايمان محترم است؛ بلكه چون ساكن سرزميني هستيم كه عاشقانه دوستش داريم و قانونِ اين سرزمين ـ خوب يا بد ـ مميزي را بر گردن ما نهاده.» نويسنده! يا نويسندگان يادداشت معروف به «نامه250 هنرمند» همان ابتدا به نكتهاي اشاره كرده بودند كه فارغ از بحث خاص پذيرش سانسور، بخش اصلي آن در اظهارات روز گذشته كارگردان شناخته شده تئاتر ما هم وجود داشت. محمد رحمانيان به افزايش فشارهاي مختلف بر جامعه تئاتري و اصولا جامعه هنري اشاره كرد. «من واقعا بايد اين اخطار و گوشزد را به عنوان يك هنرمند بدهم چون وظيفه خودم ميدانم كه درباره مشكلات هنرمندان صحبت كنم. چند سال اخير سطح مطالبات هنرمندان از دستگاههايي كه اتفاقات فرهنگي را رصد ميكنند بسيار تقليل پيدا كرده است و متاسفانه روز به روز وضعيت بدتر ميشود. ما اين تعداد هنرمند و كارگردان و نويسنده مانند حميد امجد، حسين كياني و... را اتفاقي به دست نياوردهايم اما الان داريم اتفاقي از دستشان ميدهيم. تئاتر را در شرايطي قرار دادهاند كه حرفي براي گفتن نداشته باشد و تبديل به يك عنصر بيخاصيت شود كه فقط براي سرگرمي است. همه بايد كمك كنيم كه اين شرايط برداشته شود.» وقتي به محتواي مجموع نمايشهاي روي صحنه طي سالهاي اخير و رويكرد شوراي نظارت اداره كل هنرهاي نمايشي در مميزي! نگاه ميكنيم، گلايههاي اين كارگردان درست به نظر ميرسد. ضمن اينكه هنرمندان ديگري هم بارها در خلال مصاحبههاي خود نسبت به شيوع ويروس سرگرميسازي صرف در تئاتر هشدار دادهاند. كارگردان نمايش «سرود سرخ برادري» در ابتداي نشست از ماجراي تعطيليِ اجباري نمايش «روزهاي راديو» به دليل بحران كرونا گفت و درباره ايده نوشتن نمايشنامه «عشق روزهاي كرونا» توضيح داد. «نام نمايشنامه برگرفته از نام رمان «عشق سالهاي وبا» ماركز به ذهنم رسيد. تمام تلاشم اين بود كه دين خودم را نسبت به اتفاقات اين روزها ادا كنم. از ابتدا پيشنهادم براي اجرا در فضاي باز بود كه قرار است از پنجشنبه اجرا شود. به دليل برخي كارشكنيها و مشكلاتي كه در دادن مجوز صورت گرفت زمان را از دست داديم.» به گفته او اپيزود دوم نمايش براي احترام برومند نوشته و كليت متن واكنش به روزي است نسبت به آنچه در جامعه جريان دارد. «برخي حوادث و مناسبات زاييده زمان كرونا است و اگر زمان خودش اجرا نرود ديگر كاربرد ندارد. نزديك به ۱۲ اپيزود براي كار نوشته شده اما تنها ۶ اپيزود كه همگانيتر هستند و در شرايط پرتنشي كه داريم امكان اجرايشان بيشتر وجود دارد، به صحنه ميروند. اپيزود دوم نمايش براي خانم احترام برومند نوشته شده است و داستاني درباره خانم برومند و سپري كردن روزهاي كرونايي در منزل دارد. اين اجرا بين ۹۰ تا ۱۰۰ دقيقه طول ميكشد. در نگارش اين متن بر وجهه مستند بودن اين داستانها مثل تعطيل شدن كار خياط خانهها يا تعطيلي مترو و قطع برق تاكيد زيادي دارم. در مورد اين نمايش فكر نميكردم نمايشي به اين سادگي، اين همه دچار مشكلات گوناگون مميزي شود اما خوشبختانه تا امروز ۹۰ درصد مشكلات نمايش حل شده و ۱۰ درصد باقي هم ديگر ارتباطي به ما ندارد.» گروه ظاهرا براي دريافت مجوز بخشهاي مرتبط با موسيقي و نمايش با مشكلاتي مواجه شده و اين مساله در صحبتهاي كارگردان نمود داشت. «از همه جا مجوز داريم ولي دوستان صبح به صبح يا دنبال لغو مجوز ما هستند يا دنبال تعطيلي كارمان. تا همين 20 روز پيش آدم محترمي بودم ولي همين كه بحث اجرا مطرح شد، بدترين و غيرمحترمانهترين رفتارها را ديدم، بارها پشت در بسته اتاقها ماندم و تماسهايم بيپاسخ ماند. اولين بار است كه بخشي از وزارت ارشاد در مقابل بخشي ديگر ميايستد. گويي دچار مافيا شدهايم.» از اين جمع غزل شاكري درباره همكاري دوبارهاش با محمد رحمانيان توضيحاتي ارايه داده است. « غزل شاكري نيز درباره همكاري با رحمانيان عنوان كرد: من اولين تجربه تئاترم در نمايش «روزهاي آخر اسفند» با آقاي رحمانيان بود. اطمينان بزرگي به من كردند و من با ايشان تئاتر را ياد گرفتم. آنقدر حجم مطالبي را كه ياد گرفتم زياد بود كه يك شبه ره صدساله رفتم. به همين دليل وقتي اين پيشنهاد به من داده شد بسيار خوشحال شدم. آقاي رحمانيان بيدليل نقشي را به كسي پيشنهاد نميدهند و در اين روزهاي كرونايي نيز هيچ كدام حال خوبي نداريم و به دنبال شرايطي هستيم كه حالمان بهتر شود به همين دليل از پيشنهاد بازي در نمايش استقبال كردم.» كارگردان نمايش «عشق روزهاي كرونا» در بخش ديگري از صحبتهايش پيرامون جنبه مستند نمايش به مسووليت كار روزنامهنگاران و تئاتريها اشاره كرد. «روزنامهنگاران در صف اول ثبت اين روزها هستند و ما اخبار و گزارشهاي آنان را درباره تاثير اين ويروس بر تغيير مناسبات زندگي ما، بهداشت، آموزش و پرورش، وضعيت مترو و... ميخوانيم به طوري كه يكي از اپيزودهاي نمايش با بازي بهنوش طباطبايي مشخصا از اخبار گرفته شده است. ما نيز مانند روزنامهنگاران موظف به ثبت تجربه اين روزها هستيم و به شيوه خودمان اين اخبار و اتفاقات را پوشش ميدهيم.» در اين نشست، حسن عليشيري ترانهسراي اين نمايش نيز توضيحاتي ارايه داد. «شش ترانه قديمي فرنگي مبناي كار ما بوده و بر اساس هر ترانه فرنگي، يك ترانه ايراني سروده شده كه در مجموع شش اپيزود نمايش را كامل ميكند.»
اين نمايش كه از پنجشنبه (27 شهريور) روي صحنه ميرود، پنج روز (هر روز دو نوبت) اجرا خواهد داشت و به گفته محمد رحمانيان امكان تمديد كار نيز وجود دارد.