• ۱۴۰۳ سه شنبه ۱۱ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4746 -
  • ۱۳۹۹ شنبه ۲۹ شهريور

ايدئولوژي خودت را پنهان نكن

محسن آزموده

آن طور كه ژان بشلر در مقدمه كتاب«ايدئولوژي چيست؟» مي‌نويسد:«نوشتن درباره ايدئولوژي كاري است پر مخاطره. از آنجا كه اين واژه در تمامي حوزه‌هايي كه با علوم اجتماعي ارتباط نزديك يا دور دارند همواره به كار مي‌رود، هر كس وجهي از ماهيت ايدئولوژي را مي‌بيند و استنباط مي‌كند به نحوي كه نويسنده احساس مي‌كند ممكن است هر لحظه با اعتقادات و عادات فكري خوانده درگيري پيدا كند و از همان آغاز شاد بي اعتبار شدن خود باشد» (ايدئولوژي چيست؟ ژان بشلر، ترجمه علي اسدي، تهران: 1370) . بحث درباره اين اصطلاح در زبان فارسي و در فضاي روشنفكري ايراني به نحو مضاعف مخاطره‌انگيز است چراكه معمولا بدون توجه به خاستگاه مفهومي و سير تطوري آن و فارغ از توجه جدي به سنت‌هاي فكري كه در آنها پديد آمده  به عنوان يك «انگ» مثبت يا منفي سياسي به كار مي‌رود. واژه «ايدئولوژي» (Ideology) يكي از مفاهيم پركاربرد و مناقشه‌برانگيز در علم سياست است كه اتفاقا در گفتارها و نوشتارهاي سياسي و روزمره اهل سياست نيز بارها به كار مي‌رود و متناسب با شرايط و زمانه، معناهاي متفاوتي به خود مي‌گيرد. در زبان فارسي معمولا اين اصطلاح را ترجمه نمي‌كنند اما برخي مترجمان متناسب با متن و زمينه‌اي كه اين اصطلاح در آن به كار رفته، برگردان‌هايي چون «آرمان» و «انگارگان» (آريانپور)، «انديشه ورزي» (آرام)، «مرام، مسلك، اعتقاد مسلكي» (مجتبوي)، «پندارها» (شيخاوندي)، «انديشگي و انديشوارگي و انديشواري» (شيروانلو) و «مينوشناسي» (اديب سلطاني) براي آن پيشنهاد كرده‌اند(فرهنگ اصطلاحات فلسفه و علوم اجتماعي انگليسي- فارسي، ماري بريجانيان، ويراسته بهاء‌الدين خرمشاهي، تهران: 1373) . اين اصطلاح نخستين بار توسط دوستوت دو تراسي(1836-1754) متفكر فرانسوي در سال 1796 ميلادي به كار گرفته شد:«دوتراسي با ايدئولوژي مي‌خواست علم جديد ايده‌شناسي را بنيان كند؛ مانند بيولوژي (زيست شناسي) كه موجودات زنده را مطالعه مي‌كند و يا فيزيولوژي كه كاركرد اعضاي بدن را مورد بررسي قرار مي‌دهد» (همان، مقدمه مترجم) .اين اصطلاح از همان بدو پيدايش، «با دلالت‌هاي سرزنش‌آميزي عجين شد كه طبق آنها ايده‌ها براي مخدوش و تيره كردن حقيقت و فريب دادن و گمراه ساختن مردم به كار مي‌روند.» (فرهنگ علوم اجتماعي قرن بيستم، ويليام آوتويت، تام باتامور، ترجمه حسن چاوشيان، تهران: 1392)  بحث‌برانگيزترين متفكري كه در طول قرن نوزدهم از اصطلاح «ايدئولوژي» بحث كرد كارل ماركس است. به نوشته بابك احمدي در كتاب «واژه‌نامه فلسفي ماركس» اين اصطلاح در دوره‌هاي مختلف كار او به 3 معناي متفاوت به كار رفته است: 1- به معناي «آگاهي دروغين (كاذب) » كه  در ايدئولوژي آلماني به كار رفته است؛ 2- به معناي نظام انديشه‌ها، باورها و عقايد بيش و كم منسجم هر طبقه اجتماعي كه عمدتا در نوشته‌ها و نامه‌هاي او در سال 1848 بازتاب يافته؛ 3- به معناي نظام جهان شمول و كلي توليد عقايد، باورها و دانايي در جامعه‌اي خاص. (واژه نامه فلسفي ماركس، بابك احمدي، تهران: 1382) اما آنچه در ادبيات سياسي ماركسيستي بيش از همه مورد توجه قرار گرفت، معناي نخست مورد نظر ماركس از «ايدئولوژي» بود يعني «آگاهي كاذب». به عبارت ديگر آن طور كه آوتويت و باتامور در مدخل «ايدئولوژي» كتاب خود مي‌نويسند «كاربرد ايدئولوژي براي اهانت به ديگران عموميت پيدا كرد و اشاره ظريف تامس كارلايل نيز به همين نكته است:«اعتقاد صواب اعتقاد من است، اعتقاد باطل اعتقاد توست». اما به نظر مي‌رسد كه فراسوي اين نگرش‌هاي منفي به اين مفهوم، آن طور كه بشلر توضيح مي‌دهد، بهترين تعريف ايدئولوژي «گفتار(ديسكورس) در رابطه با عمل سياسي» است. بدين معنا كه هر نظام باوري، يك رويكرد سياسي به صورت آشكارا يا نهفته حضور دارد، اين رويكرد سياسي را مي‌توان ايدئولوژي آن نظام باور خواند. بر اين اساس هيچ كس نمي‌تواند مدعي شود كه فارغ از ايدئولوژي است و هر كنش انساني اعم از گفتار يا كردار با يك رويكرد و جهت‌گيري سياسي خاص صورت مي‌گيرد و در نتيجه از يك ايدئولوژي مشخصي برمي‌آيد. شايد اين تعبير در وهله اول بديهي به نظر برسد و كسي با آن مخالفت نكند. اما مساله جايي بحث‌برانگيز مي‌شود كه بسياري از روشنفكران، نويسندگان، دانشگاهيان و محققان كه در سخن با اين تعبير مخالفتي ندارند  در نوشتار و گفتارشان از تعبير «ايدئولوژيك» به عنوان يك  انگ  منفي براي توصيف مخالفان‌شان بهره مي‌گيرند و در برابر مدعي مي‌شوند كه آنچه خودشان مي‌گويند يا مي‌نويسند، فارغ از جنبه‌هاي ايدئولوژيك است.
 اين در حالي است كه مدعيان مذكور از دو حالت خارج نيستند: يا آگاهانه و ارادي مي‌كوشند رويكرد ايدئولوژيك خودشان و ايدئولوژي مستتر در گفتار و نوشتار و كردار خود را پنهان كنند يا به واقع نسبت به اين رويكرد ايدئولوژيك آگاهي ندارند و نمي‌دانند سويه‌هاي سياسي اين گفتارها و كردارها چيست. بنابراين بهترين و دقيق‌ترين پاسخ به آنها كه مدعي «غير ايدئولوژيك» بودن هستند، آن است كه به وضوح به نقادي سياسي گفتار و كردار ايشان پرداخت و نشان داد كه چگونه آگاهانه و ارادي يا ناآگاهانه و غيرارادي از يك موضع سياسي و ايدئولوژيك خاص دفاع مي‌كنند و يا به ضرر ساير مواضع سياسي و ايدئولوژيك جهت‌گيري مي‌كنند. مخلص كلام آنكه ايدئولوژيك بودن يك متن نوشتاري يا گفتاري و كنش امري ارزشي نيست و تقريبا هر كردار انساني، چنان كه اشاره شد در يك ميدان نيرو، متحقق مي‌شود و سوگيري سياسي و ايدئولوژيك خاص خودش را دارد. مهم اين است كه كنشگر اعم از نويسنده، روشنفكر، محقق، پژوهشگر و ... اولا به اين سويه ايدئولوژيك آگاهي داشته باشد و تا سرحد امكان بداند كاري كه مي‌كند(مثل توليد متن يا ارايه گفتار) به سود و زيان كدام مواضع ايدئولوژيك است ثانيا مخاطب خود را فريب ندهد و ايدئولوژي خودش را پنهان نكند و با صراحت به او بگويد كه چه موضع و ديدگاه سياسي و ايدئولوژيكي دارد. 

 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون