پيشگفتار نويسنده «استالين خوب» براي خواننده ايراني
رنج نوشتن در شرايط استبداد
ديرگاهي است كه آرزوي سفر به ايران را دارم. اين كشور از كودكي در ذهنم سرزمين مفاهيم ابدي خيالانگيز بوده. پس از سفرهاي متعدد به كشورهاي مختلف دنيا در اعماق وجودم احساس ميكردم كه ايران شبيه هيچ كدام از آنها نيست و چيزهايي در درون خود نهفته دارد كه ميتواند مرا شگفتزده كند؛ اما ايران خودش به سوي من گام برداشت و با انتشار كتابم به زبان فارسي باعث شگفتي من شد. از اين بابت بايد از زينب يونسي تشكر كنم كه ترجمه اين كتاب را به فارسيزبانان ارايه كرده است.به نظر ميرسد، خواننده ايراني با تعمق در كتاب من درمييابد كه موضوع آن در ظاهر به كشور روسيه مربوط ميشود اما در باطن به تمام بشر تعلق دارد. پدرم كه در عين حال شخصيت اصلي رمان من است خدمتگزار حكومت شوم استالين بود و اعتقاد داشت حقيقت جهانگستر را در دست دارد؛ اما پدرم آدم پاكي بود و من- نويسنده جوان مخالف با حكومت- را به قيمت از دست دادن مقام ديپلماتيك خود از رسوايي خيانت به دوستانم نجات داد. من براي به دست آوردن آزادي قلم از روي «جسد سياسي» او رد شدم. ديگر قضاوت اينكه حق اين كار را داشتهام يا نه با شما. وحشت سختيهايي كه انسان در درون يك رژيم سركوبگر مانند رژيم شوروي تحمل ميكند از بعد اخلاقي است. هر قدمي كه برميدارد تصميمي است كه او را در اعماق اسرار تاريك زندگي به تامل وا ميدارد. رنجهاي يك نويسنده در شرايط استبداد موضوع بسيار خوبي است. من تا حد جنون از كشورم براي اينكه دوستم نداشت، سپاسگزارم. من يك طغيانگر به دنيا آمدم؛ نويسنده بايد طغيانگر باشد؛ اما حد طغيان، نفرت و دفاع از خود كجاست؟ بياييد با هم درباره اين فكر كنيم چون با وجود همه اينها زندگي ادامه دارد.
ويكتور ارافيف