ادامه از صفحه اول
پيشنهاد كنارهگيري رييسجمهوري
منظور از افزايش مشاركت واقعي، به رسميت شناختن همه نيروهاي سياسي و اجتماعي و احترام گذاشتن به آنان و حق حضورشان در عرصه سياست است. از ميان اين دو حالت، به ظاهر ارادهاي براي تحقق حالت دوم وجود ندارد يا حداقل اينكه بنده نميبينم. البته اين بهترين راه است، ولي اگر اميدي به تحقق اين راه نيست، تداوم وضعيت و شكاف موجود جز تضعيف بيشتر و از دست دادن فرصتهاي سياسي براي كاهش مشكلات نتيجه ديگري نخواهد داشت. از اين رو حالا كه اصولگرايان غالب، قدرت و اراده استيضاح را ندارند، پيشنهاد ميكنم كه روحاني شخصا دست به كار شود. كنار رفتن نه به معناي اعتراض، بلكه به معناي گشودن راه براي حل ماجرا. متاسفانه در ايران استعفا هم به سرنوشت طلاق دچار شده است. هر زوجي كه طلاق ميگيرند، حتما بايد با دشمني و نفرت و كينهورزي و بدگويي حتي زد و خورد و دعوا همراه باشد، در حالي كه ميتوان دوستانه هم طلاق گرفت، اگر دو نفر متوجه شدند كه به هر علتي نميتوانند با يكديگر زندگي كنند ميتوانند دوستانه و مدني از يكديگر جدا شوند. استعفاي ديويد كامرون نخستوزير بريتانيا را به ياد بياوريم؛ هنگامي كه رفراندوم برگزيت راي آورد، خيلي راحت و مدني استعفا داد و خانم ترزا مي جانشين او شد. اين استعفاها اعتراضي نيست، بلكه راهگشا است. هر كدام از حالات سهگانهاي كه در انتخابات امريكا رخ دهد، نيازمند مديريتي سياسي در ايران است كه براي آن برنامه داشته باشد. بدون شك و ترديد اين مديريت به روحاني و تيم او سپرده نخواهد شد و با حضور آنان نيز چنين مديريتي را ديگران نيز نميتوانند عهدهدار شوند. بهتر است كه مدني رفتار شود و براي 10 ماه باقيمانده شخص ديگري عهدهدار حل اين مشكل شود. حداقل به خاطر مردم و كشور كاري بايد كرد. اگر براي حل مشكلات و گراني آدرس كاخ سفيد داده ميشود، در اين صورت كسي كه قادر به گفتوگو با آن نيست بايد كنار برود و راه را باز كند تا ديگران اقدام كنند. حداقل به خاطر كشور و مردم چنين كنيد.
دخالتهاي خارجي در لبنان
به نظر ميرسد كه فرانسه قصد دارد فردي مثل آقاي حريري را سر كار بياورد كه اين مورد توافق كامل گروههاي لبناني نيست. به گمان من هر بار كه مقرر ميشود كابينهاي جديد در لبنان تشكيل شود، به دليل ساختار سهميهاي كابينه، همين بحثها و همين پيچيدگيها پيش ميآيد. در نتيجه براي تشكيل يك كابينه مرضيالطرفين، بايد فرصت كافي وجود داشتهباشد تا اجماعي ميان گروههاي متعدد قومي، مذهبي، سياسي و اجتماعي لبنان شكل بگيرد. فرانسه با شعار تحول و به اسم اصلاحات قصد دارد كه اغراض سياسي خودش را در لبنان پياده كند. من معتقدم كه اگر قرار باشد اصلاحات و تغييرات در لبنان، بار ديگر توسط قدرتهاي خارجي ديكته شود و از خارج به لبنان تحميل شود، نه تنها باعث بهبود اوضاع سياسي، اجتماعي و اقتصادي اين كشور نميشود، بلكه به بيثباتيها و ناآراميها در اين كشور دامن ميزند. كسي منكر اين واقعيت نيست كه اصلاحات سياسي و ساختاري عميق در لبنان ضروري است. ساختار فعلي حكومت در لبنان يك ساختار پوسيده بازمانده از استعمار است كه ناكارآمدي خود را نشان داده و شديدا رنگ و بوي طايفهاي دارد. اما تغيير اين ساختار بايد در چارچوب گفتوگوي لبناني- لبناني و بدون دخالت خارجي صورت گيرد. اگر قدرتهاي خارجي بخواهند اعمال نظر كنند و خواستههاي خودشان را به ملت لبنان در قالب اصلاحات تحميل كنند، چنين تغييراتي بينتيجه خواهد بود. سرنوشت لبنان و راه برونرفت اين كشور از بحران كنوني وابسته به اين است كه آيا گروههاي لبناني، بدون وابستگي به خارج ميتوانند مستقلا دور يك ميز بنشينند يا نه. در اين شرايط مشخص نيست تا چه اندازه به يك گفتوگوي فراگير ملي در لبنان نزديك باشيم، اما قطعا دخالت خارجي در امور اين كشور به وضوح ديده ميشود و اين دخالتها بدون ترديد باعث آشفتگي، بيثباتي و ناآرامي بيشتر در لبنان خواهد شد. مردم لبنان بيش از يك سال است كه صداي اعتراضشان را عليه ناكارآمدي نظام سياسي و همچنين وضعيت وخيم اقتصادي بلند كردهاند. وضعيت كنوني اقتصاد لبنان نتيجه طبيعي تحريمهاي ظالمانهاي است كه امريكا در لبنان، ايران و ديگر جاهاي جهان به كار ميبرد. نتيجه مستقيم تحريمهاي امريكا در وضعيت معيشتي مردم مشاهده ميشود. دولت كنوني امريكا كوچكترين احترامي براي عرفهاي بينالمللي و حقوقي قائل نيست و عامدانه تلاش ميكند كه مردم لبنان را به تنگ بياورد و آزار بدهد. همين سياست را امريكاييها در مقابل ايران هم در پيش گرفتهاند. بازيگران خارجي بايد اين نكته را در نظر بگيرند كه اگر لبنان بيثبات و ناامن شود، تبعات چنين ناامني دامن كساني را خواهد گرفت كه خودشان اين ناامني و بيثباتي را دامن زدهاند. امروز امريكا و فرانسه اصليترين نيروهاي خارجي هستند كه به صورت مستقيم در حال دخالت در امور لبنان هستند، اين دو قدرت غربي و متحدانشان بايد بدانند كه لبنان جايي نيست كه بتوان در آن ناامني ايجاد كرد و جان سالم به در برد. ناامني و بيثباتي در لبنان قطعا سرايت ميكند و دامن دامنزنندگان به ناامني را ميسوزاند.