ادامه از صفحه اول
ورود گاوچرانها به نفت
صنعتي شدن نفت مقارن شد با جنگ شمال و جنوب در ايالات متحده (1865-1861) و البته جنگ داخلي صنعتي شدن كشور را به تعويق انداخت. پس از اتمام جنگ، خطوط راهآهن به سرعت توسعه يافت و غروب گاوچرانها و روولوربندها فرا رسيد. ديگر زندگي در غرب وحشي نميتوانست به روش سنتي خود ادامه يابد. ايالات متحده براي اين صنعتي شدن و براي نيروي كار مازاد خود بايد شرايط جديدي فراهم ميكرد. در 1866 اين كهنهسربازان با تشكيل ككلوسكلانها فشار به سياهان و اقليتهاي نژادي را افزايش دادند، نياز ايالات متحده براي توسعه و رونق اقتصادي در اين دوران بيش از پيش مشهود بود. جامعه نابسامان و دو پاره شدن ايالات متحده، براي پرواز به قلههاي صنعت و اقتصاد به دو بال نياز داشت كه اتفاقا مقدمات هر دو آنها از پيش از جنگ داخلي فراهم شده بود. راهآهن سراسري و توليد روغن چراغ و مايع روغنكاري از نفت استخراج شده در پنسيلوانيا همان دو بال پرواز امريكايي بود. دكلهاي چوبي كه مانند شهري در كنار يكديگر در زمينهاي نفتي سر بر ميآوردند و صدها پالايشگاه كوچك ابتدايي ابري سياه از دود و جويي از پسماندهاي نفت در شهرهاي نفتي به راه انداخته بود. جالب آنجاست از آنجايي كه مردان خشن، گردن كلفت و گاوچران، جذب صنعت حفاري شده بودند؛ پايه اين صنعت با همان ادبيات، رفتار و فرهنگ گذاشته شد و بهرغم اينكه امروز صنعت حفاري به يك صنعت علمي شده با پرسنلي آموزشديده و فنسالار تبديل شده است، اما هنوز هم سختترين كار صنعت نفت است و همچنان اصطلاحات مردان سخت به وجود آورنده اين صنعت ماندگار شده است. هنوز به كارگران دكل Roughneck يا گردن كلفت ميگويند. هنوز اتاق حفاران را Doghouse يا همان سگدوني مينامند كه يادگار روزگاراني است كه روولوربندها جذب اين صنعت شده بودند. در يادداشت ديگر به ورود شاخصترين چهره صنعت نفت امريكا در طول تاريخ يعني جان د راكفلر و تاثيراتش بر صنعت نفت امريكا و جهان خواهيم پرداخت و به اين شكل داستانمان آرامآرام راه خود را به شرق خواهد گشود.
حاشيهنشيني شهر جنگ
در ايران نام سردار سليماني را به فتح و ظفر ميبريم؛ بيآنكه بدانيم آن شهيد عارف، بخش عظيمي از ظفرش را با روش مذاكره با دشمنان چشم در چشم به ايران هديه كرد. ما نه تدبير كوچك كردن حاشيه اين جنگ را داريم، نه شجاعت پايان آن و نه مديريت گذار از اين شرايط. ترجيح ميدهيم كه كمك صندوق ذخيره ارزي به وزارت بهداشت نرسد؛ به خودروسازان برسد. مردم بيدفاع ماندهاند و حيران در صعود قيمتها و نازل شدن جان خود و رشيدترين فرزندان اين خاك. چه كسي شجاعت تصميم و كرامت جان و پايان جنگ را در سينه محفوظ نگه داشته است؟ قدمي پيش گذارد. كشور ما به سرمايههاي انساني كه هنوز شربت شهادت ننوشيدهاند، سخت نيازمند است. حاشيه شهر جنگ، بيسروصدا تلفات ميگيرد. تعلل نكنيم.