• ۱۴۰۳ دوشنبه ۵ آذر
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4758 -
  • ۱۳۹۹ شنبه ۱۲ مهر

نگاهي به كتاب تاريخ تفريح در شهر تهران

تولد تفريحات مدرن در ايران

محسن آزموده

تصور عمومي مردم از تاريخ، روايت سلسله‌ها و توالي جابه‌جايي شاهان و حكومت‌هاست و تاريخ در اذهان مردم با نام پادشاهان و سياست‌ورزان گره خورده است، وقتي به كسي مي‌گوييد دوران هخامنشي، به سرعت نام كوروش و داريوش به ذهن متبادر مي‌شود يا تصوير ذهني مردم از دوران صفويه با اسم شاه‌عباس و شاه‌سلطان‌ حسين گره خورده است، نام افشاريه و زنديه، با نام نادر و كريمخان پيوند خورده و دوران قاجاريه با توالي اسامي آقامحمدخان و فتحعليشاه و محمدشاه و ناصرالدين‌شاه و مظفرالدين‌شاه و احمدشاه خلاصه مي‌شود. در بازگويي جزييات تاريخي مربوط به دوران هر يك از اين شاهان هم عموما به تحولات سياسي و پيروزي و شكست در جنگ‌ها و منازعات بر سر قدرت اكتفا شده و كمتر يادي مي‌شود از زندگي روزمره و در جريان مردماني كه در اين دوره‌ها زيسته‌اند. زندگي عموم و اكثريت خاموش جامعه، خوشي‌ها و مصائب آنها، تفريحات و خوش‌گذراني‌هاي آنها و اميدها و آرزوهاي‌شان كه در ماثورات و شكل زندگي آنها نمود يافته، كمتر مدنظر جويندگان تاريخ قرار مي‌گيرد.  البته در سال‌هاي اخير، خوشبختانه برخي پژوهشگران جوان و محققان نوانديش تاريخ كوشيده‌اند و مي‌كوشند كه لابه‌لاي متون و منابع تاريخي و بيشتر از آن در ميان آثار و ماثورات غيرتاريخي به جست‌وجوي جنبه‌هاي مغفول تاريخ يعني زندگي روزمره مردم بپردازند. كتاب «تاريخ تفريح  در شهر تهران در دوران قاجار و پهلوي» نوشته حامد سلطان‌زاده، يكي از اين آثار است كه به تازگي توسط انتشارات نگارستان انديشه منتشر شده است. نويسنده در اين كتاب كه برگرفته از پايان‌نامه دكتراي او در رشته تاريخ دانشگاه تهران است، به يكي از جذاب‌ترين جنبه‌هاي زندگي مردم در دو دوره تاريخي نسبتا معاصر پرداخته است.  «تفريحات و سرگرمي» (entertainment) يكي از مفاهيم بحث‌برانگيز در علوم اجتماعي معاصر است كه به ويژه در روزگار مدرن و اهميت يافتن مفهوم اوقات فراغت (Leisure) مورد توجه قرار گرفته است. اين بدان معنا نيست كه در روزگار پيشامدرن، مردم اوقات فراغت نداشتند و در آنها به تفريح و سرگرمي نمي‌پرداختند، بلكه مساله اين است در روزگار جديد با تحول شكل و درونمايه زندگي روزمره مردم در چارچوب نظم و انتظام خاص مناسبات سرمايه‌دارانه، اوقات فراغت مردم و نحوه پر كردن آن با تفريحات و سرگرمي‌ها اهميت يافته است، به ويژه از طريق برنامه‌ريزي‌هايي كه دولت-ملت‌هاي مدرن (يا شبه‌مدرن) به خصوص براي تحقق برنامه‌ها و اهداف خود ارايه مي‌كنند.  جامعه ايران نيز تقريبا از اوايل دوران قاجار (ابتداي سده هجدهم) ناگزير در نتيجه ارتباط برقرار كردن با جهان جديد، شكسته بسته وارد گردونه تجدد سرمايه‌دارانه شد و به تدريج شكل و شمايل تفريحات و سرگرمي‌هاي مردم در اوقات فراغت‌شان تغيير كرد. البته تا جايي كه به برنامه‌ريزي‌هاي مدون دولت بازمي‌گردد، در عصرقاجار اين تفريحات و سرگرمي‌ها، عمدتا نه ناشي از تحقق انتظام سرمايه‌داري جديد   ( كه هنوز متحقق نشده بود) بلكه متاثر از مواجهات دولت و نخبگان با ممالك فرنگي صورت مي‌گرفت، به همين دليل چنانكه نويسنده در فصل دوم كتاب نشان مي‌دهد، در دوران قاجاريه، شكل و محتواي تفريحات و سرگرمي‌هاي مردم، عمدتا به سياق گذشته و بر مبناي آداب و رسوم سنتي و در نتيجه ديني يعني دينداري در زندگي روزمره صورت مي‌گرفت.  اما در اواخر دوران قاجار و به خصوص با ظهور پهلوي دوم و قوام يافتن ملت-دولت مدرن، البته به شيوه ايراني به تدريج تفريحات و سرگرمي‌هاي مدرن نيز در ايران رواج يافت، يعني با تاسيس سينماها و سالن‌هاي نمايش تئاتر و گسترش امكان فعاليت موسيقي از سويي و پديد آمدن امكان ظهور و بروز گروه‌هاي اجتماعي متفاوت از جمله زنان در عرصه اجتماع، از سوي ديگر، شكل و محتواي تفريحات و سرگرمي‌ها نيز تغيير كرد. در اين زمينه بايد شكل‌گيري زندگي نيمه (شبه) سرمايه‌دارانه جديد و رواج زندگي شهري مدرن و قدرت گرفتن طبقات و گروه‌هاي اجتماعي جديد مثل كارگران و كارمندان را در نظر داشت، امري كه در پژوهش مورد بحث كمتر مطمح نظر قرار گرفته.  در دهه‌هاي بعد، با گسترش روند نوسازي (مدرنيزاسيون) متوليان و برنامه‌ريزان تفريحات و سرگرمي‌ها نيز تنوع بيشتري پيدا كردند، به خصوص كه به تدريج بسيار از مراكز تفريحي و سرگرمي، توسط كارگزاران بخش خصوصي به راه افتادند و ديگر اين تنها دولت نبود كه اين مراكز را تاسيس مي‌كرد. روشن است كه اين امر، پيامدهايي در بر داشت، از جمله اينكه به‌رغم نظارت حداقلي يا حداكثري دولتي، امكان پديد آمدن اشكال و محتواهاي متنوعي از تفريحات و در نتيجه شنيده شدن و گفته شدن صداهايي متفاوت و برخاسته از گفتارهاي (ديسكورس) سياسي و اجتماعي متفاوت پديد آمد. گو اينكه چنانكه سلطان‌زاده به خوبي نشان مي‌دهد، در همان مراكز و تاسيسات دولتي هم (مثل تالار رودكي يا ...) هنرمندان و روشنفكراني حضور مي‌يافتند يا سخناني بيان مي‌شد كه چندان با ايدئولوژي حاكم همسو نبود، اگر يكسره مخالف و متعارض با آن نبود.  يكي از نكات جالب كتاب سلطان‌زاده، واكنش اقشار و گروه‌هاي مختلف اجتماعي (از جمله روشنفكران و اقشار مذهبي) به اين تفريحات و سرگرمي‌هاي نوآيين است، ضمن اينكه او به خوبي و هوشمندانه نشان مي‌دهد كه واكنش‌هاي اين گروه‌ها را نمي‌توان با كليشه‌هاي رايج تجددگرا و سنت‌گرا دسته‌بندي كرد و واكاوي موردي و جزيي و صد البته پر مرارت (به دليل فقدان يا پراكنده بودن) منابع نشان مي‌دهد كه بايد از نتيجه‌گيري‌هاي كلي و راهزن پرهيز كرد و براي فهم دقيق گرايش‌هاي سياسي و اجتماعي، به پژوهش گسترده و عميق همه منابع، حتي آنها كه در نگرش‌هاي سنتي رايج «منابع تاريخي» محسوب نمي‌شوند، مراجعه كرد.

 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون