چند نكته درباره
صندوق ذخيره فرهنگيان
اين اختصاص به معلماني دارد كه با صندوق ذخيره فرهنگيان تسويه كردهاند و مابقي از ۱۱۰۰ ميليارد در حساب صندوق براي معلماني كه همچنان عضو صندوق هستند، منظور شده است.» بيگمان اين سخن يعني سهيم شدن معلمان در سودهاي كلان و ارزش افزوده داراييها در صندوق. آيا اين سخنان به اين معني است كه اعضا بايد در ماههاي آينده شاهد افزايش دارايي خود در صندوق باشند؟ آيا با چنين رويكردي و با توجه به پيشبيني مدير عامل، يعني سود 3500 ميلياردي در سال مالي آينده، بايد اميدوار به جهش دو يا سه برابري ميزان دارايي خود در صندوق در سال آينده باشيم؟ مديران پيشين نيز همواره مدعي سوددهي صندوق بودهاند؛ اگر چه نه تا اين اندازه! اما جداي از سود و ميزان آن، يكي از خواستههاي ديرينه فرهنگيان شفافيت در صندوق ذخيره بوده و هست؛ نبود اين شفافيت ريشه بسياري از فسادهاي رسانهاي شده در آن بوده است. نيكدل در گفتوگوي خود به اين موضوع نيز اشاره ميكند و ميگويد: «در غياب شفافيت است كه فساد صورت ميگيرد و اگر همه امور شفاف باشد و معلمان نسبت به اين مساله آگاهي داشته باشند، امكان فساد كم ميشود.» اما بنياد شفافيت، پايش درست برنامهها، عملكردها و بروندادها، آن هم از سوي افراد و نهادهاي مستقل و البته ذينفع است. انتظار ميرود كه مديرعامل كنوني در اين زمينه راهكارهايي را ارايه دهد تا از سويي بياعتمادي شديد فرهنگيان كاهش يابد و از ديگر سو اين راهكارها، روندي نهادينه شده در صندوق شوند تا از اين رهگذر با تغيير مديريت در سطحهاي گوناگون، همچنان اين اعتماد حفظ شود. حضور مديريت كنوني و البته حساسيت جامعه فرهنگيان، آرامشي نسبي در بزرگترين بنگاه اقتصادي فرهنگيان فراهم كرده است. اكنون بايد به دنبال فراهم كردن زيرساختهاي ضروري براي بازسازي اعتماد از دست رفته بود. آيا اين كار شدني است؟ بايد ماند و ديد و البته اميدوار بود!