محروميت آلكثير از نماي نزديك
ابوالفضل نجيب
فلسفه پيدايش المپيك گرد آوردن مليتها و ملتها حول ورزش و نگاه انسانمدار و به دور از منازعات سياسي، قومي، نژادي و... بود. آنچه امروز در بالاترين سطح از رقابتهاي ورزشي بهخصوص در زمين فوتبال مشاهده ميكنيم بيشك از روح و جوهره و مانيفست المپيك جدا نيست. با اين همه واقعيت وجودي جهان و مناسبات تنگاتنگ عالم سياست با ورزش بهگونهاي پيش رفت و ميرود كه هر سال آرمان المپيك را كمرنگتر ميكند. حاكميت پول و سياست بر ورزش بهخصوص فوتبال در دهههاي اخير و قرار گرفتن در رديف پردرآمدترين بيزنسن دنيا، ورزش و فوتبال را در معرض انواع اتهامات قرار داده است. اما با اين همه توانسته تا حدود زيادي نمود تمايلات نژادپرستانه در زمين فوتبال را مهار كند؛ گام بلندي كه تا رفع آن از جامعه انساني بايد انتظار كشيد. در صورت ظاهر پارهاي از محروميتهاي ناشي از حركات نژادپرستانه همچنان اميد به پاك نگه داشتن فضاي ورزش و فوتبال را زنده نگه ميدارد اما ورزش هم مثل فوتبال دارد از شكل ساده و ابتدايي خود در قالب يك رقابت سالم خارج ميشود. آرمان المپيك محدود و معطوف به مبارزه عليه اقدامات و تحركات نژادپرستانه شده است. شمشير دو لبهاي كه ميتوان به نوعي از آن به عنوان پاشنه آشيل تعبير كرد. محروميت آلكثير به دليل آنچه حركت نژادپرستانه در جريان بازي با پاختاكور تعبير شده از يك سو ميتواند تاكيد و دلالتي بر جدي گرفتن پروتكلهاي ورزشي از جمله مبارزه با هرگونه اقدام و نشانه شائبهانگيز نژادپرستانه باشد. همچنان كه ميتواند تاكيدي باشد بر زيركي و فرصتطلبي دستهايي كه قادرند به اتكاي همان پروتكلها و مباني اخلاقي ساحت ورزش را به ميدان تاخت و تاز و تسويهحسابهاي سياسي و در ماهيت امر به ابزاري براي اعمال انواع تبعيضها تبديل كنند. تصميمات آينده نشان خواهد داد واكنش و تصميم غافلگيركننده ايافسي به آنچه ميتوان در خوشبينانهترين فرض سوءتفاهم و شائبه نژادپرستي تعبير كرد، چه اندازه از موضع سلامت و سالمسازي فضاي ورزشي از تحركات نژادپرستانه و چه اندازه ناشي از فرصتطلبي براي اعمال اشكال نوين نژادپرستي و تبعيض در رقابتهاي ورزشي بوده. هر چند تجديد راي ايافسي تغييري در ظلمي كه بر آلكثير و تيم پرسپوليس روا داشته شد، نخواهد كرد. اما در اقل فرض بر مظلوميت و واهي بودن اين اتهام سنگين خواهد داشت. آنچه ميتواند اين فضا را به زيان ما تشديد كند، بيشك واكنشهاي شتابزده و احساسي و توام با خشم و نفرت و حتي هتاكي است. شبيه آنچه در عناوين روزنامههاي ورزشي يكشنبه همچنين شبكههاي اجتماعي و فضاي مجازي بهخصوص پيش بازي با النصر در شبكه سوم عليه ايافسي مشاهده كرديم. اين واكنشها از جانب مسوولان ورزشي و فوتبالي و سياسي قطع به يقين نقش بسزايي در تشديد وضعيت خواهد داشت. واقعيت اين است كه اين واكنشها با فرض بديهي ظلمي كه در حق ما ميشود نه تنها هيچ تاثير و گرهي از كار ما باز نخواهد كرد و نميكند چنانچه تاكنون نكرده كه به تشديد وضعيت موجود عليه ما منجر خواهد شد. واقعيت ديگر اينكه نميتوانيم از يك سو همه چيز را سياسي كنيم و همزمان انتظار داشته باشيم رقباي قدرتمند ما در بالاترين مراكز تصميمگيري فوتبال از اين بليه مصون بمانند. در يك كلام در فضاي ورزشي سياستزدهاي كه هر روز و هر دم به آن دامن ميزنيم و تشديدش ميكنيم، نميتوان انتظار مبرا كردن يكسره آن از عالم سياست و قدرت و پول و زدوبند داشت. آنچه در آينده ميتواند راهگشا باشد و به همان اندازه در تعديل و رفع نابرابريها در حق فوتبال ما موثر افتد، بازگشت به عقلانيت و تعامل هر چه بيشتر و بيشتر و رفتار و گفتار صادقانه است. در چنين فضا و شرايطي ميتوانيم دادخواهي خود را به محاكمي فراتر از قدرت منطقهاي ايافسي و مهمتر در برابر چشمهاي بيطرف و منصف مطرح كنيم.