آراي هرمونوتيكي شلايرماخر
چرخ در دايره فهم
محمدابراهيم واعظي
بسياري از ما با كاربردهاي كلمه تفسير در زبان آشناييم، گاهي از تفسير بند يا مادهاي قانوني ميشنويم، به تفاسير مختلف متون مقدس مراجعه ميكنيم و يا از خوانشها و تفاسير گوناگون مكاتب فكري و نحلههاي فلسفي و يا متون كلاسيك سخن ميگوييم، عمدتا هم پيشفرض ما در اين مواقع آن است كه فهم متن عموما اتفاق ميافتد و در جايي كه سوءفهم پديد ميآيد بايد به تفسير مراجعه كرد. با اين وجود فردريش دانيل ارنست شلايرماخر فيلسوف و الهيدان مسيحي با پيشفرض گرفتن اصلي كاملا مغاير با تلقي رايج در اين باره، اولين نظريه عام هرمونوتيكي را ارايه داد. لازم به ذكر است كه تفسير و فهم متون پيش از او نيز خصوصا در ارتباط با متون مقدس وجود داشته اما آنچه كار او را از اهميت ويژهاي برخوردار ميكند آن است كه او، تفسير و فهم متن را در قالب نظريهاي عام منسجم كرد. اصلي كه از آن سخن گفتيم و مدخل ما به بحث است اين اصل ميباشد:«سوء فهم عموما اتفاق ميافتد و ما عمدتا به تفسير نياز داريم».
اگرچه در اين مقاله نميتوان به تمام وجوه نظريه هرمونوتيكي او دست يافت اما تلاش ميشود تا 3 مولفه محوري در اين نظريه يعني «تفسير دستور زباني» «تفسير فني» و «دور هرمونوتيكي» را به اختصار مورد بررسي قرار دهيم.
هرمونوتيك هنر فهم متن است. شلايرماخر با اين تعريف، تكليف هرمونوتيك را براي رسيدن به فهم و تفسير يك عبارت تكليفي دو سويه ميداند. از طرفي به زبان به عنوان زمينه مشترك برقراري ارتباط بين مولف و مفسر ميپردازد و از طرف ديگر به دنياي ذهني و تفرد مولف به عنوان عامل كنش گفتاري. بنابراين تلقي براي تفسير يك متن اولا به بررسي اجزاي زباني متن نيازمنديم كه شلايرماخر از آن به عنوان تفسير دستور زباني ياد ميكند. تفسير دستور زباني با محوريت دو قانون اصلي شكل ميگيرد. قانون اول ميگويد براي تعيين معني عناصر زباني بايد به زبان مشترك مولف و مخاطبانش و كاربرهاي آن عناصر در آن زمينه مشترك مراجعه كرد. فهم عناصر زباني كتاب شفا و قانون ابوعليسينا با تلقيات امروزي ما از عناصر زباني و معناي كلمات امري ناممكن است. از طرفي قانون دوم بيان ميدارد كه معناي حقيقي واژگان فقط در سياق متن تعيين ميشود. مراجعه به لغتنامه عموما گواه اين است كه يك كلمه بيش از يك معنا دارد و براي دستيابي به معناي حقيقي آن بايد به سياق متن و كليت آن رجوع كرد.
اما بررسي عناصر زباني به تنهايي ما را به فهم درست از متن راهنمايي نميكند. تفسير روانشناختي و فني مكمل تفسير دستور زباني است. فهم چگونگي اظهار شدن تفكر مولف در اثر موضوع بررسي اين حوزه است. در اين حوزه تلاش ميشود تا با درك تصميم تعيين كنندهاي كه مولف را به نوشتن متن واداشته(تفسير روانشناختي) همچنين درك چگونگي بازتاب انديشههاي مولف در متن(تفسير فني) و بررسي سبك نوشته كه خود حاصل تقابل فرديت و عموميت زبان است به تكميل تفسير دستوري كمك كند. همين سويه از فرآيند فهم متن بود كه به محور بحثهاي متاخر شلايرماخر بدل شد. پرسشي كه اينجا مطرح است آن است كه دستيابي به دنياي ذهني مولف چگونه ممكن است؟ در پاسخ به اين سوال شلايرماخر دو روش حدسي و مقايسهاي را پيشنهاد ميكند. روش حدسي روشي است كه در آن فرد ميكوشد تا خود را جاي مولف گذاشته و نحوه انديشيدن او را حدس بزند. روش مقايسهاي اما با قياس مولف نسبت به ساير معاصران خود و نحوه انديشيدن آنان به موضوع مورد بحث تلاش به بازسازي دنياي ذهني مولف ميكند. ريشه پيدايش اين افكار را بايد در اين باور شلايرماخر دانست كه هر كسي در جامعه بشري، ذرهاي از فرد ديگر را در خود دارد و اينگونه روش مقايسهاي و روش حدسي ممكن ميشود. اما مولفه آخري كه در اين مقاله بررسي خواهيم كرد، مولفه دور هرمونوتيكي است. پيشتر در تفسير دستور زباني ديديم كه فهم معناي حقيقي يك واژه با توجه به سياق متن تعيين ميشود. يعني اين جزء زباني تنها در كلي بزرگتر معناي خود را نمايان ميكند. اما فهم همان كل هم به فهم اجزايش وابسته است. اين وابستگي مقابل صورتي از دور هرمونوتيكي است. دور هرمونوتيكي يعني فهم كل به اجزا و فهم اجزا به فهم كل وابسته است. اما آيا اين دور دوري باطل است؟ و اصلا چگونه ميتوان وارد اين دور هرمونوتيكي شد؟ در پاسخ به سوال اول بايد گفت كه خير. در پيشروند دور باطل منطقي به اطلاعات ما افزوده نميشود اما هر چه كه ما دور هرمونوتيكي را بيشتر طي كنيم به فهم بيشتري از متن خواهيم رسيد و به اطلاعات ما افزوده خواهد شد. در پاسخ به چگونگي ورود به متن هم شلايرماخر «خوانشي اجمالي از متن» را پيشنهاد ميكند. مفسر همواره نسبت به متن پيشآگاهي و بينشي اجمالي دارد كه كليد ورود به متن است. در حقيقت مفسر اولا بايد با بينشي اجمالي كل متن را در نظر آورد اما نه به مثابه يك كل داراي اجزا بلكه به عنوان نوعي اسكلت و ساختمانبندي سپس با افتادن در دور هرمونوتيكي به فهم بيشتر و بيشتر متن نايل آيد.
شلايرماخر، امكان فهم كامل از متن را منتفي ميداند(هر چند با بررسي جوانب مختلف آثار او ممكن است اشارههايي ضمني و تلويحي به فهم كامل يافت شود.) چراكه دور هرمونوتيكي همواره در حال تكميل است و با رجوع چند باره به متن و با به كارگيري تفسير دستوري و روانشناختي ميتوان همواره تصوير كاملتري از متن يافت.