«اعتماد» دلايل ناكامي دولت را در تحقق وعدههاي فرهنگي-اجتماعي بررسي ميكند
مطالبه حداقلي، بيتوجهي حداكثري
مرجان زهراني
شايد هوشنگ گلشيري زماني كه در دهه ۷۰ و در مراسم درگذشت محمد مختاري از كشتهشدگان قتلهاي زنجيرهاي گفت «آنقدر عزا بر سرمان ريختهاند كه فرصت زاري نداريم...» تصور نميكرد كه اين اوضاع و احوال هر سال در قبا و عبايي جديد آنقدر ادامه داشته باشد كه همين جمله كوتاه چون ذكر روز و شب نسلهاي بعد از او هم باشد. از عزاي تحريم و اقتصاد و فقر و تورم تا عزاي محدوديت و معذوريت و محكوميت و... جملگي باعث شده اين «شرايط حساس كنوني» هنوز هم به شرايط ثبات و امنيت تبديل نشود و تنها هربار با يك حادثه، يك اتفاق يا يك تصميم تازه عرصه بيش از پيش بر شهروندان تنگ آيد. در اين آشفته بازار اقتصادي، سياسي و اجتماعي، بحران سلامت كه حاصل ميزباني ايران از كوويد ۱۹ بود هم اوضاع و احوال را سختتر كرده است. اين شرايط باعث شده كه مطالبات حداقلي حتي در حوزههايي كه اساسا به معنا و مفهوم عام سياسي نيستند، اما طي فرآيندي به سياستزدگي دچار شدهاند هم محلي از اعراب نداشته باشد. در واقع دولت مستقر بنا به دلايلي كه تنها يكي از آنان شرايط بغرنج اقتصادي و سلامتي است با اين مطالبات حداقلي همچون مطالبات لوكسي برخورد ميكند كه زمان و فرصت رسيدگي به آنها اكنون نيست. بيخبر از آنكه در بحبوحه همين جنگ اقتصادي و رواني كه راهكارهاي بلندمدت دارد، پاسخ دادن به همين مطالبات حداقلي است كه ميتواند مفري براي حكومتها تا سر و سامان دادن به اوضاع باشد. تنها در يك هفته اخير شاهد دو مصداق براي اين گزاره بوديم.
پرده اول؛ عزاي عمومي ملي و امتناع دولتي
اوضاع جسمي محمدرضا شجريان مدتها مساعد نبود. در همين يك ماهه اخير دو بار خبر بستري شدن او آمد و در اين ميان خبرهاي تاييد و تكذيب در گذشت استاد آواز نيز كم نبود. با اينكه محمدرضا شجريان در بستر بيماري بود و بسياري آمادگي شنيدن خبرهاي بدي در اين رابطه را داشتند اما باز هم تاييد خبر درگذشت محمدرضا شجريان شوك يك هفته اخير جامعه هنري و عموم مردمي بود كه اين هنرمند ملي را دوست داشتند. از همينرو پس از اعلام رسمي خبر و حتي ساعاتي پيش از آن جلوي بيمارستان جم-بيمارستاني كه شجريان در آن بستري بود- تجمعي صورت گرفت. اين تجمع البته بعضا با برخوردهاي خشونتآميزي نيز همراه بود. در فرآيند تشييع و نماز ميت و دفن اين چهره برجسته ملي حرف و حديثهاي بسياري پيش آمد كه نشان ميداد برخورد با درگذشت يك شخصيت ملي-هنري هم ميتواند سياسي و امنيتي شود. همچنين در حالي كه انتظار و مطالبه عمومي اعلام دستكم يك روز عزاي عمومي بود، دولت و دولتيها به انتشار پيامهاي تسليت اكتفا كردند. اين برخورد براي مردم يادآور سالهاي محروميت شجريان از اجراي عمومي و حتي ممنوعيت پخش صداي او از تلويزيون و صوت ربنا در ماههاي رمضان بود. مطالبهاي حداقلي كه بدنه اجتماعي كه به حسن روحاني راي دادند، تصور نميكردند تا پيش از درگذشت شجريان محقق نخواهد شد. به اين ترتيب اتفاق ملي و هنري با سياستزدگي توامان شده و همان چيزي شد كه مردم نميخواستند.
پرده دوم؛ برنامهاي با مخاطب ميليوني
چند روز پيش عادل فردوسيپور در مراسم آنلاين انجمن فارغالتحصيلان دانشگاه صنعتي شريف (سوتا) سخنراني كرد كه بار ديگر حذف ناگهاني او از صداوسيما، آن هم درست زماني كه برنامهاش پرمخاطبترين برنامه تلويزيوني بود را يادآوري كرد. او گفت كه هميشه به شاگردانش توصيه ميكرده كه بعد از فارغالتحصيلي در ايران بمانند و ايران را با هم بسازند اما پس از حذف برنامهاش آن هم پس از سالها خدمت در رسانه ملي با اين پرسش دانشجويانش مواجه شد كه آيا هنوز هم معتقد است بايد در ايران ماند و با هر شرايطي كشور را ساخت؟ پرسشي كه جفاي متحمل شده از سوي اين شخصيت محبوب رسانهاي و سكوت و بيعملي دولت در قبال او را يادآوري كرد. چند روز بعد هم خبر رسيد كه برنامه «۹۹» به تهيهكنندگي و اجراي عادل فردوسيپور نتوانست از ساترا مجوز دريافت كند؛ خبري كه شايد پاسخ به پرسش دانشجويان فردوسيپور از او را هم مشخص ميكرد.
كنار اين دو مصداق كه اخيرا رخ داده، مسائلي چون حضور زنان در ورزشگاهها يا دوچرخهسواري يا بسياري ديگر از مسائل مربوط به حوزه زنان يا حوزههاي فرهنگي و اجتماعي ديگر در تمام اين سالها باعث شده كه دولت در چشم شهروندان بيتفاوت به اين حوزهها و مطالبات كوچك به نظر بيايد. دولتي كه اتفاقا در دو سال اخير همه انتقادات اقتصادي و سياسي را با «تحريم»، «فشار كشورهاي خارجي»، «گروههاي فشار داخلي» و... توجيه كرده است. «اعتماد» به بهانه اين دو اتفاق كه ماهيتا سياسي نبوده و مطالبهاي حداقلي به حساب ميآيد اما با برخورد سياسي مواجه شده است، پروندهاي مختصر تهيه كرده و در مصاحبه با غلامعلي رجايي، مشاور فرهنگي آيتالله هاشميرفسنجاني و احمد مازني، نماينده پيشين مجلس و رييس كميسيون فرهنگي در يكي از چهار اجلاسيه دوره دهم مجلس به اين موضوع پرداخته است. همچنين علي ربيعي، سخنگوي دولت به اين پرسش «اعتماد» پاسخ داده كه چرا دولت به مطالباتي چون اعلام عزاي عمومي براي درگذشت محمدرضا شجريان هم پاسخ نداده است.
اجراي بعضي تصميمات نيازمند اجماع در نظام است
پرسش «اعتماد»: علت عقبنشیني دولت در واكنش به خواست عمومي در زمینههای فرهنگی و اجتماعی چیست؟
پاسخ «سخنگوی دولت»: اتخاذ و اجرای بعضی تصمیمات در کشور به اجماع درون نظام نیاز دارد و تنها نظر دولت کافی نیست اما در سالهای اخیر متاسفانه بهدلیل تشدید قطببندیهای سیاسی، رسیدن به اجماع بسیار دشوارتر شده است. البته به این معنا نیست که دولت به مطالبات اجتماعی و فرهنگی مردم بیتوجه است و به این معنا هم نیست که با وجود مشکلات فراوانی که وجود دارد، دولت از تلاش خود برای رسیدن به اجماع دست خواهد کشید. ما مایل نیستیم تلاشها و رایزنیهای دولت را در این موارد رسانهای کنیم؛ چون گاهی خبری شدن این موضوعات، تاثیرات منفی بیشتری به همراه میآورد اما اطمینان میدهیم که در هیچیک از مواردی که مطالبه افکار عمومی بوده، دولت هرگز عقبنشینی نکرده و به تلاش خود ادامه داده، ولو در پایان به نتیجه مطلوب خود نرسیده باشد. در مورد زندهیاد استاد شجریان، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامیِ ما از ابتدای بیماری و روند درمان تا خاکسپاری کنار ایشان بوده است. ياد و خاطره ایشان گرامی باد!