رييس دفتر رييسجمهوري اصلاحات
از چندوچون حضور اصلاحطلبان در انتخابات 1400 گفت
تحريم نميكنيم اما...
حدود 6 ماه تا برگزاري سيزدهمين دوره انتخابات رياستجمهوري باقي مانده و اصولگرايان در شرايطي مشغول بررسي دهها كانديداي خود براي حضور در اين انتخابات هستند كه اصلاحطلبان نهتنها با مشكل كانديداي مقبول ميان پايگاه راي خود مواجهند، بلكه ازسوي ديگر سد شوراي نگهبان و نااميدي بخشهايي از جامعه نسبت به اثرگذاري صندوقهاي راي را نيز به عنوان موانع پيروزي خود در انتخابات ميدانند. از اين رو بسياري از ناظران شانس اصولگرايان را براي فتح پاستور پس از بهارستان آن هم در انتخاباتي حداقلي و بدون مشاركت پرشور اجتماعي بسيار بالا ميدانند. در همين راستا روز گذشته محمدعلي ابطحي، رييس دفتر سيدمحمد خاتمي، رييس دولت اصلاحات از طمع برخي جريانها براي تكرار انتخابات 98 و حضور كمتر مردم در پاي صندوقهاي راي گفته و متذكر شد كه «انتخابات با مشاركت حداقلي موضوعي است كه برخي در سال ۱۴۰۰ نيز تمايل به تكرار شدن آن را دارند.» او همچنين گفته است: «يكبار يك انتخابات با مشاركت اندك انجام شد و مزه انتخابات بي دردسر زير دندان خيليها رفت و فكر نميكنم آنها بخواهند اين موقعيتي كه به دست آوردهاند را از دست بدهند. اگر شرايط انتخاب كردن و انتخاب شدن نباشد ما قطعا انتخابات را تحريم نخواهيم كرد ولي امكان فعال شدن و شورآفريني هم نخواهيم داشت.»
اين فعال سياسي اصلاحطلب در بخش ديگري از اظهارات خود كه خبرانلاين آن را منتشر كرده، درباره چند و چون حضور اصلاحطلبان در انتخابات گفته است: «انتخاب كانديدا و تاكيد روي فرد، پله سوم و چهارم نردبان انتخابات است. من فكر ميكنم براي جريان اصلاحات مهمتر اين باشد كه بررسي كند كه آيا انتخاب به معناي واقعي ميتواند شكل بگيرد يا خير؟ كه اگر انتخاب از ميان نيروهاي فعال و رجال سياسي و مديران كشوري كه مورد تاييد اصلاحات هستند و شايد بتوانند راهكاري را انجام دهند كه نمونه روشن آن دوران آقاي خاتمي است، اگر بتوانند چنين فضايي را به وجود آورند كه هم در سياست خارجي و هم در اقتصاد و هم در سياست داخلي آرامش بر كشور محقق شود. البته قبل از آن بايد اين آمادگي را در جامعه ايجاد كرد كه جامعه براي شركت كردن در انتخابات باشد.»
اهداف آيتالله
رييس دفتر رييس دولت اصلاحات در ادامه به اهداف احتمالي موسويخوئينيها، از بزرگان جريان اصلاحات كه در يكي دو ماه گذشته از سايه خارج شده و با نامههايي نسبت به عواقب تداوم وضع موجود هشدارهايي را به زبان آورده است، اشاره كرده و گفت كه «تصور من اين نيست كه آقاي موسوي خوئينيها با توجه به اين بيانيه مشروط قصد داشته باشند كه فعاليتهاي حزبي و جرياني قويتر و وسيعتر از گذشته انجام دهند، ايشان يك شخصيت محترمي هستند اما ليدري به معناي اينكه رهبري حزبي و سياسي يك جريان را به عهده بگيرند و در آن جريان فعال شوند، من چنين احتمالي نميدهم و بيشتر از هرچيزي معتقد هستم كه احترام و حرمتي كه بخشهاي مختلف اصلاحات دارند براي آيتالله موسوي خوئينيها هميشه باقي خواهد ماند و ادامه خواهد داشت.» او همچنين يادآور شد: «احزاب اصلاحطلب الزاما به معناي تقويت اصلاحطلبي نيست، هميشه اينكه احزاب اصلاحطلب نماينده اصلاحطلبي شناخته شوند يك واقعيت درستي نبوده و نخواهد بود؛ اصلاحطلبي يك تفكر و يك انديشه است كه هميشه بوده و هميشه ميتواند موفق باشد و اين انديشه لازم نيست كه به عنوان يك مجموعه بروكراتيك حتما باشند و بيشتر بايد معناي تفكر اصلاحطلبي، آزادي جامعه و تحقق جامعه مدني كه محورهاي اصلي اصلاحطلبي است، بايد باشد. به همين جهت بيشتر بايد روي اين موارد بحث و فكر شود و فكر ميكنم كه اگر اصلاحطلبي را مبنا قرار دهيم معلوم ميشود كه بسيار موفق بوده است؛ چون عمده اين ديدگاهها در جامعه نفوذ پيدا كرده اگرچه قرائت رسمي با آن مخالف است.»
براندازي؟ هرگز!
تفاوت اصلاحطلبي و براندازي ديگر موضوعي بود كه اين فعال سياسي اصلاحطلب به آن اشاره كرد و گفت كه «هيچ كدام از بزرگان اصلاحات حتي آنهايي كه اعتقاد به اين دارند كه اصلاحي امكان پذير نيست، باور به براندازي و ساقط كردن نظام جمهوري اسلامي ندارند چون شرايط بعد از سقوط بسيار براي مردم دردناكتر و خطرناكتر است، همچنان كه اين تجربه را در منطقه ديدهايم. جوهر اصلي بيانيه موسوي خوئينيها اين است كه نظام جمهوري اسلامي يك مباني داشته است كه در واژه جمهوريت خلاصه ميشده و از ابتدا كه مردم اين قيام را آغاز كردند تا به امروز آن نكته ميتواند محور وحدت جامعه باشد كه مردم مورد پذيرش قرار بگيرند و نظراتشان پذيرفته شود كه البته در اين بيانيه اشاره شده است كه در اين سالها مورد پذيرش قرار نگرفتهاند.»